حمایت از تفکر کارآفرینی ضامن رونق اقتصادی کشور (بخش دوم)
مسیر یک کارآفرین استعدادیابی، خودباوری و شکستناپذیری
آیا یک کارآفرین موفق حتماً به آموزش رسمی کارآفرینی نیاز دارد؟ اگر به تجربیات خود مراجعه کنیم، پاسخ چنین سؤالی، منفی است؛ چرا که کارآفرینهای موفق بسیاری را میشناسیم که آموزشهای رسمی ندیدهاند. ضمن اینکه حتی دانش کارآفرینی هم بر اساس مطالعه رفتار و تصمیمهای کارآفرینان تدوین شده است. بهعبارتدیگر، رابطه بین علم کارآفرینی و افراد کارآفرین، عکسِ چیزی است که معمولاً به ذهن میرسد؛ بیش از آنکه کارآفرینها به دانش کارآفرینی نیاز داشته باشند، دانش کارآفرینی نیازمند تجربه کارآفرینان است؛ بنابراین اگر بر آموزش کارآفرینی تأکید میشود، بهاینعلت است که دانش کارآفرینی (بحثهای تئوریک مدیریتی + تجربههای کارآفرینان) میتواند احتمال خطا و سطح خطر را برای کسبوکارهای جوان کاهش دهد.
طبیعی است کسی که به کارآفرینی و ایجاد یک کسبوکار جدید فکر میکند و یا اینکه کسبوکار کوچکی را خلق کرده و در حال مدیریت آن است، چارهای ندارد جز اینکه یادگیری و بهبود برخی از مهارتها را در صدر فهرست اولویتهای خود قرار دهد: مهارت برنامهریزی، ریسکپذیری، مدیریت بحران، مدیریت تعارض، مهارت مذاکره و متقاعدسازی، مدیریت استرس و...
بچه تنبلها کارآفرین نمیشوند
یکی از رایجترین تصورات درباره کارآفرینی بهویژه نزد پدر و مادرها این است که نوجوانان و جوانان گریزان از درس و مدرسه دنبال کارآفرین شدن هستند! اما حقیقت این است که آموزش و یادگیری بیشتر باعث رشد و پیشرفت هرچه بیشتر کارآفرینی و کارآفرینان خواهد شد. بسیاری از کارآفرینان افرادی بسیار تحصیلکرده هستند که مطالعه روزانه را در رأس کارهای روزانه خود قرار دادهاند. زندگی بسیاری از افراد مشهور را که بررسی میکنیم، میبینیم مطالعه در ابتدای روز از مهمترین برنامههای افراد کارآفرین است.
رامین جوانمرد یک مشاور تحصیلی و شغلی ضمن بیان مطالب بالا درباره تصورات نادرست درباره کارآفرینی توضیح میدهد: «برخی میپندارند کارآفرینی ذاتی است و کارآفرینان کارآفرین به دنیا آمدهاند! این یک تصور کاملاً نادرست است، چراکه کارآفرینی حوزهای است که مدلها، فرایندها و معادلات خاص خودش را دارد؛ لذا با مطالعه درباره کارآفرینی میتوانید آن را یاد بگیرید. دقیقاً به همین دلیل است که امروزه برخی از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی امکان تحصیل در رشته کارآفرینی را فراهم آوردهاند. کارآفرینی اکتسابی است و با مرور زمان و تجسس در موضوعات و ایدههای مختلف به موفقیت منجر میشود.
یک تصور نادرست دیگر درباره کارآفرینان این است که برای کارآفرینی فقط به پول احتیاج دارید. پول مانند خونی است که برای زندهماندن و رشد باید در رگ کسبوکار جاری باشد؛ اما امکان تأمین منابع موردنیاز برای ایده خوبی که متناسب با شرایط و مقتضیات موجود است، وجود دارد و لذا پول مسئله غیرقابلحلی نخواهد بود. اگر اقتصادیبودن یک ایده توسط طرحهای توجیهی به سرمایهگذاران اثبات شود، کارآفرین با حمایت سرمایهگذار هیچگونه مشکل مالی نخواهد داشت.» این مشاور تحصیلی و شغلی در ادامه میگوید: «برخی تصورشان این است که فقط داشتن یک ایده فوقالعاده برای کارآفرینی کافی است. اگر ترکیبی از همه منابع و شرایط لازم، مخصوصاً توان مدیریتی وجود نداشته باشد، یک ایده خوب یا فوقالعاده فقط در حد یک ایده باقی خواهد ماند و هیچگاه به مرحله عمل در نخواهد آمد. تصور نادرست دیگر درباره کارآفرینی این است که کارآفرینی سرشار از خوشی و لذت است. بسیاری از مردم با این تصور لذتبخش که خودشان رئیس خودشان خواهند بود، رؤیای کارآفرینی را در سر میپرورانند؛ اما باید بهخاطر داشته باشید که در یک شغل معمولی فقط به یک رئیس حساب پس میدهید؛ اما بهعنوان کارآفرین باید همیشه پاسخگوی سرمایهگذاران، شرکا و از همه مهمتر، مشتریان باشید. اساساً حقیقت این است که کارکردن برای دیگران از کارکردن برای خودتان آسانتر است؛ چراکه بهعنوان یک کارآفرین و مدیر کسبوکار، ذهنتان در همه حال درگیر مسئولیت خطیری خواهد بود که برعهده گرفتهاید. مانند تمام مشاغل دنیا کارآفرینی نیز سختیهای منحصر به خود را دارد.»
