کد خبر: ۲۵۷۴۰۷
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۷
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

وضعیت بد مسکن در دوره روحانی باعث شد سفره‌های مردم کوچک شود


سرویس سیاسی-
روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی نوشت: «به‌دلیل تورم عمومی بسیار بالا و افت چشمگیر درآمد سرانه- بیش از ۳۰ درصد- در دهه ۹۰، به میزان ۵/ ۳۱ درصد از جمعیت ایران نتوانست از پس حداقل هزینه‌های زندگی در سال ۱۴۰۰ بربیاید. اما یک پرسش دیگر وجود دارد؛ اینکه «سقوط میانگین کالری در سفره خانوارها» از روزی حدود ۲۷۰۰ کیلوکالری در سال ۹۰ به حدود ۲۱۹۰ کیلوکالری در ۱۴۰۰- کف کالری مورد نیاز بدن- تحت تأثیر کدام‌یک از هزینه‌های زندگی رخ داده است؟ بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» برای پاسخ این پرسش نشان می‌دهد، «ابرهزینه اجاره مسکن» در نیمه دوم دهه ۹۰ با یک جهش شدید همراه می‌شود؛ به این معنا که تورم سالانه اجاره در سال‌های ۹۹ و ۱۴۰۰ از ۴۰ درصد فراتر می‌رود. پیامد این صعود تاریخی، «رژیم تاریخی در سفره غذای خانوار» است که به شکل «کاستن از خوراک اصلی برای پوشش هزینه غیرقابل جبران مسکن» رقم خورد. اجاره‌نشین‌ها در مواجهه با «نامعادله افزایش بیشتر هزینه مسکن نسبت به افزایش کمتر درآمد سالانه»، چاره‌ای ندارند جز اینکه از سایر هزینه‌های ضروری زندگی -حتی غذا- فاکتور بگیرند.»
در این مطلب آمده است: «در طول دهه 90 به‌ویژه از نیمه دوم این دهه رشد سنگین هزینه تأمین مسکن خانوارها که در گام اول به شکل پرواز هزینه خرید ملک و در گام دوم به شکل تورم سرسام‌آور اجاره‌بها نمود پیدا کرد، موجب شده ایرانی‌ها به منظور تأمین سقف بالای سر به‌عنوان کالای «غیر‌قابل جایگزین»، از یک سرفصل هزینه‌ای دیگر در سبد خانوار بزنند تا بتوانند از عهده مخارج تأمین مسکن برآیند. به این ترتیب ایرانی‌ها به‌ویژه در نیمه دوم دهه 90 ناگزیر به کوچک کردن سفره خود به نفع داشتن سرپناه شدند.»
دنیای اقتصاد نوشت: «نیمه دوم سال 96 اولین بارقه‌های جهش مسکن مشهود شد و در سال 97 جهش تمام‌عیار مسکن خود را ابتدا در تهران و بعد در کشور نشان داد. بر این اساس در وهله اول هزینه خرید مسکن تحت‌تاثیر جهش قرار گرفت و روی وضعیت سفره و رژیم غذایی خریداران مصرفی ملک اثر گذاشت و پس از آن از اواخر سال 97 و بهار سال 98 جهش تورم اجاره‌بها آغاز شد.»
وضعیت بد مسکن محصول عملکرد دولت روحانی و به‌ویژه وزیر مسکن او (عباس آخوندی) است که در مواضع متعددی، مسکن مهر را «طرحی مزخرف»، «طرحی فاجعه‌آمیز»، «طرحی پوپولیستی» و «قفس‌های انسانی» می‌دانست و به این‌که یک واحد مسکن مهر در دوره مدیریت او افتتاح نشده، افتخار می‌کرد!
استدلال‌های آبکی نماینده سابق مجلس
در حمایت از جاسوس‌خبرنگارها
احمد مازنی نماینده اصلاح‌طلب سابق مجلس و از چهره‌های شاخص سلفی حقارت با موگرینی در مجلس قبل با انتشار مطلبی با عنوان «جای روزنامه‌نگاران زندان نیست»، در روزنامه اعتماد نوشت: «هر روز که خبر بازداشت یک خبرنگار را می‌شنوم، دلم می‌شکند... این‌ها معایب شما را به شما و مردم عرضه می‌کنند، حقشان زندان است؟ گیریم که یک جاهایی اشتباه می‌کنند، حقشان بازداشت است؟.. آقای قاضی، آقای نماینده، آقای وزیر! با خبرنگاران و هنرمندان گفت‌وگو کنید! به آنها احترام بگذارید! و از قصور و تقصیرهای احتمالی آنها بگذرید.»
