غصـب و غـاصبان از نگاه قرآن
ستار شریفی
غصب، به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی در حوزه عمل اقتصادی است. این رفتار افزون بر آنکه عامل سلب امنیت اقتصادی و بیاعتمادی در سرمایهگذاری میشود، عامل اصلی تباهی جوامع شمرده میشود؛ زیرا از جریان سالم اقتصادی در جامعه جلوگیری کرده و شکوفایی و رشد و توسعه همهجانبه را از آن سلب میکند.
در آموزههای قرآن، مسئله غصب به جهاتی چند مورد توجه قرار گرفته و ضمن تبیین و تحلیل این پدیده زشت اجتماعی، آثار و پیامدهای آن تشریح شده است؛ زیرا قرآن مسئله اقتصادی و جریان سالم آن را نه تنها عامل شکوفایی تمدنی میداند، بلکه آن را بستری برای تعالی و تکامل بشریت در مسیر فلسفه و هدف آفرینش میداند.
نویسنده در مطلب پیش رو دیدگاه قرآن را درباره ناهنجاری غصب و غاصبان تشریح کرده است.
***
ناهنجارهای اقتصادی
رفتارهای انسانی به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: رفتارهایی که بر پایه بینش و نگرش سالم و درست صورت میگیرد و موجب رشد فردی و جمعی انسان میشود و رفتارهایی که بر پایه بینش و نگرش ناسالم و باطل انجام میشود و سد راه رشد و بالندگی فردی و جمعی بشر میگردد.
هرگونه رفتاری که بیرون از دایره عقلانیت و شریعت باشد، به عنوان رفتار ناهنجار و منکر شناخته میشود و آداب و رسوم شفاهی، قوانین مدنی کتبی و شریعت الهی آن را به اشکال مختلف تقبیح میکند و مجازات خاص تنبیهی و بازدارنده برای آن تعیین مینماید.
علت اینگونه تعامل با رفتارهای ناهنجار از سوی عقل و عقلا و شرع مربوط به آثار و پیامدهای زیانبار آنهاست؛ از این رو هر چه رفتار زشت و منکر، درجه آسیب گذاری اش بر فرد و یا جامعه بیشتر باشد، مجازاتها سختتر و شدیدتر میشود.
رفتارهای ناهنجار را میتوان در همه حوزههای عمل انسانی ردگیری کرد. لذا همواره از ناهنجاریهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مانند آن سخن به میان میآید.در حوزه عمل اقتصادی نیز ناهنجارهای رفتاری بیشماری را میتوان شناسایی و معرفی کرد که اصول اخلاقی و قوانین حقوقی نسبت به آن واکنش نشان میدهد؛ زیرا اینگونه رفتارها را عاملی برای جلوگیری از جریان آزاد و سالم ثروت و منابع اقتصادی میداند.
از آنجا که هر گونه خلل و آسیب در جریان آزاد و سالم ثروت و منابع آن، میتواند آسیب جدی به فرآیند رشد و شکوفایی جامعه و دستیابی همگانی به رشد و کمال وارد کند، مقابله با ناهنجاریها در دستور کار همه جوامع بشری قرار گرفته است. بنابراین هر کسی در حوزه مسئولیت خود میکوشد تا به گونهای رفتار کند که جامعه به سمت حرکت سالم و درست برود. از این رواندیشمندان حوزههای علوم رفتاری و اجتماعی و تربیتی و مانند آن به ارائه راهکارها، آموزشها و دستور العملهایی رو میآورند تا این هدف متعالی را تحقق بخشد.
از جمله اصول هنجاری در حوزه اقتصادی، مالکیت است. مالکیت خصوصی و یا عمومی، به معنای سلطه قانونی شخص یا جامعه بر چیزی و جواز تصرف در آن میباشد. در برابر این عمل هنجاری، رفتار ناهنجاری قرار میگیرد که از آن به غصب یاد میشود. غصب در حقیقت سلطه عدوانی بر مال دیگری و تصرف در آن است. این عمل و رفتار اقتصادی با توجه به اینکه پیامدهای زیانبار در همه ابعاد زندگی بشر به جا میگذارد، مورد توجه بسیار قرار گرفته و بخشی از مسائل اقتصادی را به خود اختصاص داده است.
