طبل توخالی آمریکا در تایوان(نگاه)
سید محمد امینآبادی
این روزها بار دیگر بحث جنگ بین آمریکا و چین با اظهارنظر شماری از مقامات آمریکایی داغ شده است. «مایک مینیهان»، ژنرال نیروی هوایی آمریکا در مورد احتمال درگیری با چین بر سر تایوان در اوایل سال 2025 هشدار داده و از فرماندهان خواسته است واحدهای خود را برای دستیابی به حداکثر آمادگی نبرد عملیاتی در سال جاری تحت فشار قرار دهند. «مینیهان» در یک یادداشت داخلی که در روز جمعه (7بهمن) در رسانههای اجتماعی منتشر شد و بعداً توسط پنتاگون تأیید شد، گفت که هدف اصلی باید بازدارندگی و در صورت لزوم شکست چین باشد. وی گفت: «امیدوارم اشتباه کرده باشم، قلبم به من میگوید که در سال 2025 با چین خواهیم جنگید.» این یادداشت به تمام فرماندهان عملیاتی نیروی هوایی آمریکا ارسال شده است و به آنها دستور میدهد که تا ماه آینده اقدامات لازم برای آمادهسازی برای جنگ با چین را به او گزارش دهند. در این یادداشت همچنین از همه پرسنل خواسته شده است که «به میدان تیر بروند و خودشان را برای خالی کردن خشاب اسلحه با شلیک به سر آماده کنند.» همراه با این ژنرال ارشد نیروی هوایی آمریکا یک قانونگذار ارشد جمهوریخواه کنگره نیز یکشنبه همین هفته (9 بهمن) احتمال وقوع چنین جنگی بین این دو کشور را «بسیار بالا» ارزیابی کرد. «مایکل مککال»، رئیس کمیته امور خارجی در دوره جدید مجلس نمایندگان آمریکا در مصاحبه با «فاکس نیوز» گفت: «هر چند امیدوارم پیشبینی مایک مینیهان اشتباه باشد اما فکر میکنم حق با او است.» این اظهارات و اظهارات مشابه مقامات آمریکایی در طول سالهای گذشته به خوبی نشان میدهد که در آمریکا بین دموکراتها، جمهوریخواهان و البته اندیشکدههای این کشور نوعی اجماع وجود دارد که چین «خطرناکترین و مهمترین تهدید خارجی» برای این کشور در دهههای آینده خواهد بود. در سند راهبرد امنیت ملی دولت «جوبایدن» نیز که مهر20 ماه گذشته منتشر شد چین بهعنوان مهمترین چالش آمریکا طی سالهای آینده عنوان شده است.در این سند ۴۸ صفحهای، دولت بایدن، چین را «مهمترین چالش ژئوپولیتیک علیه آمریکا» توصیف کرده است. در بخشی از این سند آمده است: «چین تنها رقیب آمریکا است که قصد تغییر نظم بینالمللی را دارد و برای این کار از قدرت اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و فناوری برخوردار است و ۱۰ سال آینده برای رقابت با چین سرنوشتساز خواهد بود.» نگرانیها در آمریکا از رشد چین و خطراتی که این رشد برای نظم لیبرال آمریکایی دارد، بیدلیل نیست چرا که چین تمامی ظرفیتها و ابزارهای لازم را برای تبدیل شدن به یک قدرت هژمون جهانی دارا میباشد. سرزمین وسیع، جمعیت زیاد، تاریخ چندهزارساله، قدرت نظامی و صد البته اقتصاد رو به رشد به چینیها این امکان و قابلیت را میدهد که گوشه چشمی به جایگاه راس هرم توزیع قدرت جهانی داشته باشند و البته این منطق قدرت است که میل به گسترش و تحمیل اراده خود دارد.
