kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۹۲۷۷
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۴
 نقش محوری پدر در خانواده‌های اسلامی (بخش نخست)

 احساس خوب تکیه بر کوه در گردنه‌های زندگی

 
 
 
امیرحسین بسطامی
خانواده نخستین، مهم‌ترین و پربرکت‌ترین نهاد اجتماعی در تاریخ و فرهنگ و تمدن اسلامی است. خانواده به‌مثابه دژی استوار و نهادی مقدس، بیشترین مسئولیت را در رشد و تحول شخصیت و سعادت وجود انسان به عهده دارد. سلامت، مصونیت و تعالی اخلاقی و معنوی جامعه سالم بر محور خانواده‌های متعادل و متعالی استوار است. پدر در خانواده نقش مهم و کلیدی دارد، درست مانند رهبری یک جامعه. در دین مبین اسلام نیز به نقش مرد در خانواده تأکید فراوان شده است. چنان‌که حضرت علی (ع) الگوی رادمردان جهان، در همه امور خانه و به‌ویژه تربیت فرزندان مشارکت داشته‌اند. 
اصلی‌ترین نقش پدر در خانواده، اندیشه و تلاش برای حاکمیت احساس پایدار آرامش در کانون خانواده و سنگربانی و پاسداری از دل‌آرامی، مثبت‌اندیشی، امیدواری، نگرش مثبت حیاتی، انگیزه غنی تلاش‌مداری، گشاده‌رویی و چهره متبسم ایشان در برابر همسر و مادر و فرزندانشان است.
این گزارش را به بهانه‌ی تولد حضرت علی (ع) و روز پدر برای تبیین جایگاه و نقش محوری پدران در محوریت خانواده ایرانی - اسلامی تهیه کرده‌ایم که از نظر می‌گذرانید.
مشارکت پدرانه در تربیت دینی و معنوی فرزندان
امین رشیدی کوچی ۳۵ساله و اهل شیراز و پدر 3 فرزند به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «من در بیرون از خانه مشغول کار و کسب درآمد هستم و باید معیشت خانواده را تأمین ‌کنم. تربیت فرزندان و کارهای خانه برعهده همسرم است و او به درس‌ومشق بچه‌ها هم رسیدگی می‌کند.»
تربیت کودکان تنها بر عهده مادران نیست. پدران نیز مسئولیت‌های سنگینی در زندگی دارند که برای یک تربیت صحیح باید بچه‌هایشان را بامحبت، توجه و صرف وقت بزرگ کنند تا آن‌ها شخصیت سالمی در بزرگسالی داشته باشند. وظیفه پدر تربیت درست فرزندان، نام‌گذاری خوب و تأمین هزینه‌های زندگی است. انتظار پدران از بچه‌ها رعایت ادب و احترام و نیکی است. همان‌طور که در قرآن کریم می‌خوانیم: «و بالوالدین احسانا»
علی رفیعی یک کارشناس تعلیم و تربیت اسلامی می‌گوید: «تعادل روحی و روانی بچه‌ها در سنین مختلف به‌ویژه بزرگسالی به عوامل زیادی بستگی دارد که یکی از آنها رابطه مناسب با والدین (پدر و مادر) است. پدر نیمی از روان کودک را تشکیل می‌دهد و مادر نیمی دیگر را. هیچ کودکی از نظر روانی قادر به جداکردن ذهن و روان خود از پدر و مادرش نیست. 
بر اساس پژوهش‌های روان‌شناسی کودکانی که در پنج‌سالگی، پدرانشان به شکل مثبتی در مراقبت از آنها فعال بوده‌اند، سی‌سال بعد، بزرگسالان همدل‌تری شده‌اند تا آنهایی که پدرانشان غایب بودند؛ بنابراین هم به لحاظ علمی و هم دینی و مذهبی پدران وظیفه سنگینی در تربیت فرزندانشان دارند که متأسفانه خیلی جاها مورد غفلت قرار می‌گیرد و برخی پدران تصور می‌کنند، چون بیشتر بیرون منزل هستند، این وظیفه تمام‌وکمال بر عهده مادران است.»
