kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۸۶۲۷
تاریخ انتشار : ۰۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۲:۱۶

اخبار ویژه

 

وحشت جاسوسان بعدی از اعدام راز آشفتگی و عصبانیت دولت انگلیس
علت واکنش شدید و کم‌سابقه دولت انگلیس به اعدام علیرضا اکبری، آسیب دیدن سرمایه‌گذاری تاریخی انگلیس روی جاسوسان خود می‌باشد؛ مبنی بر اینکه از آنها در هر شرایطی حمایت می‌کند و مانع مجازات‌شان در صورت شناسایی‌شدن می‌شود.
«موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی» در تحلیلی نوشت: واکنش شدید مسئولین رسمی دولت انگلستان در حد نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه به اعدام جاسوسی به نام علیرضا اکبری شاید در نگاه اول برای خیلی‌ها عجیب باشد. بی‌بی‌سی فارسی هم که ارگان زیرمجموعه وزارت امورخارجه این کشور است در مطالب متعددی سعی کرد اصل جاسوس بودن و روند برخورد با او را مشکوک و مبهم جلوه دهد.
چرا دولت انگلیس در برابر برخورد جمهوری اسلامی با یک جاسوس خود، اینچنین شدید واکنش نشان می‌دهد؟ واقعیت این است که «وفاداری به جاسوسان» یکی از موضوعاتی است که دولت انگلیس سال‌های سال است روی آن خیلی سرمایه‌گذاری و تبلیغ کرده و در مواقع لازم آن را عملا نشان داده است. اقداماتی مثل پشتیبانی و حفظ حفاظت از جاسوس در طول دوران همکاری و حمایت‌های مهم و حیاتی از او و حتی خانواده‌اش بعد از لو رفتن، درب باغ سبزی است که می‌تواند خیلی‌ها را به همکاری با سرویس اطلاعاتی انگلیس ترغیب کند.
مرحوم آیت‌الله خالصی‌زاده از علمای مبارز عراق و ایران بود که از او خاطراتی دستنویس برجای‌ مانده است. او در بخشی از این خاطرات، متن نامه یکی از صاحب‌منصبان فوج رضاخان به خود را آورده که به شرح ماجرای انتخاب رضاخان توسط انگلیس می‌پردازد. در بخشی از این نامه خاطره‌ای نقل شده که به همین موضوع اشاره دارد: «درباره زندانی شدن خزعل در تهران، از کنسول انگلیس پرسیدم: «مگر وی دوستدار انگلیس نبوده و مگر آن همه جانفشانی در فرمانبری از انگلیس نکرده است؟» گفت: «بلی چنین بوده اما فرق میان دوستداران ما و دوستداران روس‌ها آن است که دوستداران روس‌ها به دار آویخته می‌شوند آن‌طور که سردار معزز بجنوردی و پنج برادرش و مرتبطان وی در خراسان همگی حلق آویز شدند. اما دوستداران ما با کمال عزت و احترام زندگی می‌کنند مانند شیخ خزعل و پسرانش در تهران که هیچ‌کس زهره ندارد به آنان نگاه چپ کند.»
یکی از مهم‌ترین نتایج مجازات علیرضا اکبری با سخت‌‌ترین مجازات یعنی «اعدام»، آسیب‌دیدن همین سرمایه‌گذاری تاریخی انگلیس است. «احساس ناامنی از اکنون و آینده»، دقیقا نقطه مقابل آن درب باغ سبز است و می‌تواند جاسوسان را در ادامه همکاری‌شان با دولت انگلیس مردد و حتی تبدیل به همکاری دوجانبه برای نهادهای اطلاعاتی ایران کند.
وقتی کسی در حد علیرضا اکبری که تابعیت دولت انگلستان را داشته، از نظر مالی حمایت‌های فراوانی شده، همسرش هم ساکن انگلستان است و دولت انگلستان هم در این سال‌ها تلاش زیادی برای حفاظت او کرده، دستگیر و نهایتا اعدام شده است، افرادی که الان مشغول همکاری با سرویس اطلاعاتی انگلستان هستند و آن سابقه مسئولیتی او را ندارند هم، با خود فکر می‌کنند که چنین سرنوشتی (اعدام؛ و نه حبس و نهایتا مبادله) در انتظار ما هم می‌تواند باشد. «لو رفتن» بد‌ترین اتفاقی است که می‌تواند برای یک جاسوس بیفتد، پس از آن نوبت دستگیری و مجازات است. اعدام اکبری جایی تاثیرش را نشان می‌دهد که جاسوسانی مثل او ببینند دیگر قرار نیست، محکوم به حبس شده و پس از چندسال دولتی که برایش جاسوسی کرده‌اند، معامله و تبادلی کند و آزادشان کند و بروند انگلستان زندگی کنند. به‌خصوص اگر مثل اکبری مشغول جاسوسی از حیطه‌های مهم و استراتژیک جمهوری اسلامی باشند.

