kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۷۸۳
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۹

اخبار ویژه


روایت روزنامه سعودی از شکست پیشاپیش استراتژی آمریکا

یک روزنامه سعودی چاپ لندن استراتژی آمریکا علیه تروریسم داعش را اشتباه، ناقص، سردرگم و خنده‌دار خواند.
روزنامه الحیات در ارزیابی نطق اوباما پیرامون تروریسم داعش نوشت: باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا استراتژی خود را علیه تروریسم همزمان با سالروز 11 سپتامبر اعلام کرد. استراتژی او شامل چهار محور می‌شود که همگی غامض، ناقص، پر از اشکال و متزلزل است. مسئله‌ای که می‌تواند به شکست استراتژی آمریکا در جنگ با داعش منجر شود و به جای ناکام کردن آن آشوب و اغتشاش را به سراسر دنیا گسترش دهد. بعضی از کشورهای منطقه در برابر این استراتژی سکوت اختیار کرده‌اند و بر این باورند که عواقب وخیمی در انتظار این استراتژی از پیش شکست خورده است. برای همین حتی عربستان نیز گفته است که در برابر استراتژی اوباما بی‌طرف می‌ماند و بیشتر نقش هماهنگی تا هم‌پیمانی را در آن ایفا خواهد کرد تا شاید بتواند خطر داعش را حداقل از جانب خود دفع کند.
الحیات با طرح این سؤال که چگونه رئیس جمهور آمریکا یا کاخ سفید استراتژی جنگی را تعریف می‌کنند در حالی که همه می‌گویند پیچیده است و قبل از هر چیز تعریف صحیحی از تروریسم در آن مشاهده نمی‌شود؟ می‌نویسد: همین عدم شفافیت سبب شده است تا سایه شوم تروریسم بر بسیاری از مناطق و کشورهای جهان سایه بیندازد و خطری برای همگان شود.
روزنامه چاپ لندن تصریح کرد: استراتژی «ریموت کنترل» و هدایت عملیات از راه دور، عقیده سیاسی- نظامی شکست خورده‌ای است که ایالات متحده در طول دو دهه گذشته با هدف کاستن از شمار کشته شدگان سربازان آمریکایی و به دنبال آن کاستن از خشم داخلی در جامعه آمریکاست.
الحیات ادامه داد: مسائل غامضی که بر ماهیت داعش سایه انداخته و این که چه کسی آن را به وجود آورده و چگونه توانسته به سرعت رشد کند  و به اهدافش برسد، سبب شده است تا ناظران با حیرت به این شبکه بنگرند. هوشیاری ناگهانی آمریکا در برابر خطر آن، ما را به یاد آن چه در افغانستان و جنگ علیه طالبان به بهانه تروریسم گذشت، می‌اندازد. کاملاً روشن است که استراتژی اوباما خاورمیانه را به یک آشوب سراسری می‌کشاند و جنگ‌های پراکنده باعث می‌شود تا برخی حکومت‌های متزلزل که بعد از بهار عربی به آشوب کشیده شدند نیز در آتش آن بسوزند. حقایق تاریخی به ما می‌گویند که استراتژی آمریکا تاکنون در افغانستان و عراق و سوریه و لیبی و یمن و سومالی شکست خورده است. بنابراین چگونه می‌توانیم باور کنیم استراتژی اوباما این بار حتی به نسبت بسیار کم موفق شود؟
این روزنامه خاطرنشان کرد: دور کردن روسیه و ایران و سوریه از استراتژی اوباما سبب می‌شود که این استراتژی ناقص و «خنده‌دار» شود، به دو دلیل؛ اول، هر کدام از این سه کشور کاملاً یک طرف تحرکات جدی برای جنگ با داعش هستند. دلیل دوم این که کاخ سفید با این کشورها از پشت پرده مذاکره می‌کند و از آنها می‌خواهد که به طور غیرعلنی با حمله به داعش موافقت کنند، اما از سوی دیگر از این که آنها را وارد پیمان بین‌المللی خود کند، اجتناب می‌کند، برای همین می‌بینیم که مقام‌های آمریکایی به صراحت به تناقض‌گویی افتاده‌اند.
الحیات نوشت: عربستان سعودی و دیگر کشورهای بزرگ منطقه‌ای باید به هوش باشند که از تکرار خطاها خودداری کنند و وارد سراشیبی مصالح آمریکا که تنها مصالح خود را دنبال می‌کند و به فکر هیچ کس نیست، نشوند. کاملاً روشن است که نگرش آمریکا بسیار با استراتژی‌ای که به سود منافع عربستان باشد فاصله دارد.


