هفتادمین سال واقعه 16 آذر 1332
روزی که دانشجویان پیش پای نیکسون قربانی شدند
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«.... وقايع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گويي همه را به چشم مي بينم؛ صداي رگبار مسلسل در گوشم طنين مياندازد، سكوت موحش بعد از رگبار بدنم را مي لرزاند، آه بلند و نالهي جانگذار مجروحين را در ميان اين سكوت دردناك ميشنوم، دانشكده فني خون آلود را در آن روز و روزهاي بعد به رايالعين ميبينم. آن روز ساكتترين روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثهاي را نشان مي داد، دانشجويان بياندازه آرام و هوشيار بودند كه به هيچ وجه بهانه اي به دست كودتاچيان حادثهساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد... دولت كودتا هر روز قدم تازهاي برخلاف ايدهها و آرزوهاي مردم برميداشت... دنيس رايت نماينده استعمار باز ميگردد، سفارت انگلستان دوباره افتتاح مي شد و دنيس رايت كاردار سفارت قرار بود كه به ايران بيايد. كمپانيهاي نفتي براي تصرف مجدد نفت ايران نقشه مي كشيدند. نيكسون معاون رئيس جمهور آمريكا به ايران مي آمد تا نتيجه 21 ميليون دلار كودتا را ببيند. ناراحتي و نارضايتي مردم هر روز بيشتر اوج مي گرفت. آتش خشم و كينه مردم هر لحظه بيشتر زبانه مي كشيد. فرياد اعتراض از هر گوشه و كناري به گوش مي رسيد. دولت كودتا و استعمار خارجي نيز براي انتقام از مردم مبارز ايران، به خصوص دانشجويان دانشگاه تهران، دندان تيز كرده بودند كه فاجعه 16 آذر بروز كرد...»1
این جملات بخشی از گزارشي است که از سوی دکتر مصطفی چمران، 9 سال بعد از واقعه 16 آذر سال 1332 یعنی در 16 آذر 1341 منتشر شد و در نشريات دانشجويي خارج از كشور و همچنین نشريه آفتاب انتشار يافت. دكتر چمران در آن زمان دانشجوي دانشكده فني دانشگاه تهران و شاهد عيني كشتار دانشجويان به دست رژیم آمریکایی شاه بود.
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای در بازدیدی که در سال 1378 از دانشگاه صنعتی شریف داشتند در جمع دانشجویان این دانشگاه درباره واقعه 16 آذر ماه 1332 فرمودند:
«... سالها قبل از انقلاب، یک واقعه جنایتآمیز در روز شانزده آذر اتّفاق افتاد. از اوّلِ انقلاب، میشد کاری کنند که شانزده آذر اصلاً فراموش شود؛ چون آنقدر ما حوادث داشتیم! اما نه، مسؤولان کشور و علاقهمندان به مسائل کشور، مایلند خاطره این روز زنده بماند. چرا؟ چون آن روز بهخاطر سخن حقّی، اتّفاقی در دانشگاه افتاد که بعدها جبهه دژخیمان بهخاطر همان هدفی که جوانان داشتند- و هدف والایی هم بود- با آنها مقابله کردند و به کشته شدن سه نفر انجامید. مسئله آن روز چه بود؟ ضدّیت با آمریکا. چه زمانی؟ آن زمان که سیاست آمریکا و دولت آمریکا و رژیم آمریکا و عناصر اطّلاعاتی و نظامی آمریکا، در تمام شؤون این کشور حاکم بودند..». 2
آذرماه 1332 در حالی که کمتر از 4 ماه از کودتای سیاه 28 مرداد میگذشت، کودتایی که به طور مشترک توسط سرویسهای جاسوسی انگلیس (MI6) و آمریکا (CIA) با عناوین عملیات «چکمه» و «فونیکس» انجام شده بود، اعلام گردید دنیس رایت (که قبل از کودتا توسط دولت مصدق از ایران اخراج شده بود) مجددا به عنوان سفیر انگلیس به ایران باز میگردد و از طرف دیگر ریچارد نیکسون، معاون وقت رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا (یعنی دیگر عامل کودتا) در 17 آذرماه به ایران آمده و در دانشگاه تهران، دکترای افتخاری دریافت مینماید.
همین دو عامل باعث شد که دانشجویان دانشگاه تهران از 14 آذرماه دست به تظاهرات بزنند که برخی از آنها به همراه تعدادی از بازاریان که در همین روز دست به اعتراض زده بودند، دستگیر شدند. این تظاهرات در 16 آذر به اوج خود رسید تا جایی که گارد شاهنشاهی و مزدوران شاه به داخل دانشگاه تهران و دانشکده فنی آن که مرکز تظاهرات بود، هجوم برده و با رگبار مسلسل، دانشجویان را به گلوله بستند.
صدها دانشجو زخمی و دهها تن دستگیر شدند و سه دانشجو به اسامی شریعت رضوی، قندچی و بزرگ نیا به خاک و خون غلتیدند.
