kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۰۷۱۱
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۲
نگاهی به کارنامه و ساختار سینمای انقلاب

بارقه‌های بی‌نـام و نشــان

 

محمدرضا محقق
آیا سینمای پس از انقلاب از یک موجودیت مستقل و یک ماهیت منحصربه فرد برخوردار است؟ تردیدی نیست که پاسخ این سؤال حداقل در یک مقطع زمانی خاص مثبت و اجزاء و مختصات آن هم کاملا قابل دفاع است.
برهه زمانی به یادماندنی و سرشاری که طی آن آثار قابل دفاع و آرمانی سینمای ایرانی و انقلابی پدیدآمد.
آسیب‌شناسی این سینما نیاز اصلی بازتولید آن جریان در قد و قامت امروزی‌اش و البته یکی از راه‌های برون رفت سینمای امروز ایران از موقعیت فجیعی است که در آن گرفتار آمده است.
با نگاهی به مجموعه آثار سینمایی تولید پیش و پس از انقلاب چند نکته و مولفه ساختاری و مفهومی دراین محدوده به نظر می‌آید و از آن جمله:
یک- نگاه محتوایی حاکم بر این آثار به لحاظ مفاهیم انتزاعی:
الف: نگاهی که برآیند دیدگاه‌های رسمی است و محصول آن علی الاغلب آثار سفارشی و نگاه حاکم بر آن تک بعدی است.
ب: آثاری که نماینده سلیقه، فکر و نیاز قشرهای متفاوت جامعه است.
دو- ساختار سینماورزانه حاکم بر آثار:
الف: آثاری که به لحاظ هنری ضعیف و از جهت فیلمنامه غیرقابل دفاع‌اند.
ب: تولیداتی که به لحاظ کمی، در حداقل و بیشتر تحت عنوان جرقه‌هایی جدی استاندارد این سینما را دستخوش تغییر کرده و به شکل مقطعی بالابرده‌اند.
با مطالعه و بررسی آثار یادشده نمونه‌هایی را شاهد هستیم که مصادیق تام و تمام آثار تالیفی هستند. که در آن سازنده اثر با تسلط بر هنر سینما و نیز بهره بردن از مولفه‌های‌اندیشگی توانسته در خلق یک فیلم هنری در سینمای ایران پیروز باشد.
به لحاظ نگاه محتوایی هم پیش و هم پس از انقلاب آثاری که به نوعی با دستاویز قرار دادن قراردادهای اداری و بی‌توجه به مولفه‌ها و مشخصه‌های اصیل هنر سینما ساخته و پرداخته شده باشند حضور نسبتا پررنگ و البته ناموفقی دارند.
به همان‌اندازه که آثار سینمایی مروج ابتذال و فساد پیش از وقوع انقلاب سترگ اسلامی نتوانستند قاطبه مردم ایران را تحت تاثیر منفی قرار دهند، در مقیاسی دیگر و به نسبتی متفاوت درپس از انقلاب نیز آثاری که به نوعی بی‌توجه به رعایت موازین هنر سینما سعی کردند نوعی رویکرد سطحی و شعاری از اصول مذهبی و شعائر دینی به نمایش بگذارند ناموفق بوده‌اند.
دلیل اصلی دراین فرجام بی‌توجهی به «هنر سینما»ست. باید بپذیریم یک اثر هنری درمقوله سینما بیش و پیش از آنکه به پرده نقره‌ای برسد بایستی در ساختار و محتوا به نوعی بلوغ هنری و فکری رسیده باشد. سینماگر بایستی هنر سینما را به لحاظ ابزارهای سخت‌افزاری بشناسد. دکوپاژ، میزانسن، شخصیت‌پردازی، بازیگری، موسیقی و ده‌ها تخصص دیگر را به صورت جدی و حرفه‌ای تجربه کرده باشد و در عین حال بتواند آن مفهوم معنوی و دینی و قدسی