استعداد خود را کشف و بها دهید
لازم است بدانید کارآفرینی با شغلآفرینی متفاوت است. در کارآفرینی یک ایده اولیه جدید وجود دارد که همراه با ایجاد شغل برای تعدادی از افراد جامعه نیز هست، ولی در شغلآفرینی نوآوری وجود ندارد و برای ایجاد شغل از ایدههای قبلی و تجربیات دیگران الگوبرداری میشود كه این ریسك كمتری دارد.
ایده کسبوکار کوچک را میتوان نطفه آن کسبوکار دانست که با تلاش و سرمایهگذاری بارور میشود و باعث میشود که یک مجموعه اقتصادی واقعی متولد شود.
مهناز رستمی یک سخنران انگیزشی در حوزه کسبوکار توضیح میدهد: «جالب است بدانید که بسیاری از ایدهپردازان و کارآفرینان برتر دنیا، در تجربه دوم یا سوم کاری خود به یک ایده قدرتمند دست یافتهاند. این افراد در ابتدا بهعنوان عضو کوچکی از تیم فعالیت میکردند که عملکرد شرکت، مدیر و همتیمیهای خود را بهدقت رصد میکردند و در نهایت راه حلی برای راهاندازی یک مجموعه مشابه و یا مدیریت بهتر همان مجموعه به ذهنشان خطور کرده است.»
این سخنران انگیزشی در ادامه میافزاید: «یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در ایدهپردازی داشتن اعتمادبهنفس است که تقویت آن میتواند منجر به بالارفتن توانایی ایدهپردازی شما شود. وقتی زندگینامه کارآفرینان موفق را میخوانیم با یک ویژگی مشترک در آنان مواجه میشویم، اینکه آنان به نظرات و قضاوتهای خودباور داشتند. گفتن این نکته بسیار مهم است که این اعتماد و خودباوری باید نتیجه کسب علم و دانش باشد و تلاش در جهت رشد استعداد باشد و تنها در این صورت است که سازنده خواهد بود.»
وی در تکمیل صحبتهایش تأکید دارد: «هر یک از افرادی که امروزه آنها را بهعنوان الگو میشناسیم روزی استعداد خود را کشف کرده و در راستای آن تلاش زیادی کردهاند تا بتوانند متمایز باشند. در کارآفرینی چهار ویژگیِ نوآورانه بودن، منحصربهفرد بودن، حل مشکل و سودآوری از اهمیت بالایی برخوردار است و در صورت نبود هر یک مفهوم ایده کارآفرینانه زیر سؤال میرود.»
تکنیکهای تولید ایده اولیه در کارآفرینی
اغلب، مردم تمایل دارند روی یافتن ایدههای بزرگ تمرکز کنند. هنگام ایجاد ایدههای جدید، این مسئله نادیده گرفته میشود که پیشرفتهای تدریجی مستمر آنهایی هستند که واقعاً در درازمدت تأثیر میگذارند. وقتی ایدهپردازی را به یک تمرین ثابت تبدیل کنید، شانس خوبی برای پرورش یک ایده بزرگ از طریق تعدادی ایده کوچک خواهید داشت. گاهی اوقات، تنها چیزی که لازم دارید این است که به آنچه قبلاً داشتهاید نگاه کنید. استفاده از ایدهها یا فرایندهای موجود بهعنوان نقطه شروع میتواند چیزهای زیادی را در مورد وضعیت فعلی شما آشکار کند، این همان چیزی است که تکنیک «اسکمپر» درباره آن صحبت میکند.