دکتر عباس شیبانی، یکی از شاهدان واقعه 16 آذر سال 1332 که در آن زمان دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بود، در تشریح واقعه آن روز گفته است:
« ورود معاون رئیسجمهور آمریکا به ایران مدتی پس از رویکار آمدن حکومت کودتا و بیم رژیم از بروز مخالفتهای دانشجویی در بدو ورود مقامات آمریکایی به ایران باعث شد دستگاه کودتا بهطریقی صدای جریانات دانشجویی را خاموش کند و از آنها زهر چشم بگیرد. از آنجا که در آن زمان دانشکده فنی فعال بود، سربازان به بهانهای سر یکی از کلاسها که مدعی بودند دانشجویان آن کلاس زنگ تفریح آنها را مسخره کردهاند حاضر میشوند، استاد مربوطه در اعتراض به این حرکت نزد دکتر عابدی معاون دانشکده میآید و قضیه را بازگو میکند، دکتر عابدی نیز برای ختم غائله زنگ دانشکده را به صدا در میآورد، به این صورت دانشکده تعطیل میشود دانشجویان به بیرون هجوم میآورند و پس از مدتی سه نفر شهید میشوند. من دانشجوی دانشکده پزشکی بودم و ظهر هنگام بازگشت متوجه شدم دانشکده بسیار خلوت است، بعد متوجه این جریان شدم.»3
شهید دکتر چمران در بخشی دیگر از روایت خود از 16 آذر سال 1332 دانشگاه تهران نوشته است:
«.... وخامت اوضاع به حد اعلا رسيده بود. شلوغي بيرون كلاس و صداي شديد چكمههاي سربازان از نزديك شدن حادثه اي حكايت ميكرد... تا بالاخره در كلاس به شدت به هم خورد و پنج سرباز با مسلسل سبك وارد كلاس شدند. يكي از آنها لوله مسلسل را به طرف شاگردان عقب كلاس گرفته آماده تيراندازي شد و ديگري به همين نحو مامور قسمت جلوي كلاس گرديد.... یکی شعار داد «دست نظاميان از دانشگاه كوتاه». هنوز صداي او خاموش نشده بود كه رگبار گلوله باريدن گرفت و چون دانشجويان فرصت فرار نداشتند، به كلي غافلگير شدند و در همان لحظه اول عده زيادي هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشي بود. دانشجويان يكي پس از ديگري به زمين مي افتادند به خصوص كه بين محوطه مركزي دانشكده فني و قسمتهاي جنوبي سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشيني عده زيادي از دانشجويان روي اين پلهها افتاده، نتوانستند خود را نجات دهند...»4
شهید چمران در همان روایت ادامه داده است:
«... رگبار گلوله همچنان براي دقيقههاي طولاني و مرگبار ادامه داشت. من به اتفاق عده زيادي از دانشجويان از كريدور جنوبي دانشكده رهسپار در جنوبي شده ولي ناگاه در انتهاي كريدور به يك دسته سرباز برخورد كرديم كه تفنگها را به سوي ما نشانه گيري كرده دستور ايست مي دادند. ولي چون در آن بحبوحه ايستادن ميسر نبود، آنها نيز شروع به تيراندازي كردند. بنابراين محصور شده بوديم كه از دو طرف ما را هدف گلوله قرار داده بودند و نه راه رفتن بود و نه جاي برگشتن....من نیز همراه عدهای از دانشجویان وارد آزمایشگاه شدم. خون مجروحین آن قدر زیاد بود که پایین پلهها گلگون شده بود.... دیگری پایش هدف گلوله قرار گرفته و سوراخ شده بود.گلوله از یک طرف پا وارد شده و از طرف دیگر خارج شده بود.... دانشکده کاملا محاصره شده بود و کسی نمیتوانست خارج شود. هنگام تیراندازی در داخل دانشکده، سربازان خارج دانشکده نیز شروع به تیراندازی کردند و مقداری از سنگها و شیشههای جلو دانشکده فنی را شکستند. پس از ختم گلوله باران، دقیقهای سکوت دانشکده را فرا گرفت... میخواستند مجروحین را به پزشکی برده معالجه کنند. ولی سربازان با تهدید به مرگ مانع از این کار شدند. بدن مجروحین در حدود دو ساعت در وسط دانشکده افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند.»5
18 آذرماه یعنی دو روز پس از آن سرکوب خونین، ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهوری وقت آمریکا، طبق برنامه طراحی شده، به ایران آمد. وی به همراه شاه پای برخونهای ریخته شده گذارد و به دانشگاه تهران رفت و دکترای افتخاری دریافت داشت تا رژیم دست نشانده پهلوی بار دیگر مراتب سرسپردگی خود را به ارباب آمریکایی اعلام کرده و برای کودتای خونینی که چندماه پیش در این سرزمین به راهانداخته بود، به او دستخوش بدهد!
سردنیس رایت، نیز چندی بعد همزمان با برقراری مجدد رابطه ایران و انگلیس (که در دولت دکتر مصدق قطع شده بود) وارد کشور شد و مورد استقبال مقامات دولت کودتا قرار گرفت. قابل تامل اینکه در مراسم استقبال از او، کسی که به عنوان نماینده شبکههای خبری، از سفیر انگلیس و همسرش فیلمبرداری میکرد و در واقع برای کودتاچیان فرش قرمز پهن میکرد، یکی از سرکردههای جریان شبه روشنفکری، ابراهیم گلستان بود!
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای در روایتی به دلیل تظاهرات دانشجویان در ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ اشاره نموده و میگویند:
«... جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب- سرکوب عجیب همه نیروها و سکوت همه- ناگهان به وسیله دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود میآید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیسجمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتای ۲۸ مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند، که البته با سرکوب مواجه میشوند و سه نفرشان هم کشته میشوند. حالا ۱۶ آذر در همه سالها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، دانشجوی ضد آمریکاست، دانشجوی ضد سلطه است...»6
___________________________
1- شهید دکتر مصطفی چمران – یادداشتی برای سالگرد 16 آذر 1332 – نشریه انجمنهای اسلامی دانشجویان آمریکا- آذر 1341 2- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف- 1 آذر 1378 3- دکتر عباس شیبانی- يكي از شاهدان عيني واقعه 16 آذر 1332 – مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان ایران – آذرماه 1383 4- شهید دکتر مصطفی چمران – یادداشتی برای سالگرد 16 آذر 1332 – پیشین 5- همان 6- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت-۲۴ آذرماه 1387