را به عبارتی در ساحت سینما ترجمه هنرمندانه کند. به بیان حکیم فرزانه‌ای فیلم مذهبی فیلمی نیست که الزاما نمادها نشانه‌های مذهبی در آن جلوه گر باشد. یک فیلم مذهبی و دینی ممکن است هیچ نشانه ظاهری از المان‌های دینی را نداشته باشد؛ درعین حال به شدت و حدت و عمیقا مذهبی باشد. آنچه مهم است اینکه مفاهیم مذهبی با یک ترجمان و بیان هنرمندانه سینمایی در ساختاری منسجم و قوی حضور و ظهور نماید. اتفاقی که پس از انقلاب در عرصه سینمای دینی و انقلابی به ندرت به وقوع پیوست.
ازسوی دیگر با نگاهی به تاریخ سینمای قبل و بعد از انقلاب شاهد آثاری هستیم که نسبت به شرایط زمانه خود به لحاظ فرم و ساختار از یک سو و نیز به جهت مفهوم بیانی و محتوایی مطروحه ازسوی دیگر آثار قابل توجه و تعمقی هستند.پدیدآمدن این آثار به ویژه در شرایط حاکم بر سینمای پیش از انقلاب بیانگر این نکته مهم است که حتی در سخت‌ترین شرایط به لحاظ تولید آثار فاخر و هنرمندانه نیز می‌توان کارهای شایسته و بایسته‌ای خلق کرد. به عنوان نمونه و ذکر نشانه‌هایی از این جرقه‌ها و جلوه‌های هنرمندانه درعالم سینما به بررسی چند فیلم سینمایی موفق در این تاریخ پر فراز و نشیب یکصد و‌اندی ساله می‌پردازیم. با نگاهی به آثار تولیدی در دهه اول تا اواسط دهه دوم پس از انقلاب شاهد جهت گیری‌ها و تلاش‌هایی مرتبط و ناشی از این تحول در بسیاری از آثار سینمایی هستیم.
سینمای پس از انقلاب شاهد چندین مکتب و سینماگر مولف به معنای معتبر کلمه شد. که از آن جمله می‌توان آثار شاخص سینماگرانی چون مجید مجیدی، ابراهیم حاتمی کیا و... را نام برد. مجید مجیدی با آثاری چون بچه‌های آسمان و رنگ خدا پدیدآورنده نوعی سینمای عمیقا انسانی با رگه‌هایی جدی از عنصر مذهب گشت. سینمایی که جایگاه جهانی معتنابهی را به همراه آورد و درعین حال هرگز در دام پدیده مذموم جشنواره گرایی نشد.
در عرصه سینمای معروف به دفاع مقدس قاعدتا و بنابر تجارب سال‌های دور تا به امروز و نیز به لحاظ ارزش گذاری‌های هنری آثار سینمایی نام یک نفر بر تارک این بنا می‌درخشد. جوانی فهیم و خوشفکر که حضوری آتشناک و صمیمی و درعین حال کاملاخاص و اصیل درعرصه سینمای ایران داشت: ابراهیم حاتمی کیا.
تردیدی نیست که اگر قرار باشد به دنبال آثاری باشیم که درصد زیادی از واقعیت‌ها و حقایق دفاع مقدس را نمایندگی کنند، به فیلم‌های ابراهیم حاتمی کیا می‌رسیم. آثاری چون «دیده بان»، «مهاجر»، «بوی پیراهن یوسف»، «روبان قرمز» و بالاخره اثر ماندگار و مثال زدنی «آژانس شیشه ای» سینمای ایران به لحاظ پشتوانه غنی فکری و فرهنگی و پتانسیل بهره‌گیری از گنجینه هویت اسلامی- ایرانی خود می‌تواند چهره‌ای قوی، فاخر، جدی و درعین حال جذاب در دنیای هنر معاصر باشد. به شرطی که بتواند به تلفیقی آگاهانه، سینماورزانه و به دور از سطحی نگری و شعارزدگی از هنر و معانی عمیق فکری فرهنگ و فلسفه اسلام و ایران دست یابد.