بی‌رونقی کم‌سابقه داووس؛ پاسخ الجزیره به اعتماد
«بی‌رونقی نشست امسال داووس (مجمع جهانی اقتصاد)، نمادی از وزش باد‌های تغییر برای جهانی شدن است».
وبسایت شبکه الجزیره در تحلیل نشست امسال داووس و بی‌رونقی آن نوشت: این پرسش بزرگ در اجلاسی داووس مطرح می‌شود که آیا جهانی شدن مرده است؟ از پاندمی کووید-۱۹ گرفته تا رقابت میان ایالات متحده و چین، برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) و جنگ در اوکراین مجموعه‌ای از عواملی هستند که این فرض دیرینه را به چالش می‌کشند که تجارت و سرمایه‌گذاری باید آزادانه در سراسر مرز‌ها حرکت کنند. در جایی که زمانی هزینه انجام کسب و کار باعث تصمیم‌گیری‌های مرتبط با سرمایه‌گذاری می‌شد، اکنون شرکت‌ها باید عوامل ژئوپولیتیکی و امنیت ملی را که به‌طور فزاینده‌ای سیاستگذاری دولت‌ها را هدایت کرده و به آن شکل می‌دهند در نظر بگیرند.
به نظر می‌رسد که حضور نسبتا کمرنگ رهبران در نشست امسال مجمع جهانی اقتصاد که یکی از پرمخاطب‌‌ترین گردهمایی‌های سالانه رهبران کلیدی در عرصه سیاست و تجارت محسوب می‌شود خود نمادی از وزش باد‌های در حال تغییر می‌باشد. «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان تنها رهبر گروه جی-۷ است که در نشست سال جاری حضور دارد. این در حالی ‌است که در سال ۲۰۱۸ میلادی شش نفر از هفت رهبر اقتصاد‌های پیشرفته از جمله «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده در آن نشست شرکت کردند.
رهبران کلیدی جنوب جهانی مانند «شی جین پینگ» رئیس‌جمهور چین و «نارندرا مودی» رئیس‌جمهور هند که به ترتیب در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ میلادی در آن نشست شرکت کردند نیز به‌طور قابل توجهی غایبان امسال هستند. هر دوی آنان در این نشست از طریق ویدئو کنفرانس سخنرانی کردند.
«اورسولا فون در لاین» رئیس کمیسیون اروپا که در نشست امسال شرکت کرد از گردهمایی برای اعلام برنامه‌هایی به منظور قانون صنعت سبز به منظور رقابت با قانون کاهش تورم ایالات‌متحده استفاده کرد که باعث ایجاد خشم در میان دولت‌های اروپایی‌ای شد که منابع مالی را برای ساخت خودرو‌های برقی در آمریکای شمالی تخصیص داده‌اند.
«نایجل فرگوسن» مورخ ایده یک روند بزرگ جهانی شدن را سراب توصیف کرد و اشاره کرد که اپلیکیشن‌های چینی مانند «تیک‌تاک» و فرهنگ پاپ کره جنوبی کماکان در سراسر جهان محبوب هستند حتی اگر تراشه‌ها و سخت‌افزار‌ها به‌طور فزاینده‌ای تحت کنترل‌های حمایت‌گرایانه از صنایع داخلی در حال افزایش باشند.
گزارش الجزیره درباره غیبت مقامات مهم اغلب کشورها از نشست داووس در حالی است که روزنامه غربگرای اعتماد، اخیرا در تیتری غلط‌انداز نوشت: «در بد‌ترین شرایط اقتصادی کشور؛ جای ما در اجلاس داووس خالی»! این روزنامه نوشته بود: مجمع جهانی اقتصاد (WEF) در شرایطی آغاز به کار کرد که به‌رغم حضور چشمگیر و قابل توجه رقبای منطقه‌ای، جمهوری اسلامی ایران به‌دلایل نامشخص در نشست امسال حضور ندارد و در مقابل، چهره‌هایی که به‌عنوان «مخالف حکومت ایران» از آنها نام برده می‌شود تلاش کرده‌اند تا نقشی پررنگ در این نشست ایفا کنند.

