اخبار ویژه
علت ناترازی گاز؛ انحلال شرکت ذخیرهسازی در سال 97
تعلل وزارت نفت در دولت سابق در زمینه تدارک ذخیرهسازی، موجب بروز ناترازی گازی در کشور شده است.
روزنامه ایران با اشاره به مشکل مزمن ناترازی گاز در کشور نوشت: دلیل مهم این اتفاق، تعلل وزارت نفت دولت قبل در عدم سرمایهگذاری کافی در صنعت نفت از جمله در توسعه ذخیرهسازی گاز بوده است. از کمبود گاز همزمان با نزدیکشدن به فصل سرد سال در کنار رشد مصرف گاز بخش خانگی، بهعنوان یکی از چالشهای مهم صنعت نفت و گاز کشور یاد میشود؛ چالشی که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم بر صنایع مختلف کشور تأثیر منفی خود را گذارده است. بهطور معمول، ذخیرهسازی انرژی با هدف استفاده درفصول سرد سال، روشی مهم و در عین حال کارساز برای کشورهای تولیدکننده انرژی بهشمار میرود. در واقع هدف از ذخیرهسازی انرژی را اتخاذ روشی مطمئن برای کنترل «اوج مصرف گاز» به حساب میآورند. در این روش، در ماههای گرم سال که مصرف گاز پایین بوده، گاز مازاد در مخازن ذخیره میشود و در ماههای سرد سال که مصرف به اوج میرسد، گاز ذخیره شده مورد استفاده قرار میگیرد. ذخیرهسازی گاز همواره در تجارت گاز از جایگاه رفیعی برخوردار بوده، به نحوی که در بسیاری از کشورهای دنیا بین
۱۰ تا ۱۲ درصد گاز مصرفی را ذخیرهسازی میکنند، هرچند که سهم ذخیرهسازی گاز در کشور در محدوده ۱.۷ درصد گاز مصرفی بوده است، آن هم در کشوری که عنوان سومین تولیدکننده گاز جهان را با خود به یدک میکشد و دارنده ۱۸ درصد از میادین گازی جهان است. گزارشها نشان میدهند میزان مصرف گاز در بخش خانگی در تابستان
۲۰۰ میلیون مترمکعب بوده که این رقم در زمستان بهدلیل مصرف زیاد به بالای
۶۰۰ میلیون مترمکعب در روز هم میرسد. در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد انرژی کشور به وسیله گاز تأمین میشود. هماکنون رشد مصرف گاز در کشور در زمینههایی همچون مصارف خانگی سالانه ۶ درصد، بخشهای عمده ۵ درصد و در بخش نیروگاهی ۴ درصد برآورد میشود. رشد شدت مصرف انرژی در کشور نسبت به مصرف جهانی بیش از دو برابر است.
واقعیت این است ناشیگری دولت قبل در انحلال شرکت ذخیرهسازی گاز طبیعی و کمکاری در توسعه ذخیرهسازی گاز، ضربه سنگینی به صنعت نفت و گاز و حتی اقتصاد کشور وارد کرده است. بر این اساس، یکی از پیامدهای این اقدام، ناترازی و افت شدید گاز در فصل سرد سال است. شرکت ذخیرهسازی گاز طبیعی، یکی از شرکتهای فعال در زمینه ذخیرهسازی بوده که در خردادماه سال 97 منحل شد.
بهدنبال اعلام این انحلال، طرحهای در دست اجرای آن هم به شرکت مهندسی و توسعه گاز ایران منتقل شد، اما این شرکت پیش از انحلال چه سرنوشتی داشت؟ مطالعات ذخیرهسازی گاز طبیعی در میدان یورتشا و سراجه قم از سال 75 در شرکت ملی گاز ایران با انعقاد قرارداد با شرکت kbb شکل واقعی به خود گرفت که درسال 78 به شرکت ملی نفت منتقل شد.
