حدود الهی خوف و رجا (پرسش و پاسخ)
پرسش:
اینکه فرمودهاند خوف و رجا در دل مومن باید در حد توازن و تعادل باشد به چه معنا است و حد خوف و رجا و تعادل آن را با چه شاخصهایی میتوان به دست آورد؟
پاسخ:
لزوم تعادل خوف و رجا در دل مومن
ادب الهی اقتضا میکند که انسان نسبت به خوف و رجا حالت تعادل و توازن را در دل خود حفظ کند. حالت خوف و رجا را همراه باهم داشته باشد و هیچگاه نیز از حالت تعادل خارج نشود، نه نسبت به خوف و نه نسبت به رجا. باید به خود نگاه کرد و خوف داشت و به خدا نگاه کرد و امیدوار بود.
نباید اینطور باشد که همیشه از خدا توقع داشته باشیم و خود را نبینیم! یا فقط گناهان خود را ببینیم و از رحمت الهی غافل و مایوس میشویم. اگر خوف بر رجا غلبه کند، انسان به یاس و ناامیدی میرسد و اگر رجا غالب شود، احساس ایمنی و غرور کاذب در او به وجود میآید.
شاخص تشخیص خائف و راجی
اگر شخصی بخواهد بفهمد که خائف و راجی است یا نه و این دو صفت در دل او در حد تعادل و توازن وجود دارد و دچار افراط و تفریط نگردیده است، باید ببیند که آیا وظایف الهی را که از آن میترسد عمل میکند یا نه؟ و آیا تلاشی برای به دست آوردن آنچه به آن امید دارد انجام میدهد یا نه؟
حد الهی رجا
در بحث خوف و رجا حدود و مرزهایی وجود دارد که باید آنها را حفظ کرد و نسبت به آنها مودب بود.
رجا باید در حدی باشد که خدا تعیین کرده است، و نباید اجازه داد تا این حدود الهی نقض شود. حد رجا این است که برای انسان حالت غرور و ایمنی ایجاد نشود، چرا که در این صورت از حال اعتدال خارج شده و آثار سوئی برای انسان در پی خواهد داشت. امیدی که رو به فزونی و افراط میرود، کاذب است، و دیگر به آن رجا گفته نمیشود، بلکه غروری است که سر از احساس ایمنی درمیآورد. رجای صادق به این است که انسان به وظایف بندگیاش عمل کند و امید به لطف و رحمت پروردگار داشته باشد، اما اگر خللی به انجام تکالیفش وارد و نسبت به احکام الهی اهل تهاون باشد و به چشم حقارت به آنها نگاه کند معلوم میشود که امیدش کاذب و از حد اعتدال خارج شده است. بنابراین ملاک و معیار تشخیص در این مورد، نوع نگاه و نگرش انسان نسبت به اعمال عبادی و تکالیف شرعی است.
حد الهی خوف
خوف الهی هم نباید آن طور باشد که به سرحد یأس برسد. یعنی انسان باید از خودش بترسد، اما نباید ترسش به گونهای باشد که از حد بگذرد، و به یأس و ناامیدی کشیده شود. چرا که یأس از رحمت خداوند، از بدترین حالات انسان است. قرآن کریم هم میفرماید: «انه لاییاس من روحالله الا القوم الکافرون» همانا جز گروه کافران از روح و رحمت الهی ناامید نمیشوند. (یوسف- 87)
لذا باید گفت که حد الهی خوف این است که انسان از رحمت خدا قطع امید نکند. البته ناگفته نماند که خوف تا زمانی که ما در این دنیا در حال سیر هستیم معنا دارد، وگرنه در آخرت خبری از این حالت نیست. آنجا فقط باید رجا به فضل خدا داشت. نکته دیگر اینکه خوف از عاقبتشان و از غیر خدا در برخی از اولیای خدا که سیرشان در این عالم به نهایت رسیده است، زائل میشود. آنها که خوف از عاقبت کارشان در دنیا و آخرت ندارند، به نهایت معرفت و سلوک الهی خود رسیدهاند، بنابراین خوف از آینده و عاقبت کار آنان دیگر مفهومی ندارد. همانطور که خداوند میفرماید: «الا ان اولیاءالله لاخوف علیهم ولاهم یحزنون». آگاه باشید که بر دوستان و اولیای خداوند نه بیمی است و نه آنان اندوهگین میشوند. (یونس- 62)
راجیترین و خائفترین بندگان
آیا امید و رجای ما بیشتر است یا ائمه معصومین(ع)؟ یعنی آیا ما بهتر از سعه رحمت حق و نعمتهای الهی خبر داریم یا معصومین(ع)؟ مسلم است که درک ما از رحمت الهی با درک و فهم اهل بیت(ع) از رحمت الهی قابل مقایسه نیست. چون در بهترین شرایط درک رحمت واسعه پروردگار برای ما امری علمی است و برای آنها امری عینی. حال آیا با این وضع چگونه ما میتوانیم با تکیه بر اینکه رحمت خدا واسعه است و مغفرت الهی میتواند همه گناهان را بیامرزد، آنچنان به خدا امید و رجا داشته باشیم که نسبت به اعمال و وظایف شرعیمان کوتاهی کنیم؟ آیا رجای ما بیشتر است یا رجای امام علی(ع) یا امام سجاد(ع) یا... که آنطور گریه میکردند و از خدای متعال طلب بخشش و نجات از آتش جهنم داشتند؟