kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۵۹۷۰
تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۱۳
جهاد تبیین؛ الزامــات و کاستی‌ها (بخش پایانی)

ریشه‌یابی‌حقایق، در پرتو جهاد تبیین

 
 
 
 
حسن رضایی
«اگر در مشروطه خطاهایی کردیم به‌دلیل عدم شناخت تاریخ بود. از گذشته عبرت نگرفتیم، نه دشمن را شناختیم و نه دوست را و نه مرزهای دوستی و دشمنی را. نهضتی که با حرکت علمای نجف و ایران شروع شد و آن‌همه مجاهدت صورت گرفت، عده‌ای آن‌چنان جامعه را فریب دادند که یک فقیه عالم دانشمند به نام شیخ فضل‌الله نوری را دار زدند و عده‌ای فریب‌خورده هم کف زدند. چگونه آن نسل این را پذیرفت که شیخ فضل‌الله عالم، مجاهد و مجتهد برجسته پایتخت تجسم استبداد می‌شود؟ این‌ها در اثر عدم درک و فهم است. در نهضت جنگل هم همین آسیب را دیدیم. در قضیه نهضت نفت نیز همین آسیب را دیدیم.» 
اینها بخشی از سخنان قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر است که معتقد است بخش مهمی از تصویر گذشته ما ناشی از تاریخی است که غرب برای ما نوشته و این تاریخ با واقعیت خود فاصله دارد.
تبریزی با اشاره به کم کاری حوزه و دانشگاه در زمینه تاریخ نگاری، می‌افزاید:
«دانشگاهی مانند‌هاروارد در مورد تاریخ شفاهی ایران در حال انتشار کتاب است و کتاب‌هایی درخصوص امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در اسلام منتشر کرده است، ولی در این‌جا به موضوعات تاریخ‌مصرف‌گذشته مثل حمله مغول به نیشابور می‌پردازند... چرا دایرةالمعارف نوین اسلامی می‌نویسند؟ انگلستان و آمریکا مشترکاً چهار جلد دایرةالمعارف نوین اسلامی منتشر کردند که متأسفانه مترجمان آن به‌علت عدم آگاهی از تاریخ، پاورقی‌هایشان بدتر از متن است. تاریخ را بیشتر این‌ها می‌نویسند.. اینکه حوزه‌های ما کوتاهی کردند جای نقد دارد. حداقل اینکه تاریخ اسلام، تاریخ دوران اسلامی، تاریخ رجال و علمای اسلامی مثل مرحوم علامه امینی را می‌توانستند حداقل تا قبل از رضاخان بیاورند. ایشان در «شهداء الفضیله» همین کار را کرد و علمای شهید شیعه از قرن چهارم تا سیزدهم را آورد، ولی به دوران پهلوی نپرداخت یا مثل شهید مطهری در کتاب «خدمات متقابل»؛ اما حوزه بالاخره کم‌توجه بود و خود آقای مطهری هم می‌گوید که وقتی تاریخ به‌عنوان سومین منبع شناخت مطرح است، متأسفانه در حوزه‌های علمیه ما در سیصد سال اخیر دیده نشده است.»
در جهاد تبیین، نیاز به بسیج عمومی داریم
در بخش پیشین گزارش به صورتی مفصل‌تر به خلأ بزرگ و خطرناکِ کم کاری در حوزه تاریخ‌نگاری معاصر کشور و تبعات سنگین آن برای جامعه و منافع ملی در کوتاه مدت و دراز مدت پرداختیم. به واقع، دشمن وقتی می‌تواند به لحاظ ذهنی، بر گرده ملتی سوار شود که ارتباط آن ملت را با تاریخ خود قطع کرده باشد. حوزه‌ای که متاسفانه کم کاری‌های نمایانی در آن صورت گرفته است. در شرایط حاضر اما چگونه می‌توان در تبیین حقایق برای افکار عمومی کشور و مقابله با نبرد رسانه‌ای بی‌امان دشمن موفق بود؟
 حمیدرضا ترقی، فعال سیاسی در همین زمینه به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید:« اولین گام در حوزه جهاد تبیین، مخاطب شناسی صحیح است. امری که اگر به درستی انجام نشود، تلاش‌ها به هدف اصابت نخواهد کرد. طبقه‌بندی مخاطبین و ارائه مطلب به فراخور فهم مخاطب، اگر به درستی انجام شود، می‌تواند گره‌های ذهنی افراد را باز کند، در صورتی که اشتباه در این حوزه می‌تواند نتیجه معکوس در پی داشته باشد.»
