kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۶۶۵
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۸

پرورده‌های آستین خودشان است!(نگاه)


سعید مستغاثی
چندی است ابراهیم حاتمی‌کیا، فیلمساز مطرح سینمای ایران، در فرصت‌های مختلف و از رسانه‌های گوناگون، سخنانی را بیان می‌کند و مسائلی را طرح می‌سازد که سالها از سوی دلسوختگان انقلاب و علاقمندان سینمای ایران به انحاء مختلف گفته و فریاد زده شده بود. اما اینک گفتن آن دردها و سوزها با صراحت زبانی سینماگری همچون حاتمی‌کیا، حلاوت و تازگی دیگری دارد. بیان همه نگرانی‌های این سالها به خاطر دوری سینمای ایران از انقلاب اسلامی و همچنین ترکتازی عناصری که اساساً با انقلاب و ارزش‌هایش میانه‌ای نداشته و ندارند.
اما برادر عزیز، شما خواستار موضع‌گیری مسئولین فرهنگی و سینمایی کشور در برابر لجن‌پراکنی‌های فردی شده‌اید که سالها با دست و دلبازی امثال همین مسئولین از کیسه بیت‌المال ارتزاق کرده و به اصطلاح فیلم ساخته است و حالا صادقانه حرف دلش را می‌گوید! مگر جرم است؟!! خود شما می‌دانید که امثال ایشان، همواره همین اعتقاد و باورها را داشته و دارند و هیچ کجا حتی در لفظ از انقلاب اسلامی و باورها و ارزش‌های اسلامی دفاع نکرده و نمی‌کنند.
او سالها در فیلم‌هایش به نوعی همین حرف‌هایی که اینک بر زبان می‌آورد را از دریچه دوربین زده بود. مگر او در فیلم «زندگی و دیگر هیچ» همه ارزش‌های زندگی انسانی و بشری را در حد یک توالت نزول نداد که شهید سید مرتضی آوینی در مقاله‌ای در نشریه سوره سینما آن را «زندگی سگی» خواند؟ مگر در فیلم «زیر درختان زیتون»، همان ارزش‌های انسانی را زیر بار سنگین اومانیسم حاکم بر فیلم له نکرد؟ در آنجا که خشنودی سادیستیک پسر جوان فیلم (که به خاطر بهانه خانه نداشتن، خواستگاری از دختر مورد علاقه‌اش رد شده بود) نسبت به وقوع زلزله و کشته شدن نزدیکانش را از زبان وی این گونه بیان کرد که خطاب به خانواده دختر گفت حالا دیگر همه بی‌خانه شدیم. پس ما همه با هم مساوی شدیم و حالا دیگر نه شما خانه دارید و نه من!!
مگر این استاد اعظم در فیلم «طعم گیلاس»، یکی از کریه‌ترین پدیده‌ها از دیدگاه ادیان الهی یعنی خودکشی را تنها راه‌ رهایی از سختی‌ها و دشواری‌ها نمایش نداد؟ مگر او در آخرین فیلمش به نام «مثل یک عاشق»، فحشاء و فاحشه‌گری را به عنوان یک حرفه معمول و قابل قبول که می‌تواند دریچه‌های تازه‌ای را در زندگی باز کند، نشان نداد؟ این تقصیر او نیست که علی‌رغم همه این پیام‌های روشن و واضح در فیلم‌های یاد شده که به صراحت، عقاید مادی و ضد دینی وی را بیان می‌کنند، باز هم مسئولین فرهنگی و هنری ما برایش فرش قرمز می‌اندازند و به‌به و چه‌چه نثارش می‌کنند.
این تقصیر او نیست که بیت‌المال مسلمین را هزینه فیلم‌های اومانیستی و ماتریالیستی‌اش کرده و جایزه جشنواره‌ای که عنوان فجر انقلاب اسلامی بر خود دارد را به کسی می‌دهند که هیچ گاه نتوانسته با این انقلاب و فرهنگش کنار بیاید.
این را مسئولین فرهنگی و هنری ما (نه فقط حضراتی که اینک سکان به دست دارند که اغلب در طول این 30 سال هم هر یک سکانی از سینما و هنر این مرز و بوم را در دست داشته‌اند) باید بدانند که اگر در دوران طاغوت، پول‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، هزینه ساخت این‌گونه فیلم‌های استاد یا دیگر همپالکی‌هایشان می‌شد از آن رو بود که اساسا کانون از سوی دفتر فرح دیبا و دربار پهلوی، یکی از موسساتی بود که برای دین‌زدایی در سطح جامعه تأسیس شد و از همین روی بود که مدیر آن یار غار فرح یعنی لیلی امیرارجمند تعیین شد. بنابراین دیگر نباید در سالهای پس از انقلاب هم که قرار بوده آن ساز و سازمان سابق به هم بریزد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دیگر موسسات و نهادهای دولتی برای ساخت همان دست فیلم‌ها، باز هم برای همان فیلمسازان سابق از کیسه بیت‌المال هزینه کنند!