اردیبهشتماه سال 82 مجدداً به عنوان یک طرح به شرکت ملی گاز واگذار شد اما طرح مذکور از اسفندماه سال 84 بهصورت مدیریت جداگانه به فعالیت خود ادامه داد و از سال 86 هم به شرکت ذخیرهسازی گاز طبیعی منتقل شد، هرچند که پروژه یورتشا بهدلیل ترک کار توسط پیمانکار مربوطه یعنی «سفره گاز فرانسه» به تعویق افتاد اما قرار شد بهصورت bot و boo انجام شود که بهدلیل انحلال شرکت، ادامه فعالیت به شرکت مهندسی و توسعه گاز ایران انتقال یافت. در نهایت، پروژه سراجه در سال 91 به بهرهبرداری رسید و در سال 92 هم تأسیسات ذخیرهسازی سراجه به شرکت ملی گاز منتقل شد. پروژه شوریجه هم با وجود آنکه از سال 89 شروع شد اما در سال 94 به بهرهبرداری رسید. واقعیت این است که کارنامه دولت قبل در زمینه توسعه صنعت نفت و گاز از جمله ذخیرهسازی گاز خالی از نمرات قابل قبول بوده که تأثیرات آن یکی پس از دیگری نمود مییابد.
مهدی هاشمزاده کارشناس حوزه انرژی گفته است که با توجه به پتانسیلهای ایران در حوزه گاز، اگر طی سالهای گذشته به موضوع ذخیرهسازی توجه میشد، میتوانستیم در حل مشکل ناترازی تولید و مصرف و همچنین صادرات گاز گام برداریم که متأسفانه با انحلال شرکت فعال در این حوزه در دهه ۹۰، از این قافله جاماندهایم.
عصبانیت سناریونویسان آمریکایی از رویکرد انقلابی خانواده شهید جبلی
رئیس سازمان صداوسیما در واکنش به اظهارات برادرش که درصدد گرفتن پناهندگی از کانادا و آمریکاست: طبیعت این مسیر، ریزشها و رویشهاست.
پیمان جبلی گفت: اظهارات برادرم را دیدم؛ نمیدانم چقدر از این حرفها ارادی و تحت اختیار است. این اتفاقات، چیز جدیدی نیست و در گذشته هم بوده و طبیعت این مسیر، ریزشها و رویشها است
میثم جبلی اخیرا در گفتوگویی مهندسی شده که از سوی تایم منتشر شده، کشته شدن برادرزادهاش در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی را دستمایه اظهارات مغرضانه علیه نظام قرار داد و این در حالی است که به نظر میرسد او گرفتار تله سرویس جاسوسی آمریکا شده و به سودای پناهندگی یا تحت فشارهای پس از سفر به کانادا، مجبور شده اظهاراتی سخیف را بر زبان جاری کند. او در این روند خودزنی اجباری، ناچار شده حتی به برادر دیگر خود -پدر شهید حادثه سقوط هواپیما- هم حمله کند و مدعی شود که پدر محمد امین (شهید حادثه هواپیمای اوکراینی) مغزشویی شده است(!) این در حالی است که خود شهید هم، از دوستداران نظام و از ارادتمندان شهید سلیمانی بوده است
وبسایت صدای آمریکا در این باره در گزارشی نوشت: «برادر رئیسسازمان صدا و سیما که ایران را ترک کرده و در خارج از کشور پناهجو است به مجله آمریکایی «تایم» گفته که پس از کشته شدن برادرزادهاش در پرواز «پیاس ۷۵۲» با موشکهای سپاه پاسداران، تحملش تمام شد و ایران را ترک کرد. میثم جبلی، عموی کوچک محمدامین، میگوید کشته شدن برادرزادهاش توسط سپاه پاسداران باعث نشد پیمان جبلی (رئیسصدا و سیما) و دیگر اعضای خانواده جبلی از حمایت از نظام دست بکشند».