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه با اشاره به هجمه رسانه‌ای همه‌جانبه دشمن برای ترور شناختی افکار عمومی کشور، راه‌اندازی نهضت شبهه زدایی را از الزامات شرایط فعلی معرفی کرده، می‌افزاید:« هر کس به فراخور توانایی و استعداد خود باید در این زمینه اقدام کند و یکی از موثرترین راه‌های جهاد تبیین، ارتباط چهره به چهره است که برای هر فردی در محدوده کاری و زندگی شخصی خود مقدور است. شناخت و رصد دقیق شبهه‌های دشمن در عرصه‌های مختلف، وظیفه‌ای است که باید دستگاه‌های رسانه‌ای و فرهنگی برای آن برنامه داشته باشند، ولی نمی‌توان همه کار را بر عهده نهادهای رسمی تلقی کرد، چون در این عرصه جنگ رسانه‌ای و شناختی نیز مانند هشت سال دفاع مقدس، برای غلبه بر دشمن، حتما نیاز به بسیج عمومی داریم. ما اکنون به نیروهای جهادگری در حوزه فکر و‌اندیشه نیاز داریم تا بتوانند به شبهات پاسخ متقن و دقیق بدهند و از حرف حق انقلاب در برابر هجمه بی‌امان دشمن دفاع کنند.»
جهاد تبیین، لازمه موفقیت در گام دوم انقلاب
ترقی، انتخاب زبان درست برای ارتباط با مخاطب را موضوع مهم دیگری می‌داند که باید در همین زمینه بدان توجه کرد. 
وی می‌گوید:« ممکن است کسی که می‌خواهد تبیین کند، حرف درستی را با بیانی نادرست ارائه کند. نحوه بیان حرف بسیار مهم است. برخی افراد در بیان از ادبیاتی استفاده می‌کنند که اصل تبیین را زیر سؤال می‌برد. ما متاسفانه بعضا به این مشکل هم دچار هستیم.»
 این فعال سیاسی با بیان اینکه باید در حوزه جهاد تبیین، یک حرکت تهاجمی را شروع کنیم، می‌افزاید:« نهادهای مسئول باید موضوعات و مصادیق مختلف نیازمند تبیین را احصا کنند و برای اجرایی کردن آن برنامه مدون داشته باشند. با توجه به شرایط کشور در حال حاضر باید روش‌هایی که می‌شود با جنگ رسانه‌ای دشمن در فضای کنونی مقابله کرد، شناسایی و عملیاتی شوند. این مسئله هم وظیفه نهادهای مسئول و هم تکلیف گروه‌های جهادی و تمام افرادی است که نسبت به کشور و انقلاب احساس مسئولیت می‌کنند.» مسئله مهم دیگر این است که جهاد تبیین، لازمه موفقیت گام دوم انقلاب است، چرا که در غیر این‌صورت، دشمن با ارائه روایت یاس آفرین و مسموم خود به افکار عمومی، موتور محرک حرکت کشور به سمت افق‌های بزرگ‌تر را از بین خواهد برد. 
رهبر معظم انقلاب در متن بیانیه گام دوم انقلاب در همین زمینه می‌فرمایند: «توصیه‌ من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ قفل‌ها، هیچ گامی نمی‌توان برداشت. آنچه می‌گویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّت‌های عینی است. این‌جانب همواره از امید کاذب و فریبنده‌ دوری جسته‌ام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌‌ام و برحذر می‌دارم... سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیّت‌ها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌‌ همیشگی هزاران رسانه‌ صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت می‌کنند. 
شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره‌ تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است.»
جهاد تبیین مساوی محافظه‌کاری نیست!
نشان ندادن راه درست به جامعه از طریق جهاد تبیین، طبیعتا نتیجه‌ای جز رفتن تحولات سیاسی-اجتماعی به بیراهه نخواهد داشت. امری که می‌تواند هزینه‌های سنگینی را بر جامعه در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... تحمیل کند. بنابراین، مسئله جهاد تبیین را نمی‌توان منحصر در زمان و مکان خاصی به لحاظ تاریخی تلقی نمود. مسئله مهم دیگر این است که جهاد تبیین، مساوی توجیه تمام حرکات و اقدامات مسئولین در سطوح مختلف نیست. 
حجت‌الاسلام علی ذوعلم عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی در همین زمینه می‌گوید.« اگر بخواهیم تبیین را در معارف اسلامی ریشه‌یابی کنیم، مشاهده می‌کنیم که اصولاً پیامبران برای تبیین آمده‌اند؛ تبیین حقایق عالم، تبیین وجود خود انسان، تبیین ظرفیت‌های انسان، تبیین راهی که باید برود. به همین جهت، یکی از نام‌های قرآن کریم بیان است: «هَذَا بَیَانٌ لِلنَّاس»؛ قرآن تبیین‌کننده‌ای برای مردم است. رهبر انقلاب از موضع اسلام‌شناس معتقد به معارف انقلاب و اسلام و معارف اسلامی می‌خواهد خط تبیین‌گری پیامبران و امامان را ادامه دهد.»
