kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۷۵۰۷
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۶
نگاهی به سریال «شنا کردن با کوسه‌ها»

فاز دوم جنبش «من هم»

 
 
 
فاطمه قاسم‌آبادی
تقریبا از سه سال پیش که یک سری افشاگری‌ها، پیرامون سوءاستفاده جنسی در غرب و به‌خصوص در‌ هالیوود و صنعت فیلم و سریال ‌سازی اتفاق افتاد، جنبش «من هم» یا همان «می تو»
 به‌راه افتاد. از همان زمان و در راستای همین جنبش، در این سه سال، فیلم‌ها و سریال‌های زیادی ساخته شد... البته که در اکثر این ساخته‌ها، به نمایش داستان قربانیان واقعی تجاوز و تعرضات جنسی، پرداخت نشد و در بیشتر این تولیدات، در نهایت باز هم قربانیان به صورت قسمتی از زندگی روزمره و برای پیشرفت خود، مجبور به تحمل این بی‌حرمتی‌ها، نشان داده شدند...
حالا و بعد از گذشت سه سال، این نوع رویکرد، با تغییر حالت قربانی به شکارچی، سعی دارد بی‌حرمتی در راستای پیشرفت در شغل را، نه به صورت یک اجبار، بلکه به صورت یک عمل کاملا آگاهانه و ارزشمند، به تصویر بکشد و جنبش مثلا مدافع حقوق قربانیان را به سمت فازهای بعدی و از پیش طراحی شده اش بکشاند... سریال «شنا با کوسه‌ها» به کارگردانی «تاکر گیتس» و با نویسندگی « کاتلین رابرتسون» محصول سال 2022 آمریکاست.
داستان کوسه‌ها بر سرِ لاشه قدرت
فیلم «شنا با کوسه‌ها» در سال ۱۹۹۴ و با بازی «کوین اسپیسی» در نقش یک مدیر اجرایی بسیار سختگیر و «فرانک ویلی» در نقش دستیارِ تحت فشارش که به فکر انتقام می‌افتد، ساخته شد. سریال شنا با کوسه‌ها هم با الهام از همان فیلم ولی با رویکردی زنانه، سعی داشت داستان خودش را بگوید.
در سریال شنا با کوسه‌ها، «لو سیمز» به عنوان یک کارآموز در شرکت «فاونتن پیکچرز» در‌هالیوود، کار خودش را آغاز می‌کند. این دختر که از ایالتی کوچک به‌ هالیوود آمده، در ظاهر دختری ساده، با سبک پوششی معصومانه و کلاسیک است ولی بعد از مدتی معلوم می‌شود که او در زیر لوای یک دختر معصوم و بی‌گناه، می‌خواهد به هر قیمتی پیشرفت کند و خودش را به مدیرعامل این شرکت که زنی به نام «جویس‌هالت» است، نزدیک کند.... لو، به خاطر پیشرفت در شغلش، دست به هر کاری می‌زند. از اغوای یک زن همجنسگرای نویسنده گرفته، تا مسموم کردن و قتل دستیار جویس و... ولی بعد از مدتی، لو به خاطر سرعتی که برای رسیدن به موفقیت دارد، گیر می‌افتد و نقشه‌های شومش بر ملا می‌شود و در این بین، جویس که حداکثر استفاده را از لو کرده و دیگر احتیاجی به او ندارد، هرگونه شناخت و آشنایی با او را کتمان می‌کند....
در ادامه می‌تو
در سریال شنا با کوسه‌ها، مخاطبین از همان ابتدا زنانی را می‌بینند که برای پیشرفت شغلی حاضرند، به راحتی دست به هر کاری بزنند و دیگر خبری از زنان تحت فشار و قربانی نیست و می‌شود گفت، این زنان بیشتر در نقش شکارچی هستند تا قربانی یک سیستم فاسد...
در سریال مخاطبین می‌بینند که لو هم مانند جویس، به خاطر جاه طلبی‌هایش قوانین را زیر پا می‌گذارد تا به چیزی که می‌خواهد برسد و هیچ منع و ارزش انسانی هم در این زنان، وجود ندارد. با توجه به داستان سریال، جالب است که پدیدآورنده این سریال یا کاتلین رابرتسون، که خودش هم یک زن است، در مورد سریالش گفته است: «وقتی متن را می‌‌نوشتم، جنبش می‌تو به ‌نوعی در حال انفجار بود و ماجرای‌ هاروی واینستین افشا می‌شد و همه ‌چیز رو به نابودی بود... این بخشی از چیزی بود که در ذهن من می‌گذشت که قطعاً در متن هم نمود پیدا کرد... اما من واقعا علاقه‌ای به تفسیر جایگاه ما زنان در جامعه ندارم، و تنها چیزی که واقعاً می‌خواستم این بود که چگونه بازیگری را در ۱۰ سالگی شروع کردم و در ۲۰ سال گذشته، چه چیزهایی در این صنعت دیدم.....» جالب است که نویسنده سریال، عنوان می‌کند که کاملا اتفاقی نوشتن چنین فیلم‌نامه‌ای، به زمان افشای رسوایی‌های ‌هاروی واینستین برخورد می‌کند! و جالب‌تر اینکه ماجرای سریال او، برخلاف فیلم‌ها و سریال‌های سه سال گذشته، که زنان، در آنها، به‌زور و با اکراه مجبور بودند با سیستم همکاری کنند، است. در سریال شنا با کوسه‌ها، نویسنده سعی دارد تا با نشان دادن یک سری شخصیت نصفه نیمه و فاقد وجهه‌ای انسانی، این بار به جای سیستم فاسد و سرمایه‌داری که ذهن مخاطبین را در تسخیر خود گرفته است، این بازی کثیف را در حد تعدادی شخصیت طماع و فاقد ارزش اخلاقی، تنزل بدهد.