و به راستی اگر نبود این پول‌های بی‌زبان بیت‌المال، امثال کیارستمی و پناهی و قبادی و مانند آنها چه می‌کردند و چگونه سیاه‌مشق‌های کسالت‌بار خود را تحت عنوان فیلم و سینما به خورد ملت می‌دادند که حالا در کمال جهالت ادعا می‌کنند که آن سیاه‌مشق‌ها، پربیننده هم بوده است! جل الخالق!! استاد حتی سری هم به جداول فروش فیلم‌ها که مرتب در نشریات سینمایی چاپ می‌شد هم نزده است! البته یادمان هست که به نام فیلم هنری و خاص، در میان اکراه و اعتراض سینماداران، برای آنها اکران ویژه در سالن‌های سینما باز می‌کردند. یادمان نرفته که در مقابل مقاومت سینماداران برای اکران این دست فیلم‌های بدون تماشاگر، حتی یکی از معاونت‌های سینمایی، صاحبان سینما را تهدید کرد که اگر فلان فیلم را اکران نکنند، در آن سینما را می‌بندد!! یادمان نرفته که پرشورترین اکران عمومی فیلم «خانه دوست کجاست؟» در پاریس، فقط با 12 تماشاگر برگزار شد!!!
آقای حاتمی‌کیا، واقعا مسئولین سینمایی و فرهنگی در مقابل افاضات چه کسی باید موضع‌گیری کنند؟! در مقابل افرادی که خودشان بزرگ کردند و علی‌رغم همه مواضع آنها که همواره در آثارشان مغایر با فرهنگ و ارزش‌های انقلاب‌ نشان می‌دادند، باز هم پول بیت‌المال را به پایشان ریختند؟
 آقای حاتمی‌کیا، مگر مشکل سینمای ما فقط همین جناب استاد است؟ اغلب کسانی که به اسم و رسم فیلمساز، این روزها به اصطلاح اپوزیسیون شده‌اند، از همین کیسه بیت‌المال ارتزاق کردند و رانت خوردند و سیاه‌مشق کردند.
مگر بسیاری از فیلم‌هایی که در همین سالها با زیر پا گذاردن همه ارزش‌های انقلاب و اسلام، مورد انتقاد و اعتراض واقع شدند، سرمایه‌هایشان را از موسسات دولتی و نهادها و مراکز متصل به بیت‌المال تامین نکردند؟ سرمایه و بودجه فیلم‌هایی همچون «آشغال‌های دوست داشتنی» وی «ک خانواده محترم» و «اسب حیوان نجیبی است» و «پاداش» و ... از کجا تامین شد؟ کسانی چون جعفر پناهی و بهمن قبادی و محمد نوری‌زاد و... از کجا پول و رانت گرفتند و پا بر گرده این ملت گذاشتند و از نردبان سینما بالا رفتند تا اینک خوراک رسانه‌های ضدانقلاب را بر علیه همین ملت تامین کنند؟
دردی که حاتمی‌کیا مطرح می‌سازد، دردی کهنه است که تقریبا همه سالهای سینمای پس از انقلاب را در برمی‌گیرد. درد بی‌بصیرتی و بی‌دردی برخی مسئولین هنری و سینمایی که امانت‌دار بیت‌المال نبودند و با سرمایه این ملت مظلوم، افرادی یا بهتر بگویم تفکری را در آستین پروراندند که اینک بر کلیت سینمای ما سایه‌افکنده و آن‌گونه که حاتمی‌کیا به درستی گفت، بچه‌های انقلاب و دفاع‌مقدس را در اقلیت قرار داده است.
آقای حاتمی‌کیا، واقعا نیازی به اعلام موضع مسئولین درباره یک فیلمساز تمام شده نیست. دوران استاد اعظم، دیری است به پایان رسیده و خودش هم بر این امر آگاه است. از همین روست که به سخن‌پراکنی متوسل شده است.
اما باید از مسئولین بخواهید که درباره اساتید مشابه دیگر که همچنان بر گرده سینمای ایران می‌رانند و اساتید بعدی که در پی این حضرات می‌آیند، نه اعلام موضع که کیسه بیت‌المال را در اختیارشان نگذارند، که امانت‌دار این بیت‌المال باشند، که ارزش‌های انقلاب و اسلام و خون صدها هزار شهید را مدنظر قرار داده و از شبه روشنفکری  و آوانگاردنمایی بپرهیزند و میان حق و باطل حرکت نکنند. این بصیرت را داشته باشند که شنیدن صداها و آراء و عقاید مختلف و فرصت دادن به سلائق و عقاید متفاوت به معنای فرش قرمز پهن کردن برای تفکرات و اندیشه‌های مادی و الحادی و ضداسلامی و سرازیر کردن سرمایه‌های ملی به سوی پروژه‌های مغایر با باورها و عقاید ملت نیست. مسئولین هنری و سینمایی باید این موضع را داشته باشند که پول و سرمایه بیت‌المال چه برای تولید فیلم، چه ساخت سالن سینما، چه برپایی جشنواره‌های ریز و درشت خصوصا جشنواره‌ای که به نام دهه‌فجر انقلاب اسلامی متبرک است، باید میادین و عرصه‌هایی باشد برای نمایش آرمان‌ها، عقاید و باورهای دینی و ارزش‌های اسلامی ملت ایران، نه سخن و تصویر و فیلم‌هایی مغایر و مخالف با آن.