اصرار عجیب پزشکیان بر تبرئه دشمن و سرزنش خودی
مسعود پزشکیان نماینده مجلس در اظهاراتی خلاف واقعیات گفت: باید با دنیا «مدارا» کنیم. نمی‌شود به همه فحش داد / آنها هم می‌گویند مرگ بر خودتان.
پزشکیان که سابقه وزارت در دولت خاتمی را دارد، در گفت‌و‌گو با خبرگزاری ایلنا و در پاسخ به این سؤال که «آیا دولت با تغییر افراد می‌تواند در عملکرد خود تحول ایجاد کند؟ و اساسا این دولت توان حل مشکلات کنونی را دارد؟»، گفت: با این روش فعلی خیر، ما دو مشکل اساسی داریم اولین مشکل وحدت و انسجام داخلی است. تفرقه از دید قرآن و در بیان خدا یعنی در پرتگاه آتش بودن. ما در پرتگاهیم، باید وحدت و انسجام داخلی ایجاد کنیم، وحدت و انسجام داخلی مال یک گروه، یک دسته و یک جناح نیست متعلق به کل مردم کشور است.
نکته دوم این است که باید با دنیا مدارا کنیم، نمی‌شود به همه فحش داد. بازهم در قرآن دستور که «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَیَسُبُّوا اللهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ» یعنی به آنهایی که غیر خدا را صدا می‌کنند، فحش ندهید. ما صبح و عصر و شام داریم فحش می‌دهیم مرگ بر فلانی، مرگ بر فلانی و مرگ بر فلانی خب آنها هم می‌گویند مرگ بر خودتان. دو مشکل عمده داریم و چاره کار هر دو هم در قرآن آمده است و باید به آن عمل کنیم. اما همان ابتدای سؤال گفتم که با روش کنونی و تا وقتی که به این راه می‌رویم با عوض شدن افراد و اینها کار درست نمی‌شود.
اظهارات آقای پزشکیان درست در زمان تشدید عداوت‌های اروپا و آمریکا علیه ملت ایران است. اولا باید از ایشان سؤال کرد که چه کسانی با کدام انگیزه‌ها همواره در میان ملت ایران دودستگی درست کرده و درست مطابق نقشه دشمنان، به ایجاد دوقطبی و شکاف در داخل پرداخته‌اند؟ چه کسانی دشمنان تاریخی ملت ایران را که از جنگ تحمیلی و کودتا و حمایت از گروهک‌های تروریست و تجزیه‌طلب تا تحریم‌های ضدانسانی و توهین به مقدسات ملت ایران را در کارنامه خود تا به امروز داشته‌اند، دوست و شریک و طرف قابل تعامل جازده و می‌زنند و دشمنی‌های آنها را می‌پوشانند؟ ثانیا واقعا چه کسی در کشور ما هست که با «دنیا» سر جنگ دارد یا به همه دنیا فحش می‌دهد؟ ملت ایران جز اعلام انزجار و بیزاری از سیاست‌های خصمانه آمریکا و رژیم صهیونیستی و یکی دولت اروپایی، برای کدام دولتمردان کشور دیگری طلب مرگ کرده است؟ آیا ملت ایران است که به مقدسات غربی‌ها دشنام می‌دهد، یا این دولت‌های مستکبر غربی هستند که از سلمان رشدی تا شارلی ابدو را برای توهین به مقدسات ملت ایران به کار می‌گیرند؟
ثالثا از امثال آقای پزشکیان انتظار می‌رود که علیه خباثت‌های طرف غربی در «تشدید تحریم‌ها، حمایت از نشریات هتاک مثل شارلی ابدو و تروریست خطاب کردن سپاه پاسداران (سازمان اصلی جمع‌کننده بساط تروریسم در منطقه)» موضع بگیرد، نه این که طرف خودی را به صرف کینه و حسادت داشتن نسبت به دولت رئیسی سرزنش نماید.
و نهایتا اینکه آقای پزشکیان پاسخ دهد که چرا قرآن کریم در عین متانت کامل در گفتار، درباره برخی معارضان و منافقان و دشمنان‌ستیزه جو از تعابیری مانند «حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَهًٌْ...‌، قاتلهم الله، هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَکِنْ لایَشْعُرُونَ، صُمّ بُکْمٌ عُمْىٌ،... هم السّفهاء ولکن لا یعلمون، خُشبٌ مُسنّدهًْ، شَجرهًْ مَلعونهًْ، قُتِلَ الْخَرّاصُونَ، تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَب وَ تَبَّ...، فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ (مرگ بر او باد چگونه نقشه کشید، باز هم مرگ بر او، چگونه نقشه شیطانی خود را آماده کرد)» استفاده می‌کند؟
یا مثلا تعابیر صریح امیر مومنان‌(ع) خطاب به اشعث: «مَا يُدْرِيكَ مَا عَلَيَّ مِمَّا لِي، عَلَيْكَ لَعْنَهًُْ اللهِ وَ لَعْنَهًُْ اللَّاعِنِينَ، حَائِكٌ ابْنُ حَائِكٍ، مُنَافِقٌ ابْنُ كَافِر...».