گفتنی است استدلال آبکی این نماینده سابق مجلس برای تبرئه خبرنگار‌نماهای طیف مدعی اصلاحات در حالی است که رسانه‌های اصلاح‌طلب در سال‌های اخیر یکی از کانون‌های اصلی پرورش و تربیت پادوهای رسانه‌ای برای شبکه‌ها و رسانه‌های ضدایرانی بوده‌اند که با وطن‌فروشی به استخدام بی‌بی‌سی فارسی، صدای آمریکا، من وتو، رادیو فردا، ایران اینترنشنال، ایندیپندنت فارسی و... درآمدند و در حال حاضر برای این شبکه‌های معاند فعالیت می‌کنند.
مردادماه گذشته روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان «رسانه داخلی یا شبکه نیابتی دشمن؟!» به بررسی نقش و عملکرد رسانه‌های اصلاح‌طلب تکمیل پروژه عملیات روانی دشمن علیه ملت ایران پرداخته و نوشته بود: «بحران‌‌‌سازی از مسائل و حوادث عادی با هدف ایجاد فشار روانی، اضطراب و خشم انباشته، سیاه‌نمایی از همه شئون حکومت و کشور و ایجاد نفرت نسبت به وطن، ناامید‌‌سازی از بهبود اوضاع، به‌خصوص اوضاع اقتصادی و معیشتی و بزک کردن دشمنان اصلی و واقعی کشور و جایگزین کردن دیگران به‌عنوان دشمن به‌عنوان سه محور اصلی عملیات روانی علیه ملت ایران در دستور کار این رسانه‌ها قرار گرفته و به‌صورت شبانه‌روزی در تلاش‌اند با تثبیت ادراک‌های مدنظر خود افکار عمومی کشور را تحت تأثیر قرار دهند یا حتی بر تصمیمات کلان کشور اثر بگذارند و زمینه پیشبرد راهبردهای خود را فراهم آوردند.»
یکی از نمونه‌های این نوع فعالیت‌ها، ارتباط‌گیری این خبرنگاران با سوژه‌های مختلف در آشوب‌های اخیر بوده است. این خبرنگاران در مطالب تولیدی خود از یک‌سو به پروژه عملیات روانی دشمن تحت عنوان «کشته‌سازی» ضریب داده و از سوی دیگر با عوض کردن جای قاتل و مقتول و ظالم و مظلوم، تلاش کردند تا روند برخورد با اشرار مسلح و قاتلان نیز مختل شود.
به روابط ایران و روسیه نباید تک‌بعدی نگریست
امنیت تهران و مسکو به هم گره خورده است
روزنامه ابتکار در گزارش تیتر یک خود به نقل از یک کارشناس نوشت: «تعویق مذاکرات هسته‌ای از سوی ایالات متحده، ایران را در شرایط مبهم سیاسی و امنیتی و فضای عدم قطعیتی قرار داد که تهران باید سناریوهای مختلف و بسیار بدبینانه را در نظر می‌گرفت. به تبع چهل و چند سال خصومت ایران و آمریکا، تجربه‌های ناموفق سازش‌کاری و همکاری ایران با آمریکا و پاسخ‌های خصمانه و بدعهدی‌های واشنگتن و البته تجربه خروج آمریکا از برجام موجب می‌شود ایران در فضای عدم قطعیت در توافق هسته‌ای، به سوی بازیگران همکار شرقی چون روسیه و چین گرایش بیشتر داشته باشد.»
در این مطلب آمده است: «بسیاری از منتقدان معاملات تسلیحاتی ایران و روسیه و یا روابط ایران و روسیه، به موضوع تک‌بعدی می‌نگرند. با تمام کارشکنی‌های تاریخی روسیه علیه ایران، این یک امر بدیهی است که در بدترین سناریوها امنیت ایران و روسیه به دلیل جبر جغرافیایی و ژئوپلیتیکی با هم گره می‌خورد و این همان مولفه‌ای است که موجب می‌شود ایران و روسیه در همه سناریوها یک سطحی از ملاحظات همدیگر را در نظر داشته باشند. مصادیق زیادی برای تبیین اهمیت این مؤلفه می‌توان ذکر کرد؛ همین موضوع بسنده کردن آمریکا به حمایت تسلیحاتی و اقتصادی از اوکراین در جنگ با روسیه هم موید اهمیت جبر جغرافیایی و ژئوپلیتیکی است.»
