kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۵۶۵۸
تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۴۰۱ - ۲۱:۴۸

اصالت فرد یا جامعه یا ترکیب هر دو (1) (پرسش و پاسخ)

 
 
پرسش:
از منظر آموزه‌های وحیانی اسلام آیا زندگانی فردی انسان اصالت دارد یا زندگی اجتماعی او، و یا قول جمع که ترکیبی از هر دو دیدگاه است؟
پاسخ:
زندگی اجتماعی و گروهی انسان، سبب می‌شود که اوضاع زندگی هر فردی تا حد زیادی به جامعه‌ای که در آن زنگی می‌کند، بستگی داشته باشد. حالا این وابستگی به چه شکلی و تا چه حدی است در این مورد دیدگاه‌های مختلفی بیان شده که اینک به اهم آنها اشاره می‌کنیم:
1- دیدگاه اصالت فردی
مقصود از اصالت فرد این است که جامعه یک امر اعتباری و مجموعه‌ای از افراد است که به استقلال فرد در شکل دادن به  نوع حیات و سبک زندگی لطمه‌ای نمی‌زند، و عامل اساسی برای زندگی اجتماعی و گروهی، چیزی جز تامین خواسته‌های فردی و رسیدن به منافع شخصی آن هم در پرتو زندگی اجتماعی نیست! اگر انسانی به یک رشته قوانین و مقرراتی به نام نظامات اجتماعی تن می‌دهد، به خاطر رسیدن به منافع و مصالحی است که می‌خواهد برآنها دست یابد. بنابراین دیدگاه فساد جامعه همان فساد افراد است و اصلاح جامعه هم از طریق همان اصلاح افراد امکانپذیر می‌شود، در نتیجه همه جا اراده فرد و تمایلات و منافع و مصالح او مطرح است و او نظاماتی را به وجود می‌آورد تا در پرتو آن بتواند به مقاصد و اهداف خود برسد!
2- دیدگاه اصالت جامعه
براساس این دیدگاه زندگی و چگونگی حیات انسان‌ها، تابع محیط اجتماعی آنان است. زیرا اگر فرد در زندگی از جهاتی تابع محیط طبیعی خود می‌باشد، قطعا از جهاتی دیگر در چنگال اوضاع اجتماعی یا طبقاتی خود خواهد بود. به عبارت روشن‌تر چیزی که در عالم خارج عینیت و واقعیت دارد جامعه و انسان اجتماعی است نه فرد مستقل از دیگران و آنچه برای ما دیده می‌شود، همان انسان‌هایی است که با هم روابطی دارند و به طور گروهی زندگی می‌کنند. به بیان دیگر همان‌طوری که در نظام آفرینش هر پدیده طبیعی، جزیی از کل است و از خود استقلالی ندارد، مثلا زمین جزیی از منظومه شمسی و پدیده‌های زمینی، جزیی از کل و تابع نظام عمومی می‌باشند، همچنین هر فردی از انسان‌ها جزیی از جامعه و تابع آن است و اگر فرد اراده و گرایش و بینشی دارد، همگی بازتاب عوامل اجتماعی او است. به تعبیر دقیق‌تر فرد در دل یک جامعه بسان سلولی است در بدن انسان که برای خود حیات و نشو و نما دارد، ولی در تمام شئون از صحت و بیماری، اعتدال و انحراف تابع بدن است که جزیی از آن می‌باشد. همچنین است فرد در دل جامعه که او به آن سویی کشیده می‌شود که جامعه به آن‌سو پیش می‌رود. پیشتازان این نظر گاهی آنقدر پیش می‌روند که فرد را صددرصد وابسته به جامعه یا طبقه خویش می‌دانند که راهی جز پیروی از محیط اجتماعی و طبقاتی خود ندارد و اصلاح فرد جز با دگرگونی جامعه عملی نیست و باید نظام فاسد حاکم بر جامعه واژگون گردد تا فرد اصلاح شود. در اینجا نظر سومی را می‌توان مطرح کرد که حد وسط بین این دو نظر اصالت فرد و جمع می‌باشد و روح تعالیم اسلام هم آن را تایید می‌کند.
3- تلفیق اصالت فرد و جامعه
این دیدگاه ترکیبی و جمع میان دو دیدگاه قبلی با آموزه‌های وحیانی اسلام انطباق بیشتری دارد. زیرا با توجه به اینکه زندگی اجتماعی انسان طرحی است در آفرینش او، قطعا نظر اول که اصالت فردی است و فرد را محور قرار می‌دهد و زندگی اجتماعی را از آن نظر برای فرد مطلوب می‌اندیشد که خواسته‌ها و منافع فرد را برآورده می‌کند، دور از حقیقت خواهد بود. از آنجا که انسان یک موجود انتخابگر و هدف‌دار است و آفرینش او با حریت و آزادی و اختیار او عجین گشته است، لذا هرگز نمی‌توان او را صددرصد تابع و وابسته به محیط طبیعی و شرایط اجتماعی او دانست و گفت: او در چنگال عواملی اجتماعی اسیر است و به آن‌سو می‌رود که جامعه به آن سو روان است. زیرا تاثیر عوامل اجتماعی، بالاتر از تاثیر محیط طبیعی نیست،‌جایی که انسان در سایه اراده، خواست و تلاش، بر شرایط و محیط طبیعی خود پیروز می‌گردد و می‌تواند بر طبیعت فائق آمده و آن را به تسخیر خود درآورد و به آن فرمان دهد و آن را در جهت مصالح خود رهبری کند، قطعا می‌تواند بر محیط زندگی اجتماعی خود پیروز گردد و آن را دگرگون سازد و از طریق شناخت قوانین حاکم بر جامعه، مسیر آن را در جهت اهداف خود رهبری نماید و لااقل به برخی از خواسته‌های خود جامه عمل بپوشاند. 
(ادامه دارد)