بیژن رادفر یک روانشناس درباره انواع شیوههای تفکر خلاق که به تولید ایده میانجامند، توضیح میدهد: «تفکر مخالف یا معکوس تکنیکی است که میتواند به شما کمک کند مفروضات دیرینه مرتبط با کسبوکار خود را زیر سؤال ببرید. اگر احساس میکنید تیم شما گرفتار طرز فکر مرسوم شده است و این مسئله باعث شده تا ارائه ایدههای خارج از چارچوب برایشان دشوار باشد، تفکر مخالف ابزار مفیدی است که میتوانید از آن استفاده کنید. اغلب، یافتن بهترین راهحلها از طریق یک فرایند تفکر خطی انجام نمیشود. اگرچه کارکرد طبیعی مغز ما به این شکل است، اما تفکر مخالف میتواند به ما کمک کند تا هنجارهای موجود را زیر سؤال ببریم. با استفاده از این نوع تفکر، میتوانید دقیقاً خلاف موارد عادی را در نظر بگیرید. حتی میتوانید برای یافتن راهحلهای غیرمتعارف بهصورت وارونه فکر کنید.»
وی در باره شیوه تفکری دیگری موسوم به کارتهای طوفان فکری میگوید: «ابزار مفیدی هستند که توسط هیئت نوآوری برای ارائه ایدههای جدید مرتبط با چالش یا مشکلی که در حال حاضر با آن مواجه هستید ایجاد شده است. کارتهای طوفان فکری به شما کمک میکند تا عوامل خارجی مانند: روندهای اجتماعی، فناوریهای جدید و مقررات مربوط به حوزه کسبوکار خود را در نظر بگیرید. این رویکرد به شما اجازه میدهد تا با تلاش اندک، تعداد زیادی ایده تولید کنید. اگرچه بسیاری از ایدهها منطقی نیستند، اما اگر با مشکلی مواجه هستید که برای حل آن به یک روش خلاقانه نیاز دارید، این ابزار میتواند بسیار مفید باشد.»
رادفر از تفکر قیاسی بهعنوان یکی دیگر از شیوههای تفکری خلاقانه نامبرده و میافزاید: «تکنیکی است برای استفاده از اطلاعات یک منبع برای حل مشکل در زمینه دیگر. اغلب میتوان از یک راهحل برای حل مشکل یا مشکلات دیگر استفاده کرد. بهعنوانمثال، از تفکر قیاسی میتوان برای تجزیهوتحلیل یک کسبوکار موفق، شناسایی مواردی که باعث رشد و بهبود آن میشود استفاده کرد و سپس همان اصول را برای کسبوکار خود به کار برد. این یک روش بدون زحمت برای ارائه ایدههای جدید است که از قبل تأیید شدهاند. به طور مثال برخی استارتاپها در ایران با الگوبرداری از سایر استارتاپها راهاندازی شدهاند. استارتاپها را کسبوکارهایی در نظر میگیرند که دو ویژگی دارند؛ نخست اینکه معمولاً حول محور تکنولوژی شکلگرفتهاند و دیگر اینکه پتانسیل رشد بالایی دارند. بااینحال، اگرچه استفاده از این ابزار بسیار آسان و شهودی است، اما فعالیت در این حوزهها بسیار رقابتی است.»
شرایط زندگی نیروی کار برایم اولویت دارد
مرضیه فاریابی یکی از بانوان کارآفرین اجتماعی معتقد است؛ مدیر یک کسبوکار حتی اگر به شکل مستقیم و بهصورت افزایش حقوق هم نتواند به نیروهای خودش کمک کند، باید از طرق دیگر برای افزایش سطح کیفیت زندگی آنها بکوشد. کارآفرینی اجتماعی را میتوان از جمله مفاهیم مغفول مانده در اقتصاد و فضای کسبوکار در کشور عنوان کرد، مفهومی که ترکیبی از تجارت و موضوعات اجتماعی است. چنین کارآفرینانی تنها به دنبال سود نیستند و مسئولیت اجتماعی برای آنها اهمیت دارد و موفقیت برای آنها به این معناست که چگونه کسبوکار بر جهان و دیگران تأثیر میگذارد و آن را بهبود میبخشد. این نوع کارآفرینی فرایند دنبالکردن راهحلهای خلاقانه برای مسائل اجتماعی است، ازاینرو، برخی افراد، مأموریتی برای خلق و نگهداری ارزشهای اجتماعی در خود احساس میکنند.