اما پیش از آنکه به تاثیرات و آسیبهای این رفتار ناهنجار اقتصادی پرداخته شود، بهتر آن است که نگاهی به مفهوم غصب در اصطلاحات اقتصادی به ویژه از نگاه قرآن داشته باشیم.
غصب، تصرف ستمگرانه
غصب در زبان عربی به معنای گرفتن چیزی با ظلم و ستم است.(لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۰، ص ۷۷ ذیل واژه غصب و نیز النهایه، ابن اثیر، ج ۳،
ص ۳۷۰) به نظر میرسد که همه کسانی که در حوزه لغت عربی به تحقیق پرداختهاند بر این معنا در تعریف لغوی غصب اتفاق دارند که آن را به معنای «گرفتن چیزی به ناحق و یا از روی ظلم» تعریف کنند.
اما در اصطلاحات فقهی و حقوقی این واژه به معنای استیلا بر مال دیگری به غیر حق آمده است. برخی نیز آن را شامل هر گونه سلطه عدوانی بر حق غیر دانستهاند. (جواهرالکلام، محمد حسن نجفی، ج ۳۷، ص ۸) بر پایه تعریف دوم، غصب میتواند شامل امر مادی یا معنوی باشد. از این رو سلطه بر حقی نیز غصب دانسته شده، چنانکه سلطه بر مال، غصب است.
به هر حال از نظر اصطلاحی، تعریف «استیلاء بر حق دیگری به نحو عدوان» به عنوان کاملترین تعریف غصب در فقه امامیه مطرح میباشد که قانون مدنی ایران نیز از همین نظر تبعیت کرده است. سایر مذاهب اسلامی نیز اساس این تعریف را پذیرفتهاند مگر ابوحنیفه و شاگردش ابویوسف و الهادی و ابیطالب از زیدیه و جمعی از فقهاء حنبلی.
خداوند در آیاتی از جمله آیه ۱۸۸ سوره بقره بر حرمت تصرف غاصبانه در اموال مردم تاکید میکند. علامه شیخ طبرسی در مجمع البیان ذیل آیه آورده است که مقصود آیه آن است که مال همدیگر را به غصب و ظلم تصرف نکنید.(مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۵۰۶)
همین معنای حرمت غصب را میتوان از آیاتی چون ۲۹ و ۳۰ و ۱۶۱ سوره نساء و نیز ۳۴ سوره توبه به دست آورد. در آیه اخیر خداوند به احبار و رهبان بشارت میدهد که ایشان را به سبب اینکه اموال مردم را به غصب تصرف کردهاند، با عذاب سخت مجازات خواهد کرد.(تفسیر التحریر و التنویر، ج ۶، جزء ۱۰، ص ۱۷۸ و زبده البیان، ص ۱۵۹)
برخی از فقیهان برای حرمت غصب به آیه نخست سوره مطففین استدلال کردهاند که در آنجا خداوند کم فروشان را بشارت به عذاب داده است. این دسته از فقیهان یکی از مصادیق کم فروشان را غاصبان دانستهاند.(زبده البیان، ص ۵۹۱ و نیز جواهر الکلام، ج ۳۷، ص ۱۲)
از آیه ۱۸۸ سوره بقره نیز این معنا را میتوان استنباط کرد که حرمت تصرف غصبی در اموال دیگران، از احکامی است که بر همگان معلوم است؛ زیرا در این آیه آمده است که شما حکم حرمت تصرف غصبی را میدانید و نباید آن را انجام دهید.
خداوند در آیاتی دیگر تصرف غصبی سرزمین و خانه دیگران را حرام دانسته (بقره آیات ۸۴ و ۸۵) و غصب اموال دیگران را گناهی در ردیف قتل و آدمکشی معرفی میکند.(نساء آیه ۲۹)
از آنجا که همسایگان و خویشان و نزدیکان، بیشتر در معرض انجام رفتارهای ستمگرانه غصبی هستند، نسبت به تعاملات این افراد هشدار میدهد. از این رو به شوهران نسبت به تصرف غصبی مهریه زنان توجه میدهد و آن را حرام میشمارد.(نساء آیه ۴) و تصرفات غصبی در اموال یتیمان را به شدت مذموم میداند(نساء آیات ۲ و ۱۰ و انعام آیه ۱۵۲ و اسراء آیه ۳۴)
اصولا تصرف غصبی در حقوق شریکان بسیار ممکن است، لذا قرآن بر توجه در رفتارهای اقتصادی تاکید میکند تا کسانی که دارای شریک هستند گرفتار رفتار ناهنجار غصبی نشوند. خداوند در آیات ۲۲ و ۲۴ سوره ص گزارش میکند که در عصر داود(ع) تصرف غصبی در حقوق مالی شریکان به شدت رواج داشته است. از این رو تعبیر میکند « ان کثیرا من الخلطاء لیبغی بعضهم علی بعض»؛ بسیاری از شریکان (و دوستان) به یکدیگر ستم میکنند.