غیر از مسائل اقتصادی که طی سالهای گذشته دو طرف وارد یک جنگ تجاری گسترده شدند مهمترین موضوعاتی که میتواند به تشدید تنش بین دو کشور منجر شود موضوع دریای چین جنوبی و مسئله تایوان است. پکن ادعای مالکیت ارضی بر 90 درصد از مساحت دریای چین جنوبی را دارد و همچنین تایوان را نیز بخشی از خاک خود میداند و صراحتا نیز اعلام کرده است حتی شده با توسل به زور تایوان را به خاک چین ملحق خواهد کرد. در این میان به نظر میرسد که تایوان مسئله جدیتری است. با این وجود پرسش بسیار مهم در این میان این است که آیا آمریکا برای مسئله تایوان حاضر است با این کشور وارد جنگ شود؟ مقامات آمریکایی ادعا میکنند در صورت حمله چین به تایوان واشنگتن برای دفاع از این جزیره به پکن اعلام جنگ کرده و بدین ترتیب جنگ بین دو قدرت بزرگ دارای سلاح هستهای شروع خواهد شد. شاید مقامات تایوانی نیز به دنبال اظهارات مقامات ارشد نظامی و سیاسی این کشور در مورد ورود آمریکا به جنگ با چین بر سر تایوان خوشحال و راضی شده باشند. اما به نظر میرسد که آن ادعاها و این خوشحالی از منطق قابل دفاعی در واقعیت برخوردار نیستند و هشدارهای آمریکا به چین نیز در مورد ورود مستقیم واشنگتن به جنگ بیشتر طبل توخالی به نظر میرسد. جنگ اوکراین به خوبی این موضوع را ثابت کرد که کشورها در حفظ و تامین امنیت خود نباید به وعدههای سایر کشورها دلخوش کنند. آمریکا حداکثر کاری که در جنگ اوکراین انجام داد تحریم روسیه، حمایت سیاسی از اوکراین و ارسال گسترده تسلیحات نظامی به کیف بود و صراحتاً اعلام کرد که حاضر نیست خون سربازان خود را در شرق اروپا بر سر این موضوع پایمال کند. در مورد جزیره تایوان نیز سیاست آمریکا از این منطق پیروی میکند. تایوان برای چین مسئله حیثیتی و حیاتی تلقی میشود اما این جزیره برای آمریکا از اولویت حیاتی برخوردار نیست و به هویت وجودی آمریکا گره نخورده است، همچنان که اوکراین گره نخورده بود. لذا قانع کردن افکار عمومی خسته از جنگ عراق و افغانستان آمریکا برای ورود به جنگی دیگر در شرق آسیا آن هم با چین بسیار کار سختی خواهد بود که هیچ رئیسجمهور مستقری در کاخ سفید ریسک تبعات غیرقابل پیشبینی آن را به جان نمیخرد. پیشبینی آینده با توجه به تحولات شتابان بینالمللی سخت است اما روندهای موجود نشان میدهد که آمریکا در مورد تایوان نیز حداکثر کاری که خواهد کرد ارسال سلاح به تایوان و تحریمهای گسترده اقتصادی خواهد بود و همزمان نیز ائتلافی از دولتها را در آسیا و اروپا برای مقابله با چین ایجاد خواهد کرد. مسئله مهم دیگر در این میان ذخایر تسلیحاتی آمریکاست که جوابگوی همزمان دو جنگ اوکراین و تایوان نخواهد بود. گزارش یک اندیشکده آمریکایی در همین زمینه هشدارها درباره خالیشدن ذخایر تسلیحاتی و مهمات آمریکا و ظرفیت صنایع این کشور برای افزایش تولید در هرگونه جنگ احتمالی با چین بر سر تایوان را به صدا درآورده است. در گزارش 44 صفحهای «مرکز استراتژیک و مطالعات بینالمللی» که هفته گذشته منتشر شده آمده است که ارتش آمریکا احتمالا برخی از مهمات خود از جمله موشکهای دوربرد و موشکهای هدایت شونده با دقت بالای خود را در جنگ با چین در کمتر از یک هفته تمام خواهد کرد. این گزارش اضافه میکند که جنگ در اوکراین نقصهای جدی در صنایع دفاعی آمریکا را آشکار ساخته و یادآوری کرد که در یک درگیری طولانی «جنگ صنایع» بسیار مهم و مستلزم آن است. گزارش مرکز استراتژیک و مطالعات بینالمللی همچنین تاکید میکند که صنایع دفاعی آمریکا برای یک جنگ طولانیمدت آماده نیستند و آن را یک مشکل بزرگ برای ارتش آمریکا خوانده است. پیش از این روزنامه «وال استریت ژورنال» نیز طی گزارشی نظامی از کاهش شدید ذخایر تسلیحاتی آمریکا بهدلیل جنگ اوکراین خبر داده بود.طبق این گزارش، ارتش اوکراین ذخیره 7 سال آمریکا از موشکهای «جاولین» را در جنگ با روسیه استفاده کرده است. در واقع جنگ اوکراین حاوی درسهای مهمی برای تایوانیها و خود آمریکاییها بود. تایوانیها از این جنگ آموختند که به هیچ عنوان نباید به وعدههای آمریکا برای ورود به جنگ احتمالی با چین دل خوش کنند، چرا که آمریکا هرگز حاضر نخواهد بود به خاطر آنها خون سربازان خود را در شرق آسیا به هدر بدهد، همان طور که در شرق اروپا این کار را نکرد. آمریکاییها نیز از جنگ اوکراین آموختند که توان تسلیحاتی آنها بسیار محدود است و در شرایطی که ذخایر تسلیحاتی آنها در یک جنگ نیابتی پاسخگوی نیازها نیست به طور قطع و یقین در یک جنگ مستقیم نظامی آن هم با یک قدرت بزرگ قادر نخواهند بود به اهداف استراتژیک خود برسند.