چند نکته درباره کمپین وکالت به ربع پهلوی
وکالت به کسی که پدرش هم قبولش نداشت!
سرویس سیاسی-
گمان کردهاند حافظه تاریخی ملت ایران به قدری ضعیف است که پس از چهار دهه، جنایات و خسارات یکی از ناکارآمدترین حکومتهای تاریخ ایران را از یاد برده است.
کمپین مضحک #من_وکالت_میدهم از گفتوگوی رضا پهلوی با شبکه منوتو شروع شد. هنگامی که مجری منوتو از این بازمانده خاندان پهلوی پرسید چرا در اعتراضات (اغتشاشات) اخیر بهطور روشن هدایت جنبش انقلابی! را برعهده نگرفتهاید؟ رضاپهلوی پاسخ داد که اگر بخواهم با شخصیتهای سیاسی دیدار کنم، اولین سؤالی که آنها خواهند پرسید این است که شما به نمایندگی از چه اینجا هستید؟ بنابراین هر اقدامی که بخواهیم انجام دهیم باید یک مبنای مشروعیت و یک وکالتی از داخل ایران داشته باشد. این پاسخ رضاپهلوی یا به عبارتی التماس او برای به رسمیت شناخته شدن! باعث شد تا علی کریمی، یکی دیگر از بازیگران سیرک اپوزیسیون در توئیتی در فضای مجازی، به او برای احقاق حقوق مردم ایران وکالت دهد و بهدنبال آن، تعداد دیگری از مخالفان جمهوری اسلامی نیز با انتشار این هشتگ، به شاهزاده فراری وکالت دهند
ژست مردمسالاری از سوی تشنگان دیکتاتوری
اولین نکته طنز ماجرای وکالت، ژست مردمسالاری و توجه به نظر مردم، از سوی خاندانی است که تاریخچه سیاسیاش با زور و استبداد گره خورده و اساسا مزاج اعضای این خاندان با سلطنت سازگارتر است تا با وکالت! پدربزرگ ربع پهلوی در میان مردم معروف به «رضا قلدر» بود. او با کودتای نظامی حمایت شده از سوی اجنبی سرکار آمد و برای حکومت 16 سالهاش هرگز از مردم وکالتی نگرفت. بلکه مردم ایران به قدری از حکومت وی ناراضی بودند که بعد از سقوط او در شهریور 1320، خیابانها را آذین بسته و جشن گرفتند. فرزند رضاقلدر و پدر این شاهزاده فراری هم کسی بود که چون پدرش از طرف بیگانگان منصوب شد و باز هم از مردم درخواست هیچ اجازه و رضایتی نداشت! محمدرضا پهلوی به قدری دیکتاتور و انحصارطلب بود که حتی دولت ملیگرای مصدق را هم تحمل نکرد و طی کودتای 28 مرداد که با حمایت آمریکاییها انجام شد، آن را از سر راه خود برداشت تا دیکتاتوری خالصتری را در کشور جاری کند. بنابراین اینکه ربع پهلوی، نبود وکالت از سوی مردم را علت عدم مطرح کردن خود بهعنوان نماینده آنها میداند، فقط لافی برای فریب افکار عمومی است. چه آنکه اگر وی قدرتی داشت، نه در طلب نمایندگی ملت، بلکه چون اسلاف خویش، بهدنبال تحمیل اراده خود بر ملت و سوار شدن بر گردههایشان بود.
تقسیم کار برای پیشگیری از تکهتکه شدن اپوزیسیون
امروزه چهره مخالفان جمهوری اسلامی در یک نگاه، شبیه پارچهای چهلتکه است که هیچکدام از بخشهای آن با یکدیگر تناسبی ندارند. در یکسو اعضای گروهک تروریستی منافقین با اندیشههایی خشک و متعصب و ساختاری شبیه نظام بردهداری قرار دارند و از سوی دیگر، تعدادی بازیگر و ورزشکار موسوم به سلبریتی که تمام عمرشان را در ناز و نعمت و عیش و نوش بودهاند. تنها وجه مشترک این افراد، غرور و خودبزرگپنداری است که گاهی باعث میشود در فرآیند مبارزه با جمهوری اسلامی، بهصورت یکدیگر نیز پنجه بیندازند و به لطف فضای مجازی، دعوای طرفداران نحلههای مختلف اپوزیسیون در معرض دید عام و خاص است. به نظر میرسد کارگردانان و عوامل پشت پرده سیرک اپوزیسیون، تصمیم گرفتهاند سروسامانی به اوضاع آشفتهشان بدهند و به همین منظور، ربع پهلوی را بهعنوان نماینده مخالفان جمهوری اسلامی برجسته کردهاند. البته گویا این تیر هم به سنگ خورده و بسیاری از مخالفین و منتقدین جمهوری اسلامی، زیر بار وکالت شاهزاده مخلوعالید نرفتهاند. اگر به فضای مجازی نگاه کنیم، در کنار هشتگ #من_وکالت_میدهم، کاربران زیادی از ضدانقلاب را میبینیم که مطالبی با هشتگهای #نه_به_وکالت و #من_وکالت_نمیدهم منتشر کردهاند و ربع پهلوی را لایق نمایندگی خود ندانستهاند.
ربع پهلوی را پدرش هم قبول نداشت
حماقت مخالفین جمهوری اسلامی به قدری زیاد است که برای انتصاب فردی بهعنوان نماینده مردم ایران در پوشش انتخاب، بدنامترین آنها را برگزیدهاند! گویا گمان کردهاند حافظه تاریخی ملت ایران به قدری ضعیف است که پس از چهار دهه، جنایات و خسارات یکی از ناکارآمدترین حکومتهای تاریخ ایران را از یاد برده است. اعطای جزیره بحرین و جزایر زیبای اطراف آن به انگلیسی و عربهای وهابی؛ غرق بودن شاه، خواهرانش، همسرش فرح و بقیه اعضای خانوادهاش در انواع فسادهای اخلاقی؛ بیسوادی مطلق بیش از هفتاد درصد جمعیت کشور در سال ۵۷؛ تبدیل ایران به بازار کالاهای بنجل وارداتی غرب و فقدان کارخانهها و زیرساختهای اقتصادی از خودکفایی؛ تورم شدید با نرخ سالانه ۴۰ تا ۵۰ درصد به همراه فساد و دزدی بلندپایگان و نابرابری در توزیع درآمدها؛ وجود یکی از ترسناکترین و خطرناکترین سازمانهای جاسوسی دنیا موسوم به ساواک با کشتار هزاران بیگناه؛ تبدیل ۸۰۰ هزار کشاورز ایران به خرده مالکان بیزمین و واردکنندگان کالاهای غربی به ایران با اصلاحات ارضی؛ شکلگیری اولین حلبینشینهای ایران در شهرهای بزرگ بهخصوص تهران؛ ایجاد سه هزار فاحشهخانه و کاباره در ایران و بسیاری از موارد دیگر که حتی در خاطرات کتبی و شفاهی سیاستمداران و کارگزاران پهلوی انعکاس یافته است، چیزهای سادهای نیست که از یاد ملت ایران برود. با این اوصاف جالب است که بدانیم ربع پهلوی حتی ضعیفتر و نالایقتر از پدر و پدربزرگش با این کارنامه سیاه بود. چنانکه اسدالله علم در جلد 7 خاطرات خود نوشته است: «شاه ناراحت بود و قدم میزد. علت ناراحتیشان را پرسیدم. گفتند برای آینده ایران نگرانم. معلوم نیست ولیعهد بتواند کشور را درست اداره بکند.»