تقاص یا برخورد همسان با غاصب مجاز است؛ زیرا اگر اینگونه عمل نشود، غاصب به تصرفات غصبی خود ادامه میدهد، در حالی که شخصی که مالش غصب شده به طور مستقیم نمیتواند حق خود را بگیرد ازاین رو از طریق تقاص و برخورد همسان حق خویش را میستاند.(بقره آیه ۱۹۴؛ شوری آیات ۴۰ تا ۴۳؛ زبده البیان، مقدس اردبیلی، ص ۵۹۱؛ یونس آیه ۲۷؛ نحل آیه ۱۲۶؛ جواهر الکلام، ج ۳۷، ص ۳۳)
آثار و پیامدهای غصب
چنانکه گفته شد، غصب عملی مجرمانه و رفتاری ناهنجار و زشت و گناه از نظر عقل و عقلا و شرع است و مجازات سخت و شدیدی را در دنیا و آخرت به دنبال دارد. از مهمترین آثاری که قرآن برای غصب بیان میکند، تباهی و نابودی جامعه است(نساء آیه ۲۹)؛ زیرا هر گونه تصرف غصبی مال یا حق دیگری، نوعی جا بهجایی نامشروع و باطل است که فرصت سرمایهگذاری، اعتماد و اطمینان اجتماعی را از میان میبرد. این در حالی است که مهمترین سرمایه اجتماعی هر جامعه اعتماد و امنیت در سرمایهگذاری است. اگر در جامعهای انسان اطمینان نداشته باشد که آنچه از حقوق و مال در مالکیت دارد حفظ و صیانت میشود، هرگز در آن جامعه وارد و حاضر نمیشود و اصولا سرمایهگذاری را انجام نمیدهد. فقدان سرمایهگذاری و ورود اموال به یک جامعه موجب میشود تا فرصتهای رشد و بالندگی از آن جامعه گرفته شود و جریان سالم اقتصادی وجود نداشته باشد. در نتیجه، آن سرمایهها و منابع اقتصادی از جامعه خارج میشود. خروج سرمایهها و سرمایهگذاران به معنای فقدان منابع مفید و کامل برای رشد و شکوفایی اقتصادی و نابودی و تباهی جامعه است.
علامه طباطبایی در ذیل آیه ۲۹ سوره نساء که خداوند میفرماید: لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل ... و لاتقتلوا انفسکم؛ اموال دیگری را به باطل به تصرف غیر شرعی و غصبی در نیاورید... و یکدیگر را نکشید، مینویسد: جمله اخیر«و لاتقتلوا انفسکم» میتواند بیانگر علت حکم در معطوف علیه یعنی جمله
«لاتاکلوا» باشد. بنابراین، غصب اموال دیگران سبب نابودی افراد جامعه و تباهی خود جامعه میشود.(المیزان، ج ۴، ص ۳۱۷)
به سخن دیگر، جامعهای که اموال یکدیگر را غصب میکنند و تصرفات باطل در آن انجام میدهند، موجبات کشتن یکدیگر را فراهم میآورند؛ زیرا غصب اموال دیگران، موجب خشم میشود که گاه به خشونت و قتل میانجامد؛ چنانکه موجب خروج سرمایه از جامعه به سبب فقدان امنیت اقتصادی و اعتماد و اطمینان میشود که نتیجه طبیعی آن نابودی جامعه است؛ زیرا با فقدان امنیت اقتصادی و سرمایهگذاری، تولیدی انجام نمیشود و جامعه با فقر و نداری دست و پنجه نرم میکند. اینگونه است که غصب مستقیم یا غیر مستقیم عامل کشتار و یا مرگ و میر مردم جامعه و تباهی آن میشود.
