کمال حقیقی و نهایی انسان (پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی اسلام، کمال حقیقی انسان در چیست و کمال غایی و نهایی او کدام است و چه ویژگیهایی دارد؟
پاسخ:
کمال حقیقی انسان
منظور از تربیت انسان عبارت است از به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه او و چون کمال هر موجودی در شکوفایی و به فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه او است، لذا در صورتی که انسان به صورت صحیح و در یک نظام تربیتی جامع و همهجانبهنگر پرورش یابد، به کمال نوعی خود خواهد رسید. از اینجا میتوان دریافت که هدف نهایی از تربیت انسان نیز نباید چیزی جز کمال نهایی او باشد. حال جای این سوال است که کمال حقیقی و نهایی انسان چیست؟ کدام مقصد است که اگر انسان به آنجا برسد به سعادت حقیقی خود نائل آمده است؟ و کدام هدف است که تمام مساعی تربیتی او باید به سوی آن جهتگیری شوند و تمامی قوا و استعدادهای انسان در ارتباط با آن و در محدوده آن رشد و پرورش یابند؟
کمال حقیقی انسان، اعتباری نیست
کمال یک مفهوم قراردادی و اعتباری نیست، یعنی کمال انسان چیزی نیست که بستگی به قرارداد و با اعتبار افراد داشته، و با تغییر اعتبار تغییر کند. البته ممکن است از دیدگاه افراد و مکتبهای فکری مختلف، کمال مصادیق متنوعی داشته باشد، به طوری که حتی چیزی که از نظر فرد یا مکتبی کمال تلقی میشود، از دیدگاه فرد یا مکتب دیگر نقص تلقی شود. اما این اختلاف در برداشتها به این معنا نیست که واقعا کمال انسان امری قراردادی است و بستگی به نظر اشخاص یا مکتبها دارد. اختلاف موجود در این زمینه، ناشی از ناتوانی آنها از شناخت کمال حقیقی انسان است، به طوری که اگر همه آنها به شناخت واقعی انسان و کمال حقیقی او نائل شوند، در این صورت اختلاف گفتمانی و مصداقی آنها نیز از بین خواهد رفت. بنابراین کمال حقیقی انسان، یک امر عینی واقعی و یک صفت وجودی است که انسان در صورت طی مراحل لازم واقعا و حقیقتا واجد آن صفت و مرتبت میشود، از این جهت تکامل انسان عبارت است از بالا رفتن انسان در مراتب وجود، و چون وجود امری عینی، واقعی و خارجی است و نه یک امر ذهنی اعتباری، بنابراین کمال حقیقی انسان امری واقعی است که دارای مراتب و درجات است.
کمال نهایی انسان
کمال نهایی انسان دارای ویژگیهایی است که در صورت حصول آنها کمال نهایی او هم محقق خواهد شد اهم این ویژگیها عبارتند از:
1- هدفگیری کمالات نهایی نه مرحلهای
هر کمالی را برای انسان نمیتوان کمال نهایی به حساب آورد، چه بسا کمالاتی برای انسان جنبه مقدماتی و مرحلهای برای ورود به کمالات بالاتر را دارند و لذا باید اهداف اصلی و نهایی از اهداف متوسط و مقاصد ضمنی بازشناخته شوند. بنابراین آنچه میزان رشد و کمال هر یک از قوای انسان را مشخص میکند، و محدوده فعالیتهای آنها را تعیین میکند، توجه و هدفگیری کمال نهایی و مقتضیات آن است. به عبارت دیگر رشد و کمال هر یک از قوای انسانی تا آنجا که مناسب با کمال نهایی انسان بوده و مقدمه و مرحلهای لازم برای حصول آن باشد، مطلوب و در غیر این صورت، به جهت تعارض با کمال نهایی انسان، نامطلوب خواهد بود.
2- کمال نهایی، روحانی است نه جسمانی و مادی
تردیدی نیست که کمال نهایی انسان مربوط به روح او بوده و جنبه جسمانی ندارد، زیرا حقیقت انسان روح او است و تکامل نهایی او در گرو تکامل استعدادهای روحی او میباشد، و رشد جسمانی او تا اندازهای که لازمه تکامل روحی او است ارزش دارد، و به هیچ عنوان کمال نهایی انسان محسوب نمیشود. از طرفی کمالات روحی انسان زمانی قابل شناخت است که شخص خود واجد آن کمالات شود و با تجربه درونی آنها را دریابد. و لذا برای کسانی که خود به آن کمالات دست نیافتهاند از طریق تجربی قابل شناسایی نیست.
3- جاودانه و فنا ناپذیر بودن کمالات
از منظر آموزههای وحیانی، انسان حقیقی است مرکب از دو بعد جسم و روح جسم انسان با مرگ او متلاشی شده و از بین میرود، اما روح او که جوهراصلی وجود او را تشکیل میدهد، باقی میماند و به حیات خود در جهان دیگر ادامه میدهد و هرگز فنا نمیپذیرد. بنابراین کمالات نهایی انسان که مربوط به روح او است باید امری فناناپذیر و جاودانه باشد.
4- تحصیل کمال نهایی انسان آگاهانه و اختیاری است
کمال حقیقی انسان نتیجه یک سیر آگاهانه و اختیاری است. یعنی آنچه که منشا برخورداری از تمتعات اخروی برای انسان در جهان ابدی شده، نتیجه سیر و حرکت اختیاری و آزادانه انسان است و جنبه جبری یا ناآگاهانه ندارد.