این استاد حوزه و دانشگاه معتقد است: «جهاد تبیین در مقابله با محافظه‌کاری است؛ چون اساساً جهاد حرکتی انقلابی است بر ضد محافظه‌کاری، نه اینکه «جهاد تبیین» ما را به‌سوی محافظه‌کاری سوق دهد که اشکالات را نبینیم! «جهاد تبیین» هرگز مغایرتی با نقد وضعیت ندارد و نه‌تنها نمی‌خواهد همه روش‌ها، اقدامات و برنامه‌ها را تلقی به قبول کند، بلکه معایب را هم می‌بیند؛ بنابراین، این برداشت‌های غلط از مفهوم «جهاد تبیین» را باید اصلاح کنیم... انقلاب اسلامی هم نتیجه تبیین گسترده و عمیق بود که در جامعه شکل گرفت. حضرت امام رحمهًْ‌الله‌علیه حقایق کشور و اسلام را تبیین کرد و واقعیاتی را که در رژیم پهلوی اتفاق می‌افتاد و آنها مخفی می‌کردند، مورد روشنگری قرار داد؛ بنابراین، تبیین مبنای تفکر انقلاب اسلامی و امتداد آن است؛ یعنی اگر بخواهیم جامعه در مسیر پیشرفت و تعالی حرکت کند، این حرکت بدون حضور مردم ممکن نیست. اگر بخواهیم مردم و جوانان با انقلاب باشند، باید این تبیین را به‌گونه‌ای فراگیر، مستند و مستدل انجام دهیم. اینکه بعضی‌ها تعریف تبیین را تحریف کردند و به‌معنای پوشاندن حقایق یا توجیه اشتباهات به‌کار برده‌اند، برداشت کاملاً نادرستی است و باید این برداشت را اصلاح کرد.»
نتایج شکست در جبهه جهاد تبیین
بر این اساس، شناخت ماهیت جهاد تبیین و دگرهای آن، آگاهی از حوزه‌های اولویت‌دار جهاد تبیین و نهایتا اطلاع از روش‌های تبیین صحیح برای گروه‌های هدف مختلف، از جمله مهم‌ترین الزامات جهاد تبیین در شرایط کنونی به شمار می‌روند. فهم و درک ناقص یا معوج از هر کدام از این الزامات، مقدمه شکست در جبهه جهاد تبیین خواهد بود. 
رهبر معظم انقلاب در همین زمینه می‌فرمایند: «نکته‌ پایانی در باب جهاد تبیین این است ـ که این تحذیر خود ما است، تهدید خود ما است ـ که بدانیم که اگر جهاد تبیین به‌درستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله‌ هوسرانی و شهوترانی خودشان قرار خواهند داد؛ یعنی اگر من و شما کارمان را درست انجام ندهیم، آن که برایش صرفاً دنیا مطرح است ـ دنیای شخص خودش، یعنی هوس‌های خودش، آرزوهای خودش، خواسته‌های شخصی خودش ـ حتّی دین را هم در خدمت خواهد گرفت. این جمله در نامه‌ معروف امیرالمؤمنین(علیه‌ الصّلاة و السّلام) به جناب مالک‌اشتر است. حضرت شرح می‌دهند که کسانی را انتخاب کن که این خصوصیّات را داشته باشد؛ [به طور] مفصّل خصوصیّاتی را ذکر می‌کنند، می‌گویند اینها را برای همکاری خودت انتخاب کن؛ بعد که آن خصوصیّات را بیان می‌کنند می‌فرمایند: فَانظُر فی ذلِکَ نَظَراً بَلیغا؛ با دقّت نگاه کن، با دقّت نظر کن؛ فَاِنَّ هذَا الدّینَ قَد کانَ اَسیراً فی اَیدِی الاَشرار. عجیب است! این را امیرالمؤمنین به مالک اشتر می‌گوید؛ یعنی بیست و چند سال بعد از رحلت پیغمبر؛ این اشاره‌ به همین تسلّط بنی‌امیّه و عناصر آن‌چنانی است دیگر؛ آن کسانی که نماز صبح را چهار رکعت یا شش رکعت می‌خواندند، بعد هم می‌گفتند که حالمان خوب است، خوش است، اگر بخواهید، بیشتر هم برایتان می‌خوانیم. فَاِنَّ هذَا الدّینَ قَد کانَ اَسیراً فی اَیدِی الاَشرارِ یُعمَلُ فیهِ بِالهَوى وَ تُطلَبُ بِهِ الدُّنیا؛ دین را وسیله‌ به دست آوردن دنیا و اطفاء شهوات خودشان 
قرار بدهند!»