صدای آمریکا میافزاید: میثم جبلی ۴۳ ساله، سه سال پیش به همراه یکی دیگر از برادرانش از ایران فرار کرد و هر دو آنها در حال حاضر پناهجو هستند. «تایم» مینویسد آنها به واسطه نفوذ خانوادگی خود میتوانستند به قدرت و ثروت برسند، ولی به این که زندگی به عنوان پناهجو را برگزیدهاند افتخار میکنند. میثم جبلی میگوید: «فکر نمیکنم چیزی دشوارتر از این باشد که مجبور شوید خانوادهتان، خونتان، و والدینتان را ترک کنید».
همزمان با سناریوسازی طرف آمریکایی، سایت غربگرای عصر ایران در تحلیلی نوشت: «نشریه آمریکایی تایم از پناهنده شدن میثم جبلی برادر پیمان جبلی رئیسسازمان صدا و سیما به آمریکا خبر داده است. به بهانۀ این خبر
چند نکته را میتوان یادآور شد: سه سال قبل و بعد از سرنگونی هواپیما اعلام شد نام یکی از قربانیان محمد امین جبلی دانشجوی 29 سالۀ رشته پزشکی در دانشگاه تورنتوی کانادا- فرزند دکتر محمد جبلی متخصص قلب- است و تصویری هم از حضور پیمان جبلی در مراسم منتشر شد. مصاحبهای هم به نقل از پدر محمدامین انتشار یافت که در آن گفته بود پسرم عزادار سردار سلیمانی بود. با این اوصاف پدر محمدامین جبلی به لحاظ فکری مانند پیمان است و تصمیم برادر دیگر تفاوت او را نشان میدهد. داستان هواپیمای اوکراین به خاطر انکار اصابت موشک در سه روز اول و مقاومت رئیسوقت صدا و سیما در قبال انتشار خبر اذعان به اصابت موشک (به گفته دکتر اسدی لاری و همسرشان که از داغ دیدگان و از چهرههای مورد وثوق نظاماند که تنها با رسانههای داخلی مصاحبه میکنند) و ابهاماتی که امیدواریم در رسیدگی جاری رفع شود به زخمی بدل شده و تا ابعاد کامل آن روشن نشود ازاین دست خبرها شاید باز هم بشنویم».
یادآور میشود تردید افکنی در ماجرای سقوط هواپیماتی اوکراینی، در حالی است که بسیاری از قربانیان و شهدای این سانحه تلخ (از جمله امیر شریفی، فاطمه قاسمی، محمد صالحه، زهرا حسنی و...) از طرفدران پر و پا قرص نظام بودهاند. ثانیا این اولین و آخرین حادثه «سقوط هواپیما در اثر شلیک خودی» در دنیا نبوده و موارد مشابه آن در کشورهای مختلف غربی رخ داده است. آخرین بار هم چند روز قبل، یک فروند جنگنده اوکراینی توسط پدافند این کشور سرنگون شد. ثالثا محافل غربی، ماجرای تلخ سانحه هواپیما را بهانهای برای تحتالشعاع قرار دادن حمله موشکی سپاه به بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در عراق (به تلافی جنایت ترور سردار سلیمانی) کردند.
اما درباره اظهارات برادرزاده مرحوم محمدامین جبلی مبنی بر این که «کشته شدن برادرزادهاش باعث نشد پیمان و دیگر اعضای خانواده جبلی از حمایت از نظام دست بکشند»، شرافت و سلامت نفس این خانواده را میرساند که با وجود داغدار بودن، حاضر نشدهاند دست از یاری جبهه حق و مواجهه با ترفندهای رذالتآلود دشمنان بکشند؛ دشمنانی که از هیچ جنایتی در حق ملت ما دریغ نکردند.
مقامات اسرائیل لاف میزنند اما امیدوار به احیای برجامند
اسرائیل در ماجرای برجام لاف میزند و نمیتواند به ایران حمله کند بلکه امیدوار است برنامه هستهای ایران با احیای برجام مهار شود.