مرضیه فاریابی یکی از بانوان کارآفرین اجتماعی در بوشهر است که در حوزه بافندگی فعالیت دارد: در خصوص ورود خود به حوزه کارآفرینی اجتماعی اینگونه توضیح میدهد: «کسبوکار ما به نحوی است که ۹۰ درصد نیروهای آن را افراد ضعیف جامعه تشکیل میدهند، لذا باید مدیر یک کسبوکار مانند مادر برای نیروهای خودش عمل کند.»
فاریابی با تأکید بر اینکه در کارآفرینی اجتماعی، روابط انسانی بر کسب سود و منفعت، اولویت دارد، ادامه میدهد: «مدیر یک کسبوکار حتی اگر به شکل مستقیم و بهصورت افزایش حقوق هم نتواند به نیروهای خودش کمک کند، باید از طرق دیگر برای افزایش سطح کیفیت زندگی پرسنل خود تلاش کند، زیرا بهبود زندگی پرسنل باعث بهبود کسبوکار خواهد شد.»
این کارآفرین حوزه بافندگی که در ابتدای راه، خانه خودش را به کارگاه تبدیل کرده بود، معتقد است: «برای من همیشه شرایط زندگی نیروی کار نسبت به تعداد تولید محصولات کارگاه اولویت داشته است.»
فاریابی زمانی که در کلاسهای آموزش تابلوفرش با زنانی آشنا شد که هنر بافت فرش را داشتند و به کسب درآمد نیاز داشتند، به صرافت افتاد تا وارد حوزه کارآفرینی اجتماعی شود و کارگاه بافت فرش را راهاندازی کند، خودش در این مورد میگوید: «خوشبختانه مراودات اجتماعی محلیهای دشتستان با عشایر آنقدر گسترده بوده و هست که بتوانند از یکدیگر کسب هنر و فرهنگ کنند، این در حالی است که زنان ایل، بافندگی که جزئی جداییناپذیر از زندگیشان بود را به زنان بومی این مناطق آموزش داده بودند.» این بانوی کارآفرین ادامه میدهد: «در ابتدای راه در سال ۱۳۹۷ حمایتها اندک و ناامیدکننده بود تا جایی که برخی مدیران بهانههایی مانند متأهل بودن و فرزند داشتن را مانعی برای موفقیت من در حوزه کارآفرینی قلمداد میکردند. او که با حمایت همسرش موفق میشود قدمهای نخست را بردارد، به دنبال یافتن بافندههای قدیمی میرود و برای این کار، اولویت را به زنان سرپرست خانوار میدهد.
فاریابی توضیح میدهد: «روستا به روستا میرفتیم و بافندهها را پیدا میکردیم و پس از گفتوگو و قانعکردن آنها برای تولید، نقشه قالی، گبه یا گلیم را به همراه نخ و دار و... در اختیارشان قرار میدادیم تا بهمرور زنان بیشتری مایل شدند که با من همکاری کنند و من نیز که هدف خودم را کارآفرینی اجتماعی میدانستم از این موضوع، خوشحال بودم که میتوانم در کنار کارآفرینی به زنان هموطن خودم خدمت کرده باشم.» این کارآفرین بوشهری تأکید دارد: «اگر مشکلات کمتر بود، میتوانستیم زنان بیشتری را صاحب درآمد کنیم، چون شرایط بهگونهای است که مجبوریم تولیدات خود را به واسطهها بدهیم و آنها نیز این تولیدات را به نام تولیدات استان فارس میفروشند؛ بوشهر در این زمینه اصلاً شناخته شده نیست. از طرفی این صنعت، هزینهبر است و مواد اولیه را از استانهای دیگر تهیه میکنیم درحالیکه اگر در بوشهر تأسیسات رنگرزی نخ میداشتیم میتوانستیم محصولات را با قیمت پایینتری تولید کنیم و در عرصه رقابت جا نمانیم.»
فاریابی بر ضرورت داشتن صبر، ایمان، جدیت و برنامهریزی در کارآفرینی اجتماعی مصر است و میگوید: «کار ما زنده کردن هنر ملی بوده است که اگر به آن نپردازیم و بها ندهیم بهمرور از یادها میرود. علاوه بر این، از اینکه توانستهام زنان زیادی را به درآمدزایی برسانم، خوشحالم و احساس مفید بودن میکنم و مهمتر اینکه، قالی و قالیچههای بوشهر را که توسط عشایر ساکن در مناطق روستائی بافته میشود به دست هموطنان خودم میرسانم.»