مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصلههاست(چشم به راه سپیده)
مهتاب در آب
بیقرار توام و در دل تنگم گلههاست
آه، بیتاب شدن عادت کمحوصلههاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصلههاست
بیتو هر لحظه مرا، بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزلههاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
دیدنت آرزوی روز و شب چلچلههاست
باز میپرسم از آن مسئله دوری و عشق
و ظهور تو جواب همه مسئلههاست
فاضل نظری
بوی خورشید
شبی را به خوابم بیا نازنین!
دلم را پر از بوی خورشید کن
بیا چشمه غصههای مرا
پر از جوشش شعر امید کن
بیا که جهان زیر هر گام تو
پر از رویش سبزهها میشود
دل آسمان پر ز رنگین کمان
زمین غرق ذکر خدا میشود
مجید ملامحمدی
قصه پرواز
امشب از مفهوم مستی جرعهای سر میکشم
فکر دیدار تو را تا مرز باور میکشم
ای نگاهت سبز، ای سرچشمه آئینهها
گر بیایی با تو از پاییزها پر میکشم
خوب من! با هم قراری داشتیم آدینهها
سالها طرح نمیآیی به دفتر میکشم
من به قربان قدمهایت، تو برگرد و ببین
جای قربانی گلویم را به خنجر میکشم
قصه پرواز تو در آسمان پیچیده است
باز امشب در هوایت بینشان پر میکشم
؟؟؟؟؟
چشم به راه
مشتاق جمال همچو ماهش، هستیم
محتاج نگاه گاهگاهش هستیم
عمریست که بستهایم بر روزنهها
چشمی که یقین کند به راهش هستیم
محمد یوسفیمهری
شعله جانسوز
سالی گذرد بیتو مرا روز؛ بیا
جان سوخت، تو- ای شعله جانسوز!- بیا
لبریز شده کاسه صبرم، جانا
ای از همه غایب ای دل افروز، بیا
؟؟؟؟؟
باران عشق
اي كه دريا پيش پايت خاكساري ميكند،
صبر هم در انتظارات بيقراري ميكند
بيتو ميخشكد لبان رود، اي باران عشق
عقد اشك و چشم را نام تو جاري ميكند
نيست اندر سر هواي هيچ جا جز كوي تو
ناكجا آباد، آنجا خانهداري ميكند
در تمام سالهاي دوري من از رُخَت
در حضور غيبتت دل داغداري ميكند
اي تمام معني يك رود، اندر يك «كوير»
گر نباشي بيتو خشكي حكم جاري ميكند
محسن بدره (کوير)
تو کجایی؟
چشم انتظاری مرا
دیگر تمام پنجرهها
از بر کردهاند- من از مرگ نمیهراسم
من از خواب نمیهراسم
من از...خدا میداند
هرگاه صدای نفسهایت
از دریچه متروک زمان
به گوش حساس قلبم میرسد
تمام زندگی به انتظار بر میخیزد... تو کجایی؟ کی میآیی؟
سهیلا حسنپور (قاصدک)