این تحلیل را پایگاه خبری «میدل ایست مانیتور» منتشر کرده و نوشت: بسیاری از چهرههای تندروی اسرائیلی خواستار بمباران تاسیسات اتمی ایران شدهاند اما رژیم اسرائیل و دولتهای مختلف آن در سالهای اخیر هیچکدام جرأت یک چنین اقدامی را نداشتهاند. در این فضا، برخی مقامهای امنیتی اسرائیلی نظیر «شیما شاین» رئیس سابق بخش پژوهشی موساد امیدوارند که مذاکرات دیپلماتیک با ایران جهت دستیابی به یک توافق به نتیجه برسد. این در حالی است که سازمان جاسوسی موساد همواره در ظاهر ادعا میکند که باید رویکردهای سختگیرانهای را علیه برنامه اتمی ایران عملیاتی کرد.
حال شاهدیم که در نمونه ذکر شده، یکی از مدیران آن به صراحت خواستار اتخاذ دیپلماسی در این رابطه میشود. تمامی این مسائل تنها حاوی یک نکته اساسی هستند و آن این است که ادعاهای دشمنی اسرائیل علیه ایران، بر پایههای سستی قرار دارند و بهطور خاص، مخالفتهای ظاهری آن با برنامه اتمی ایران و طرح آن به مثابه یک تهدید نیز، اغراق شده و تبلیغاتی هستند.
نخستوزیر سابق رژیم اسرائیل «بنیامین نتانیاهو» ماه گذشته با «یائیر لاپید» نخستوزیر موقت این رژیم، یک جلسه امنیتی داشت که در قالب آن برنامه هستهای ایران و آخرین وضعیت آن به بحث گذاشته شد. پس از آن، وی گفت که لاپید و وزیر جنگ اسرائیل «بنی گانتس» به درستی به مسئولیتهای خود جهت ایجاد اختلال در روند شکلگیری توافقی جدید با ایران عمل نکردهاند. به گفته نتانیاهو، مقامهای اسرائیلی باید سلسله اقداماتی را انجام میدادند که نتانیاهو در دوران حضور خود در قدرت پیش از امضای نسخه اولیه توافق برجام در سال 2015 میلادی انجام داد و با نمایندگان بانفوذِ کنگره، مقامهای ارشد آمریکایی و چهرههای رسانهای سرشناس آمریکا دیدار و رایزنی داشت.
با این حال، یک مقام دولت کنونی اسرائیل تاکید دارد که نتانیاهو در دوران حضور خود در قدرت دقیقا به ما آموخت که راجع به ایران و مسئله اتمی این کشور چه کارهایی را انجام ندهیم. سال 2015، وی در کنگره آمریکا حاضر شد و با مقامهای ارشد دولتی و رسانهای آمریکا رایزنی و گفتوگو کرد و در نهایت نیز توافق اتمی با ایران به امضا رسید. در آن دوران، فراوان کار میکردیم اما عملاً نتایج معکوسی را به چشم میدیدیم که به نفع ما نبودند.
نتانیاهو، نفتالی بنت نخستوزیر سابق اسرائیل، یائیر لاپید، مقامهای موساد و بسیاری از دیگر افراد و چهرههای اسرائیلی در صحنه سیاسی و امنیتی این رژیم، اساسا دیدگاه مشترکی را در مورد معادله احیای برجام ندارند. «رونن برگمان» از روزنامه نیویورکتایمز دو ماه قبل در مقالهای مینویسد: «نَه یائیر لاپید و نَه نخستوزیر قبل از او یعنی نفتالی بنت، به اندازه نتانیاهو با توافق برجام و احیای آن مخالفت ندارند». وی میافزاید: «اعضای عالیرتبه تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل میگویند که یک توافق جدید با ایران در چارچوب احیای برجام، کاملا در راستای منافع اسرائیل نیز است».