خطای بزرگ وزیر خارجه
روزنامه رسالت اظهارات وزیر خارجه در شورای روابط خارجی آمریکا را خبط عظیم در گفت‌وگوهای هسته‌ای توصیف کرد.
محمدکاظم انبارلویی با بیان اینکه «اشتهای آمریکایی‌ها در گرفتن امتیازات نقد همچنان بالاست، اما در لغو تحریم‌ها با خساست عمل می‌کنند. آنها حداکثر می‌گویند تحریم‌های یکجانبه را برمی‌داریم. اما ساختار تحریم‌ها بویژه آنچه در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده به قوت خود باقی خواهد ماند. همین زیاده‌خواهی امکان هرگونه توافق را طی یک سال گذشته به بن‌بست کشانده»، نوشت: تیم مذاکره‌کننده ایران در گفت‌وگوها چارچوب‌های خطوط قرمز ایران را تاکنون حفظ کرده‌اند و از این بابت باید از آنها تشکر کرد.
سردبیر رسالت با اشاره به سخنان رئیس‌جمهور در کنفرانس خبری مبنی بر اینکه «نرمش بیش از حد زیر پا گذاشتن حقوق ملت است و نوبت طرف مقابل است که باید تصمیم سخت بگیرد و تهدید و تحریم راه درستی نیست.» می‌افزاید: «موضوع مذاکرات هسته‌ای یک موضوع ملی است و باید از رقابت‌های سیاسی در داخل دور بماند... نکته مهم در این میان سخنان غیرمسئولانه رئیس دیپلماسی در مذاکرات هسته‌ای در دیدار شورای روابط خارجی آمریکاست که باید به نوعی تصحیح شود. آقای ظریف در این دیدار مطالبی گفته است که با استقلال و منافع و مصالح ملی مغایرت دارد. وی در پاسخ به سؤالی در این نشست گفته است مذاکرات تاثیر مستقیم بر مسائل داخلی ایران خواهد داشت و در صورت شکست مذاکرات، دوستان او انتخابات مجلس آینده را به جریان غرب‌ستیز واگذار خواهند کرد.
نویسنده خاطرنشان کرد: این یک اظهارنظر غیرمسئولانه است که نتایج مذاکرات را به نتایج انتخابات گره می‌زند و این خطای عظیمی است بویژه آنکه در شورای روابط خارجی آمریکا این پاسخ را در طرح سؤال کسی بدهیم که همکار جورج سوروس است و مسئول بخش خاورمیانه وودرو ویلسون! اشراری که در فتنه 88 در اقدامات مداخله‌جویانه در ایران نهایت خباثت خود را نشان دادند.
انبارلویی تاکید می‌کندکه این نوع اظهارنظرهای غیرمسئولانه این تصور را تقویت می‌کند که نوعی بده‌بستان سیاسی در پوشش گفتگوهای هسته‌ای در جریان است که ناظر به توفیق یک ضلع رقابت در انتخابات آینده است. مردم‌سالاری دینی در ایران به این دلیل بکر و باارزش است که مصون از دخالت‌های بیگانه است و ما نباید اجازه بدهیم بیگانگان حتی به ذهنشان خطور کند که بتوانند در رقابت‌های سیاسی به نفع یک یا چند ضلع رقابت خود را اثرگذار معرفی کنند.
نویسنده یادآور شد: ذکر برخی حرف‌های بی‌ربط به مذاکرات مثل همین اظهارنظر آقای ظریف نوعی گدایی سیاسی است که به اعتبار و مشروعیت سیاسی یک جناح سیاسی در کشور فوق‌العاده آسیب می‌رساند.
این چندمین بار است که رئیس دیپلماسی ایران در گفتگوهای هسته‌ای رفتار و گفتاری غیرمسئولانه از خود نشان می‌دهد. اگر این رفتار تداوم یابد تز «نرمش قهرمانانه» را تبدیل به «سازش ذلیلانه» خواهد کرد.