اصولا جامعه بیامنیت نمیتواند پایدار بماند چه رسد که به شکوفایی اقتصادی و تمدنی دست یابد. از این رو قرآن غصب را که موجب فقدان امنیت اقتصادی جامعه و فرار سرمایهگذار و سرمایه میشود، به عنوان عامل نیستی جامعه معرفی میکند.
قرآن به وضعیت اسف بار یهودیان در گذشته اشاره میکند و بیان میدارد که ایشان مردمانی بودند که گرفتار بیماری اجتماعی غصب شده و در اموال دیگران و نیز خانه و سرزمین حتی مردم خودشان تصرفات غصبی میکردند و آن را به اشغال و ملکیت خود در میآورند. از آنجا که این عمل موجب میشود تا امنیت و اعتماد از جامعه سلب شود، خداوند آنان را با احکامی سخت تنبیه کرد تا از روش ناهنجار خود دست بردارند و رفتاری درست در پیش گیرند. در حقیقت تشدید مجازات از طریق احکام و قوانین سختتر، هم به عنوان مجازات و تنبیه و هم به عنوان یک روش بازدارنده مطرح میشود.(نساء آیات ۱۶۰ و ۱۶۱)
خداوند در آیات ۲۴۶ و ۲۵۱ سوره بقره، جهاد و جنگ علیه غاصبان سرزمین و خانه و کاشانه را مجاز دانسته و آن را به عنوان امری مشروع تجویز کرده است. این بدان معناست که یکی از حقوق کسانی که اموال و یا حقوقشان سلب شده، تمسک به زور برای دفع ظلم و ستمی است که از طریق غصب در حق آنها اعمال شده است.
مبارزه با رفتار غصبی به ویژه در حوزه تجاوز به سرزمین و یا خانه و کاشانه، به شکل جنگ و جهاد و استفاده از خشونت نه تنها از نظر اسلام مجاز است بلکه عین عدالت است. از این رو به مومنان و مسلمانان فرمان داده شده تا به کسانی که خانه و سرزمین ایشان را غصب کردهاند هجوم برند و آنان را مجازات نمایند.(نگاه کنید: جامع البیان، ج ۲، جزء ۲، ص ۱۹۷)
هر کسی که مال و یا حقی را غصب کرد ضامن است تا آن را برگرداند(بقره آیه ۱۹۴ و یونس آیه ۲۷ و نحل آیه ۱۲۶؛ جواهر الکلام، ج ۳۷، صص ۳۳ تا ۸۶) بر این اساس غاصب نه تنها ضامن پس دادن مال میشود بلکه میبایست مجازات تنبیهی را نیز بپذیرد.
البته در صورتی که غاصب از عمل خویش پشیمان شد میتوان وی را عفو کرد و از گناه او گذشت، (نحل آیه ۱۲۶ و شوری آیات ۴۰ تا ۴۳) هر چند که برخی از غصبها مانند غصب سرزمین و خانه و کاشانه از مواردی است که عذاب دنیوی و اخروی را به دنبال دارد، زیرا امنیت اجتماعی و اقتصادی جامعه را به خطر میاندازد و اجازه رشد و شکوفایی را از آن میگیرد. ازاین رو مصداقی از افساد در زمین شمرده شده است.
از نظر قرآن مجازات و سرکوب متجاوزان به سرزمین و خانههای مردم، به معنای بسترسازی برای امنیت و تکامل و رشد جامعه است. لذا مجازات و دفع غاصبان و متجاوزان را مشروع بلکه واجب دانسته است و آن را به عنوان یک سنت و قانون الهی مورد توجه و تاکید قرار داده و میفرماید که خداوند اصولا جوامع را با دفع کردن و مجازات، از تباهی باز میدارد. به این معنا که گروهی را برای نابودی گروهی دیگر میفرستد تا اینگونه مجازات شوند؛ زیرا اگر اینگونه سنت الهی جاری نشود، تباهی همه جوامع بشری را در بر گرفته و موجبات نیستی و نابودی همه بشریت را سبب میشود.(حج آیات ۳۹ و۴۰)
به هر حال از نظر قرآن، غصب، عملی ضد هنجاری،مجرمانه و گناه است و تباهی جوامع را به دنبال دارد لذا خواهان مبارزه و مقابله با غصب میشود.