جوان با معرفت (حدیث دشت عشق)
شهید مدافع حرم علی حسینیکاهکش 30 شهریورماه سال 1363 در امیدیه به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا دیپلم کاردانش در زادگاهش گذراند.بعد از مهاجرت به اهواز، توانست درس خود را در رشته برق دانشگاه آزاد این شهر ادامه دهد. بههمراه جمعی از جوانان پرشور اهوازی برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) به سوریه رفت که روز یکشنبه 12 بهمن ماه سال 1394 با همرزمانش شهید حجتالاسلام والمسلمین مصطفی خلیلیبلوطکی، شهید رضا عادلی (کردزنگنه)، شهید محمود مراداسکندری و شهید داوود نریمیسا در سن 31 سالگی در عملیات آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا شهید شد. مادر شهید حسینیکاهکش میگوید: «پسر خیلی بامعرفتی بود، همیشه خنده بر لب داشت. دوست داشت برای همه همانند یک برادر باشد. کوچک و بزرگ برایش فرقی نداشت، در برخورد با دیگران فرقی قائل نمیشد و به همه کمک میکرد. افرادی که مشکل داشتند سعی میکرد مشکلات آنها را حل کند، دوست داشت تا جایی که توان دارد دل مردم را شاد کند. در زندگی همه چیز داشت؛ خانه، ماشین، موتور، شغل خوب در صنعت نفت، تحصیلات و زیبایی چهره، اما همه اینها را گذاشت و دنبال عشق و علاقه قلبیش رفت. در مقابل بزرگترها زیاد حرف نمیزد. با لبخند میآمد و با لبخند میرفت، دوستان و همرزمانش هم همین را میگفتند که همیشه میخندید. قد بلند و چشمان درشتی داشت، بسیار خوشتیپ بود، پوست سفیدی هم داشت، همیشه به علی میگفتم سفید برفی؛ اما صورت علی در سوریه از سوز سرما سوخته و برافروخته شد، زیر چشمهای پسرم گود افتاده بود، هیچ وقت علی را با ریش و سبیل ندیده بودم، تنها وقتی او را با محاسن دیدم که در عکس شهادتش بود.»