اصلاح‌طلبان سبک‌سر و سنگین پا به روایت آقای نظریه‌پرداز

مشاور خاتمی در دولت اصلاحات می‌گوید اصلاح‌طلبان سنگین‌پا و سبک‌سر مانع حرکت اصلاح‌‌طلبی هستند.
محمدرضا تاجیک در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته است: امروز دو گروه از اصلاح‌طلبان که من نام آنان را «اصلاح‌طلبان سَلفی»‌و «اصلاح‌طلبان سِلفی» می‌گذارم سایه سنگین خود را بر جریان و جنبش اصلاح‌طلبی انداخته و دامان فراخ خود را بر هر گوشه و کنار آن افکنده‌اند.
وی ادامه می‌دهد: این به اصطلاح اطلاح‌طلبان سنگین‌پا و سبک سر - که دیری است در پستوهای تنگ و تاریک خود و قرائت ناثواب و ناصواب خود از اصلاح‌طلبی خزیده‌اند و از هر نور و هوای تازه در هراس شده‌اند - درها و پنجره‌ها و روزنه‌های نظری و عملی اصلاح‌طلبی را به روی خود و دیگران بسته‌اند و نه خود در می‌گشایند و نه اجازه گشودن به دیگران می‌دهند. اینان همان حاملان و عاملان واقعی فصل و شقاق و فاصله و شکاف در میان اصلاح‌طلبان هستند.
تاجیک در پاسخ این سؤال که چرا اصلاحات در طول 17 سال گذشته تعریف واحدی نداشته است؟ می‌گوید: شاید نزد نسل نخست اصلاح‌طلبان مفهوم اصلاحات از چنان وضوح و بداهت معنایی برخوردار بود که نیازی به ایضاح مفهومی آن نمی‌دیدند، شاید تکثر و تنوع منظرها و نظرها از ارائه چنین تعریفی مانع می‌شد، شاید اساسا ابهام و ایهام مفهومی جزء برسازنده جریان اصلاح طلبی بود، و شاید چنین تعریفی وجود داشته باشد و من و شما از آن بی‌خبریم. نمی‌دانم.
او می‌گوید: نسل جدید اصلاح‌طلبی مجاز و محق است که تعریف خود از اصلاح‌طلبی را داشته باشد و گفتمان خود را پیرامون این تعریف تقریر کند.
مشاور رئیس‌‌جمهور در دولت اصلاحات که مدتی است عبارت نواصلاح‌‌طلبی را مطرح می‌کند، در پاسخ این پرسش که چرا تشکل‌های جدید مانند «ندای ایرانیان» اصلاح‌طلبی به مفهوم بازخوانی اصلاحات را مطرح می‌کنند؟ چه نیاز به بازخوانی اصلاحات داریم؟ گفته است: بعید می‌دانم این تشکل‌های جدید به دنبال بازتعریف و بازسازی اصلاحات باشند. اساسا بعید می‌دانم که دل‌آشوبه اصلی و بنیادین چنین تشکل‌هایی ارائه خوانشی دیگر از گفتمان اصلاح‌طلبی و دقایق آن باشد. اکثر این تشکل‌ها بیشتر و پیش‌تر زاده نیازها و ضرورت‌های پراتیکی هستند. لذا پیش‌بینی من این است که در زمینه‌های نظری، اندیشگی و گفتمانی با رونوشت و طرح جدیدی از سوی این تشکل‌ها مواجه نخواهیم بود، و در آخر روز، جز عزمی دیگر برای «بازخوانی» بر دفتر «عزم‌ها» افزوده نخواهد گشت.
«به عنوان یک تئوریسین چقدر بازخوانی دوباره اصلاحات را قبول دارید؟» تاجیک در پاسخ این سؤال گفت: من در همان خوان «خوانی» متوقفم و هنوز فرسنگ‌ها تا خوان «بازخوانی» فاصله دارم. به بیان دیگر، اصلاح‌طلبی برای من یک پروژه ناتمام، یک کتاب نیمه‌خوانده و یک متن به پایان نرسیده است. آنانی که در اندیشه بازخوانی هستند، نخست باید مشخص کنند که «چه چیزی را می‌خواهند بازخوانی کنند»، و آن متن که می‌باید بازخوانی شود «کجاست»؟ اگر گشتید و نیافتید، شاید با من هم‌صدا و همنوا شوید که «آنچه یافت می‌نشود، آنم آرزوست»، و شاید از من بپذیرید که نواصلاح‌طلبی تلاشی است برای همین «یافتن»(!؟)
وی این را هم گفته که من یک اصلاح‌طلبم و برای بیان آنچه جنبش اصلاح‌طلبی از من طلب می‌کند، منتظر خواست و اراده کسی نمی‌مانم. اگرچه نمی‌خواهم از ایده «اصلاحات بدون اصلاح‌طلب» دفاع کنم، اما باید تصریح کنم که از گذشته تاکنون، جز به اقتضا و طلب جنبش و جریان اصلاح‌طلبی و نقد خود (خود اصلاح‌طلب)، زبان نگشوده و قلم نزده‌ام، خواه دوستان پند گیرند خواه ملال.»