وی در ادامه می‌گوید: «در قرآن کریم آمده است: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگ‌ها هستند نگه دارید. (تحریم/6) اینجا منظور از محافظت در تفاسیر قرآنی ولایت پدر و مسئولیت‌پذیری او معنی می‌شود، چرا که در روز قیامت پدران باید بابت نوع آموزش و مسئولیت‌هایشان در برابر بچه‌ها پاسخگو باشند؛ بنابراین اگر مانع آموزش فرزندان شده‌اند به یک متاع اندک دنیا بسنده کردند و به‌نوعی حیات ابدی را در نظر نگرفته‌اند، مؤاخذه و عقوبت می‌شوند. 
همبازی شدن پدر با  فرزند و تبلور روحی کودک
از کلیدی‌ترین عوامل تعادل روحی فرزندان در خانواده شامل رابطه خوب پدر و مادر با یکدیگر که از سر محبت، تواضع و احترام باشد. بسیاری از فرزندان به دلیل نحوه نادرست رابطه پدر و مادرشان و اختلافاتی که با هم دارند به لحاظ روانی وابسته می‌شوند و یا شخصیت‌های پرخاشگری شده و مدام در جنگ بین والدین آسیب می‌بینند؛ بنابراین به لحاظ روان‌شناسی فرزندانی که دارای پدر و مادری با رابطه مناسب نیستند، خودشان نیز در آینده نمی‌توانند ارتباطات مناسبی در زندگی‌های شخصی‌شان با همسر و دیگران داشته باشند.
رویا هاشمیان یک مشاور کودک و نوجوان توضیح می‌دهد: «یک پدر خوب در سنین مختلفی که فرزندانش دارند، تلاش می‌کند بهترین نحوه و راه ارتباط با بچه‌ها را داشته باشد. خیلی از دختران و پسران به‌خاطر عدم صمیمت با پدرانشان و عجز در صحبت‌کردن برای جبران محبت به دیگران پناه می‌برند. پدری که از ارتباط صمیمانه  دخترش عاجز است، باید بداند‌ دخترش برای جبران محبت به فرد دیگری که ممکن است اختلاف سنی زیادی با او داشته باشد، پناه ببرد و انتظار رفتار پدری، همسری یا دوستی از او دارد که در نهایت هم ناکام خواهد ماند، چرا که هیچ کسی نمی‌تواند نقش پدری را به جز پدر واقعی برای فرزندی بازی کند.»
وی در ادامه می‌گوید: «نوع بازی‌هایى که مادرها با فرزندانشان انجام می‌دهند، با بازی‌هایی که پدرها انجام می‌دهند، متفاوت است. کودکانى که هر دو نوع بازى را دارند به‌خوبی فعالیت‌های مناسب زندگى را مى‌آموزند و رشد سالم و متعادل‌تری دارند. وقتى پدر با فرزندش بازى می‌کند، بیشتر جنبه هیجانی و تفریحی دارد، بر عکس بازی‌های مادرانه بیشتر آموزشى است و مادر ترجیح می‌دهد حین بازى به فرزندش آموزش بدهد. کودک هنگام بازى با والدین دو دنیاى مختلف را تجربه می‌کند، دنیاهایى که مکمل هم هستند و آموزش‌های هر دو، زندگى را بهتر به او می‌شناساند؛ بنابراین یکی از وظایف پدران بازی‌کردن با بچه‌ها در سنین مختلف است، از دوران نوزادی و لالایی گفتن‌های خاص پدرانه و ایجاد احساس صمیمیت و امنیت در بچه‌ها گرفته تا بازی‌های فکری دوران نوجوانی و مشورت‌ها در سنین مختلف.»
این مشاور کودک و نوجوان در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «پدرانی که در زندگی فرزندانشان مشارکت دارند، در پرورش کودکان همدل سهم بسزایی دارند. بر اساس پژوهش‌های علمی کودکانی که در پنج‌سالگی، پدرانشان به طور مثبت به مراقبت فعال از آنها پرداخته، سی‌سال بعد انسان‌های همدل‌تری از آنهایی بودند که پدرانشان غایب در تربیت و زندگی آنها بودند. خیلی از پدران هستند متأسفانه اختیاری یا غیر اختیاری، خود را از زندگی فرزندانشان کنار می‌کشند، درحالی‌که اینها به طور غیرمستقیم در ناخودآگاه بچه‌هایشان اثر گذاشته و قدرت تصمیم‌گیری برای آینده و اعتمادبه‌نفس فرزندانشان را زایل می‌کنند.»
