kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۷۴۸
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۸

دلم جز هوایت هوایی ندارد


مثل نسیم
مثل نسیم آمدنت ناگهانی است
مثل شمیم یاس، حضور تو آنی است
مثل بهار در همه جا پخش می‌شود
اخبار سبز صبح ظهورت جهانی است
مثل نماز و روزه فراگیر می‌شود
مهرت، چرا که ریشه آن، آسمانی است
دیگر کسی وساطت باطل نمی‌کند
دیگر چه جای خواهش و پا درمیانی است
آغاز دوره «ارنی» گفتن دل است
پایان آیه‌های غم «لن ترانی» است
انگار دلخوری که ز یاد تو غافلیم
فهمیده‌ای تو هم که دعامان زبانی است
صد فاطمیه رفت و نشد فاطمی شویم
تنها امید ما به همین روضه خوانی است
ای کوه صبر، از غم زهرا شدی تو آب
با یاد کوچه، سینه‌ات آتشفشانی است
در پشت در برای ظهورت دعا کند
آن مادری که قامتش از غم کمانی است
سیدمحمد میرهاشمی
ای کاش
وقت آن شد تا که چندین بیت نقاشی کنم
شاعری هستم که عشق تو مرا را نقاش کرد
مانده‌ام از حد فاصل‌های بینابینمان
تا به کی باید برای دیدنت، ای کاش کرد؟
مهرشاد واحدی
این جمعه هم...
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
مولا، شمار درد دلم بی‌نهایت است
تعداد درد من، به خدا از رقم گذشت
حالا برای لحظه‌ای آرام می‌شوم
ساعات خوب زندگی‌ام در حرم گذشت
***
پرواز در هوای تو
ایجاز شاعرانه چشم تو تاکنون
ما را کشانده است به اعجازی از جنون
هر روز در هوای تو پرواز می‌کنیم
هر روز می‌شویم چو خورشید، سرنگون
تا آستین به قصد تو بالا زدیم شد
شمشیرهای تشنه به خون از کمر برون
باید امید هر چه فرج را به گور برد
بیهوده می‌بری دل ما را ستون ستون...
این شعر هم ردیف غزل‌های چشم توست
زخمی نزن که قافیه افتد به خاک و خون
مرتضی آخرتی