تلاش روزنامه زنجیره‌ای برای تحریف سردار سلیمانی
روزنامه مردم‌سالاری در یادداشتی نوشت: «حتی پیکر بی‌جان آیت‌الله‌هاشمی رفسنجانی(ره) و پیام تسلیت سوگوارانه رهبر انقلاب اسلامی در فقدان رفیق دیرین نیز، رقیبان‌هاشمی را از هجمه علیه او باز‌نمی‌دارد... اما در این میان سردار قاسم سلیمانی نیز از هاشمی رفسنجانی تمجید و تجلیل می‌کند. سلیمانی معتقد بود: «هاشمی همانی بود که از ابتدا بود و تا انتها همان بود. گاهی اوقات تاکتیک‌های متفاوتی داشت ولی ‌هاشمی استکبارستیز و صهیونیست‌ستیز بود.» تیر انتقادات از هاشمی، با این حرف سلیمانی به سمت او نیز نشانه می‌رود.
در این مطلب آمده است: «قاسم سلیمانی یک بار دیگر هم درباره مسئله حجاب زنان و نگاه متفاوت او در مواجهه با افراد موسوم به کم حجاب، سیبل انتقادات می‌شود. مجدداً قاسم سلیمانی به خاطر عدم طرد برخی جناح‌های سیاسی، مورد هدف انتقادات واقع می‌شود. سلیمانی به دکتر حسن روحانی ریاست محترم جمهوری وقت ایران، نامه می‌نویسد و مواضع او را در حوزه صادرات نفت می‌ستاید و در بخشی از نامه‌اش عنوان می‌دارد: «دست شما برای ایراد این سخنان به موقع، حکیمانه و صحیح می‌بوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد در خدمت هستیم». سلیمانی نیز حالا دیگر مطرود حلقه کوته‌اندیش قدرت می‌گردد، چند بار می‌خواهند وی را برکنار کنند که ظاهراً با مقاومت جدی یکی از مقامات سیاسی مواجه می‌شوند. اما قاسم سلیمانی یک نظامی‌تر از انقلاب اسلامی و ایران است، سیاستمدار است اما سیاست‌باز نیست، مردمی است، محبوب است، فرمانده‌ای مقتدر است، در منطقه شناخته می‌شود، باهوش، خوش خلق، با فکری باز برای جامعه‌ای باز و انقلابی در تلاش است؛ اما به یک باره در آغازین ساعات صبح 13 دی 1398 خداوند به دفاع از سلیمانی بر می‌خیزد و او را می‌خَرَد و خون بهای او می‌شود و همگان را متنبه می‌کند.»
مردم سالاری نوشت: «برخی از سر محبت و برخی از سر سیاست‌ورزی برای قدرت عکس سلیمانی را می‌زنند اما برعکس او عمل می‌کنند، از افکار او نسبت به وطن، حجاب و زنان و سیاست و هاشمی و روحانی و... چیزی نمی‌گویند و صرفاً کلیشه‌های فکری خود را بر سلیمانی شهید، تحمیل می‌کنند. حالا سلیمانی برای آنها موضوع همایش و نمایش و کارهای ویترینی و... است.»
مدعیان اصلاحات می‌خواهند از چند جمله شهید سلیمانی درباره روحانی و موضوعات دیگر خروجی سیاسی بگیرند ولی از سخنان، مواضع و اظهارات ضدآمریکایی، جهادطلبی و ولایتمداری او چیزی نمی‌گویند و یا متن وصیت‌نامه عظیم شهید سلیمانی که مانیفست فکری و سیاسی او و فرازهای بلندی از اسلام‌خواهی، ولایت مداری، مردم‌دوستی و دشمن‌ستیزی در آن موج می‌زند را سانسور می‌کنند.
آنها در حالی سعی می‌کنند به تحریف و مصادره به مطلوب کردن سردار دل‌ها بپردازند که روز سه‌شنبه 13 دی‌ماه (که به اعتبار و اعتنای شهادت حاج قاسم سلیمانی به‌عنوان «روز جهانی مقاومت» در تقویم کشورمان نام‌گذاری شده و سالروز شهادت او نه‌فقط در اقصی نقاط کشور بلکه در کشورهای دیگر گرامی داشته شده است) هیچ‌کدام از تیترهای اصلی و صفحه اول خود را به شهید سلیمانی اختصاص ندادند و به‌جای آن به موضوعاتی پرداختند که بیشتر جنبه سیاه‌نمایی و القای ناامیدی از وضعیت اقتصادی داشت.