نحوه ارتباط صحیح پدرانه با فرزندان
حسن زارعی ۳۹ساله، ساکن کنگان و پدر 2 دختر به گزارشگر کیهان می‌گوید: «تربیت فرزندانم بیشتر با مادرشان است، چون من روزها نیستم. کارهای بیرون از خانه برعهده من است، اما کارهای خانه با همسرم است. من بچه‌هایم را خیلی دوست دارم و همه امکانات زندگی را برای راحتی‌شان فراهم کرده‌ام.»
پدران جوان باید بدانند که در برابر پاسخ به سؤالات بچه‌هایشان صبور باشند و پاسخ را خیلی وقت‌ها به خود بچه‌ها واگذار  کنند و این‌طور نباشد که از سر خستگی روزانه کار همه چیز را حواله همسرانشان کنند و به بچه بگویند که از مادرت بپرس! برخی از پدران نیز تصور می‌کنند که برای اینکه پسرانشان مرد شوند باید به آنها سلطه‌گری یاد دهند، درحالی‌که پدران باید صفات مسئولیت‌پذیری، منطق داشتن و تحمل مسائل در موقعیت‌های سخت و انتخاب بهترین راه‌ها را آموزش دهند.
بزرگی می‌گفت: «پدرم، ارزشمندترین هدیه را به من داد او مرا باورداشت.» اولین منبع اعتمادبه‌نفس هر انسان این است که  پدر و مادر او را باور داشته باشند. اگر می‌خواهید فرزند موفقی داشته باشید این اولین گام است. وگرنه تحقیر بچه‌ها جلوی جمع یا در محیط خانواده، تنها بچه‌های توسری‌خور و کم اعتمادبه‌نفس بار می‌آورد که در آینده عقده‌های روانی‌شان را مدام با خود به دوش می‌کشند و به خود و دیگران آسیب می‌رساند.  بنابراین حضور مثبت و ارزشمند پدر در زندگی کودک باعث ایجاد حرمت نفس، امنیت، اعتمادبه‌نفس و توانایی بیشتر در بچه‌ها خواهد شد.
پیامبر اعظم(ص) می‌فرمایند: «یکی از وظایف پدری، دعای پدر برای فرزند است که مانند دعای پیامبر برای امت خویش است.» 
در نهایت اینکه تربیت کودک تنها بر عهده مادر نیست و تربیت صحیح پدرانه نیز باحوصله، صبر و شکیبایی و خوش‌اخلاقی صورت می‌گیرد. پدر خوش‌اخلاق و باحوصله بچه‌ها را باشخصیت تربیت می‌کند و مثل یک حوضی می‌شود که بچه‌ها در آن شنا می‌کنند. 
سردار عزیزالله ملكی از فرماندهان نیروی انتظامی با نگارش یادداشتی در خصوص نقش محوری خانواده در جلوگیری از آسیب‌های اجتماعی عنوان می‌کند: «زمانی كه والدین برخلاف مسئولیت خود عمل كرده و در تربیت كودک سهل‌انگاری كنند، آن زمان كودک پرورش‌یافته در این نوع خانواده به‌سهولت در معرض بزهکاری قرار می‌گیرد. خانواده در ساختار نظام اجتماعی تأثیر شگرفی دارد و به حتم می‌توان این نهاد را شالوده و سنگ بنای هر جامعه‌ای دانست، خانواده محور تربیت نسل بعدی و محلی برای آرامش و سكنی یافتن افراد فعلی جامعه و بزرگ‌ترین تولیدکننده منابع انسانی و همچنین بزرگ‌ترین مصرف‌کننده منابع تولیدی هر جامعه است. ازاین‌رو جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان معتقدند برای تصحیح بسیاری از روش‌ها و همچنین الگو ریزی درست ارزشی در جامعه باید خانواده مبنا و محور قرار گیرد.»