دشمنی ادامه‌دار با زن‌ها
زنان در سریال شنا با کوسه‌ها، هیچ وجه انسانی و ارزش معنوی ندارند و تنها برای ارضای امیال خود، زنده هستند. این زنان که برای رسیدن به پیشرفت شغلی از هیچ حرکت غیراخلاقی و جنایتی رویگردان نیستند، در سطح‌های نویسنده، مدیرعامل و حتی یک کارآموز تازه‌کار شهرستانی به تصویر کشیده می‌شوند. درست است که نمی‌شود انکار کرد چنین شخصیت‌هایی در دنیای واقعی و بخصوص در صنعت مبتذلی مانند فیلم‌سازی در ‌هالیوود، وجود دارند ولی این مطلب که حتی یک زن با اخلاق یا معمولی در این داستان وجود ندارد و زنان در نمونه‌های بسیار فاسد که خودشان به دنبال فساد هستند به تصویر کشیده می‌شوند، دیگر زیاده‌روی است! مخصوصا اینکه هنوز هم در آمریکا و بخصوص در ایالت‌های کوچک، وقتی دختران به دنبال آرزوهای خود به شهر‌های بزرگ می‌آیند، حال و هوای محیط زندگی خودشان را دارند و نمی‌توانند در مدت زمان کوتاه این‌طور تغییر کنند. البته نویسنده برای تکمیل پازل مبتذل خود، شخصیت لو را به عنوان نه تنها یک کارآموز، از ایالتی کوچک، که به عنوان یک بیمار روانی و عقده‌ای معرفی می‌کند تا داستانش هیجان بیشتری پیدا بکند و رفتار غیر اخلاقی او به بهانه بیماری روانی، برای مخاطبین، مثلا منطقی به نظر برسد!
این دید پست و حقیرانه نسبت به زنان که در آموزه‌های یهودی به عنوان موجودات پلید به تصویر کشیده می‌شوند و با داستان‌هایی مانند «آفرینش زن از دنده چپ مرد» و یا معرفی حضرت حوا(ع)، به عنوان عامل فریب حضرت آدم(ع) و بیرون شدنش از بهشت، سال‌ها بیان شده‌اند، از دیرباز در ساخته‌های سینما و تلویزیون‌ هالیوود مانند زهر تزریق شده است و باعث شده تا دیگر هیچ ارزشی برای موجودیت زنان در این ساخته‌ها، وجود نداشته باشد، مخصوصا که کمپانی‌های بزرگ‌ هالیوود، زیر نظر صاحبان یهودی و صهیونیست‌شان اداره می‌شود که در این سال‌ها، تمام سعی خود را کرده‌اند تا وجه انسانی و ارزشمند زنان را در حد حیواناتی دست‌آموز و به دنبال فراهم کردن لذت برای مردان، پایین بیاورند.
انبوه‌‌سازی برای عادی‌سازی
بعد از مرحله افشاگری‌ها و نشان دادن قربانیان مثلا ناراضی، حالا دیگر وقت آن رسیده است که با جنبش می‌تو، به عنوان دستاویزی برای تولید محتوا در جهت عادی‌سازی هر چه بیشتر تجاوزها و توهین‌ها رفتار شود... در همین راستا، کاتلین رابرتسون نویسنده این سریال در مصاحبه‌ای عنوان کرده بود: «در تمام این سال‌ها چیزهایی دیده‌ام، چیزهایی شنیده‌ام و شاهد چیزهایی بوده‌ام و به خودم گفته ‌ام: اوه، خدای من، این می‌تواند صحنه خیلی جالبی در یک سریال باشد، یا این می‌تواند یک لحظه دیوانه‌کننده باشد. بنابراین شنا با کوسه‌ها تا حدی کاوش در تجربیات خودم به‌عنوان کسی است که از دوران کودکی وارد صنعت شد.» اگر بپذیریم که ماجرای سریال شنا با کوسه‌ها، کاملا و بدون هیچ اغراقی، حقیقت را به تصویر کشیده است، اینکه چرا این حقایق تلخ و دردناک، که در آن هیچ اثری از انسانیت باقی نمانده است، برای یک نویسنده زن، تا این درجه سرگرم‌کننده و به اصطلاح، «مخاطب جذب کن» است، جای سؤال دارد!
در سال‌های اخیر و با وجود شبکه‌های اینترنتی مانند نتفلیکس، آمازون و... سیاست انبوه‌‌سازی و جذب مخاطبین با اشباع‌شان از طریق ساخته‌های فراوان، بسیار مورد توجه مدیران‌هالیوودی قرار گرفته است. «شنا با کوسه‌ها» هم در راستای همین انبوه ‌سازی‌ها، منتها با رویکردی فانتزی و سودجویانه، به جنبش می‌تو ساخته شده است. جالب است که این سریال، با وجود بازیگران محبوب و معروفش، نتوانست نظر مخاطبین عام را به روایتش جلب کند و داستان زنان طماع، که هیچ حد و مرزی را نمی‌شناسند، از نظر مخاطبین عام به شدت پس خورد.