حکم تازه برای متهم پرمشغله

در شرایطی که انتقادات از محمدباقر نوبخت به خاطر انتصاب «حمید- پ» به معاونت خود ادامه دارد، در اتفاقی عجیب، فرد مذکور بار دیگر حکم دیگری دریافت کرد و این نگرانی را ایجاد کرد که وی با حمایت برخی «جریان‌های غیرمرتبط با رئیس‌جمهور و اعتدال»، به ابوالمشاغل دولت تبدیل شود!
سایت «انتخاب» از سایت‌های حامی دولت ضمن انتشار مطلب فوق نوشت: وی که پیش‌تر «معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری» با حکم باقر نوبخت، «عضویت شورای گفت‌وگو» و «عضویت کارگروه تخصصی ستاد هماهنگی امور اقتصادی» با حکم اسحاق جهانگیری را دریافت کرده بود، در تازه‌ترین رشد خود در دولت یازدهم، «دبیر ستاد تدوین برنامه ششم توسعه» شده است! این در حالی است که فرد مذکور، متهم دستگاه قضایی در پرونده معروف به «سه هزار میلیاردی» است. وی که در دولت قبل قائم مقام بانک مرکزی بود، بازداشت شده و با قرار وثیقه سنگین آزاد شد، اما هیچ‌گاه قرار منع تعقیب برای وی از سوی دستگاه قضایی صادر نشده است!
انتخاب نوشت: جناب نوبخت و همکارانشان در دولت گذشته، نسبت به ادامه فعالیت نامبرده در دولت گذشته (پس از بازداشت وی) به دولت دهم اعتراض و انتقاد داشته‌اند!

بی‌معرفت ... بی چشم و رو و بی‌وطن!

«آقای کیارستمی، اخیرا در دهان‌کجی به ابراهیم حاتمی‌کیا و ساخته‌هایش از جنگ، بی‌اخلاقانه 8 سال دفاع مظلومانه رزمندگان ایرانی را «جنگی نامفهوم» قلمداد کردند و متعاقب آن، ایوبی رئیس سازمان سینمایی نیز موضعی عجیب‌تر در دفاع از وی اتخاذ کرد»!
داریوش سجادی با انتشار این مطلب در «انتخاب» نوشت: بالغ بر ده سال پیش که به اتفاق خانواده در مجتمع تفریحی See World و در جمع به انتظار آغاز نمایش و هنرنمایی «کوسه» معروف آن مجتمع بودیم ناگهان در بلندگو اعلام شد، «مطلع شدیم در میان جمع دو نفر از سربازان اعزامی ارتش آمریکا به عراق نیز حاضرند و برای گذراندن مرخصی اکنون بین ما هستند از حضار می‌خواهیم به احترام ایشان برخاسته و برای این دو کف بزنند»! درخواستی که با استقبال شورمندانه حضار مواجه شد!
وی می‌افزاید: تشویق و احترام به سربازان جنگ آن هم جنگی هژمونیک و سلطه‌طلبانه توسط ارتش ایالات متحده هر چند قابل تامل است اما به هر حال موید احترام سربازان آمریکایی نزد مردمانش می‌باشد. این احترام تا آنجاست که در رقابت‌های انتخاباتی دو دوره قبل در آمریکا یکی از افتخارات «جان کری» که آن را مدام بر سر «جورج دبلیو بوش» می‌کوبید «سابقه حضورش در جنگ ویتنام» بود.
سجادی می‌نویسد: علی‌رغم چنین بداهتی جای کمال تاسف است که هنوز کسانی در ایران هستند که دفاع مظلومانه رزمندگان ایرانی در جنگ 8 ساله عراق با ایران را نامفهوم معرفی کرده و همه خاطره‌شان از جنگ خاطره تلخ بر هم خوردن جشن تولدهای فرزندانشان با آژیر قرمز است!... این کمال بی‌معرفتی است تا با چشم پوشیدن از جان‌نثاری و سلحشوری جوانان مملکت در حفظ و صیانت از دین و ملت و کشورشان، آنکه جماعتی شناخته شده اما ناتوان از شناخت آن رزمندگان و آن سلحشوری‌ها را تحقیر و تخفیف کنند!