وی در ادامه می نویسد: «بااین‌حال طی سال‌های اخیر به‌وضوح دیده می‌شود كه برخی خانواده‌ها دچار آسیب‌ها شده‌اند، افزایش طلاق، گسترش بی‌بندوباری، بدپوششی، افزایش فاصله میان والدین و فرزندان و ... همه از جمله چالش‌هایی است كه هم اكنون در پیش‌روی خانواده‌ها خودنمایی می‌کنند. دراین‌بین شاید بتوان تهاجم فرهنگی و سهل‌انگاری برخی مسئولان در خصوص خانواده را مهم‌ترین دلیل بروز چنین آسیب‌هایی دانست.»
نقش پدران در سلامت روحی فرزندان
بررسی و پیمایش‌ها توسط كارشناسان نشان می‌دهد كه ارتباط مستقیم رابطه فیزیكی و روانی والدین به‌ویژه پدر با خانواده با موضوع تعدیل و كاهش انحرافات و آسیب‌های اجتماعی خانواده و سایر اعضا از جمله نوجوانان ارتباط تنگاتنگی دارد؛ یعنی حتی اگر رابطه فیزیكی پدر با فرزندان بیشتر باشد. احتمال اینكه چنین فرزندانی دچار آسیب شوند و یا به انحراف كشیده شوند بسیار كم است و افرادی كه غالباً دچار آسیب و انحراف می‌شوند در خانواده ارتباط كمتر روحی، روانی با والدین علی‌الخصوص پدران داشته‌اند. اعطای آزادی‌های بی‌حدوحصر برخی خانواده‌ها به فرزندان، اعتماد به جامعه برای جامعه‌پذیری نسل‌های نوپا، دوركردن فرزندان از محیط خانواده به‌خاطر اشتغال والدین و رهاکردن كودكان و خردسالان در مهدکودک‌ها و مراكز آموزشی از جمله مشكلاتی است كه كاركرد خانواده‌ها را با چالش جدی مواجه كرده است.
 این قبیل معضلات، فرزندان را نیز با مشكلات روحی - روانی، سست‌شدن پیوندهای عاطفی و ارتباطات كلامی و سرانجام کم‌رنگ كردن نقش والدین در تربیت فرزندان، بحران‌های روحی و عاطفی آنان و فاصله میان نسل‌ها روبه‌رو کرده است. 
اما این مسئله به‌هیچ‌عنوان صحیح نیست و خانواده مستحكم و قاعده‌مند می‌تواند فرزندانی مستحكم پرورش دهد، اگر خانواده دارای اركان قدرتمند نباشد و پایه‌های آن سست باشد یا اینكه فرد دارای خانواده‌ای ازهم‌گسیخته باشد، فرزند می‌تواند پس از رسیدن به سن بلوغ در معرض آسیب‌هایی ملموس قرار گیرد.
خانواده هم در عرصه پیشگیری از بحران‌های اجتماعی و هم در عرصه درمان این بحران‌ها اصلی‌ترین نقش را دارد، بدیهی است كه یك خانواده اصیل و محكم هیچ‌گاه اجازه سوق یافتن فرزندان به‌سوی بحران‌های اجتماعی را نمی‌دهد، اما برخی خانواده‌ها نیز پس از مواجهه با آسیب‌های فردی و اجتماعی تبلوریافته در درون فرزندانشان به خود آمده و مشی خود را به سمت‌وسوی رویه‌ای مثبت و تعامل برانگیز تغییر می‌دهند. 
متأسفانه بسیاری از افرادی كه به راه خطا رفته‌اند، سرمنشأ اصلی انحراف خود را كمبودهای عاطفی خانواده‌ای عنوان می‌کنند. امروز پدران و مادران نقش بسیار حیاتی در سلامت روانی فرزندان خود علی‌الخصوص نوجوانانشان دارند. شاید در دوران كودكی تمام هم‌وغم خانواده تلاش برای سلامت جسمانی كودك باشد؛ اما بدون تردید در نوجوانی و جوانی تأمین سلامت روانی افراد نیز به خانواده‌ها بستگی دارد، بدون شك اگر در خانواده‌ای فضایی صمیمی حکم‌فرما باشد و فرزندان بتوانند صادقانه مشكلات خود را در آن مطرح كرده و با هدایت والدین آنها را برطرف سازند بسیاری از مشكلات اجتماعی ما برطرف خواهد شد .