kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۴۶۱
تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ۱۳۹۳ - ۲۱:۲۵

اخبار ویژه

عضو بنیاد باران: مجلس ششم دیگر در جمهوری اسلامی تکرار نمی‌شود
یک عضو بنیاد باران به روایت فراز و فرودهای انتخاباتی اصلاح‌طلبان در یک دهه اخیر پرداخت.
عبدالله ناصری از اعضای حزب منحله سازمان مجاهدین انقلاب در مصاحبه با نامه‌نیوز و درباره انتخابات ریاست‌ جمهوری سال 76 و 84 می‌گوید: در سال 76 ظاهرا خود آقای هاشمی رفسنجانی خودش موافق حضور برای دوره سوم بود اما رهبری با این امر مخالفت کردند، به نظر من حرکت‌های مهاجرانی، کرباسچی و محمد هاشمی با هماهنگی کامل هاشمی رفسنجانی صورت می‌گرفته است... در سال 84 خیلی از دوستان با نامزد شدن آیت‌الله هاشمی مخالف بودند. بنده نیز اعتقاد داشتم که اولا جامعه ایران پوست‌اندازی کرده است و از فضای قبلی خارج و با تفکرات جدیدتری وارد میدان شده است. هاشمی نقش ریاست‌جمهوری را ایفا کرده بود و بازگشتش به این عرصه با توجه به پوست‌اندازی جامعه نه از لحاظ تشکیلاتی منطقی بود نه از لحاظ جامعه شناختی، جامعه‌پذیرای او بود. آقای هاشمی و نزدیکانش تصور دیگری داشتند و معتقد بودند در صورت حضور پیروز قطعی انتخابات هستند.
وی می‌افزاید: ما اعتقاد داشتیم که می‌شود هاشمی را قانع کرد به نفع معین کنار برود. تحلیل هم این بود که واقعا جامعه دیگر به فردی روحانی رای نخواهد داد و هاشمی رفسنجانی و کروبی نمی‌توانند رای مردم را به خود اختصاص دهند. در این میان تنها معین می‌توانست با گروه مرجع، نخبه و دانشگاهی مردم را به دنبال خود بکشاند. بعد از اینکه تبلیغات شروع شد دیدیم از نظر فرم‌های تبلیغاتی معین نمی‌تواند آن پوشش را داشته باشد. معین نمی‌توانست ارتباط کلامی خوبی با مردم برقرار کند.
مدیرعامل اسبق ایرنا درباره سرانجام انتخابات سال 84 گفت: به یاد دارم همین که نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری ]دوراول[ اعلام شد من به برخی از دوستان آقای هاشمی زنگ زدم و فضا را برایشان تشریح کردم خیلی از دوستان سیاسی معتقد بودند بهتر است که آقای هاشمی به نفع کروبی انصراف دهد تا رقابت در دور دوم معنا پیدا کند. تحلیل این بود که هاشمی رفسنجانی با هر فردی در دور دوم رقابت کند بازنده انتخابات خواهد بود. هاشمی روزهای اول باور نداشت که کار تمام است و احمدی‌نژاد برنده انتخابات خواهد بود. حرف‌های احمدی‌نژاد رای مردم را به خود جلب کرد و واقعا هم احمدی‌نژاد پیروز واقعی دور دوم انتخابات 84 بود.
به گفته ناصری «هاشمی معتقد بود نه کروبی و نه معین توانایی مدیریت قوه مجریه را ندارند».
ناصری با بیان اینکه اصلاح‌طلبان روحانی را اصلاح‌طلب نمی‌دانستند، درباره انتخابات سال 92 می‌گوید: یک لویی جرگه کوچکی در میان اصلاح‌طلبان تشکیل شد و به سمت نظرسنجی میان عارف و روحانی در 8 استان رفتند. حرف‌های روحانی جذاب‌تر بود و به خاطر همین جامعه اقبال بیشتری به او داشت و در نظرسنجی نیز روحانی 65 به 35 عارف را برد. این را نیز بگویم که عارف نظرسنجی را قبول نداشت.
عارف با توجه به استقبالی که از او در استان‌ها شده بود تصور پیروزی داشت، که واقعا اینگونه نبود و روحانی رای بهتری نسبت به او داشت!
عضو حزب منحله سازمان مجاهدین  (انقلاب) در پاسخ این سوال که آیا روحانی و خاتمی الان با هم رابطه یا دیدار دارند اظهار داشت: نه، یک‌بار آقای خاتمی به دیدار روحانی  رفت و یک جلسه نیز روحانی به دیدار خاتمی آمد و دو جلسه شام که با حضور آقای هاشمی و سیدحسن خمینی و آقای ناطق‌نوری برگزار شد که یکی منزل آقای روحانی بود و دیگری آقای هاشمی. خیلی‌ها تصور می‌کردند خاتمی به جلسه تنفید روحانی دعوت شود یا حداقل روحانی تلاشی برای این حضور انجام دهد. دعوتی از خاتمی برای این حضور صورت نگرفت و آقای روحانی نیز تلاشی نکرد.
عضو بنیاد باران در پاسخ این سوال که به نظر شما مجلسی مانند مجلس ششم برای دولت یازدهم تکرار خواهد شد؟ تأکید کرد: نه، ایده‌آل روحانی مجلس پنجم است. مجلس ششم یک مجلس خاصی بود که در تاریخ جمهوری اسلامی تکرار نخواهد شد. روحانی انتظار دارد مجلس معقولی مانند مجلس پنجم که خودش نیز در آن حضور داشت شکل بگیرد.
به گفته وی «اگر عارف وارد مجلس شود و قرار باشد اصلاح‌طلبان از میان او و لاریجانی، کسی را به عنوان رئیس مجلس انتخاب کنند، قطعا از عارف حمایت خواهند کرد».

لیلاز: مذاکرات ژنو هیچ اثر روشنی بر اقتصاد ایران نداشت
عضو شورای مرکزی کارگزاران گفت: تحریم‌ها عامل تعیین کننده در اقتصاد ایران نیستند و مذاکرات ژنو هیچ اثر روشنی بر اقتصاد ایران نگذاشت.
سعید لیلاز در مصاحبه با «جرس» اظهار داشت: اینکه تورم کنترل شد و رشد سرمایه‌گذاری 25  درصد افزایش پیدا کرده ربطی به تحریم‌ها ندارد. به نظر من تحریم‌ها عامل تعیین کننده‌ای در اقتصاد ایران نیستند، ما می‌توانیم نیازهای وارداتی خودمان را از طریق مرزها تأمین کنیم. یعنی مذاکرات ژنو هیچ اثر عینی و روشنی بر روی اقتصاد ایران یا به اصطلاح علمی بر روی ریل اکونومی (اقتصاد واقعی) در حوزه تحریم نگذاشته است. مذاکرات ژنو تنها در سطوح سیاسی و روانی به خصوص بر روی قیمت دلار اثر گذاشته است که این هم در اقتصاد ایران تعیین کننده نیست. یعنی در طول تاریخ چه در مورد عراق، چه آفریقای جنوبی و چه کوبا هیچ وقت تحریم‌ها نتوانسته‌اند اقتصادی را از پا در بیاورند بلکه سوء مدیریت داخلی اقتصاد است که مقاومت در برابر تحریم‌های بیگانگان را سخت‌تر کرده است.
وی می‌گوید: تأثیرات تعیین کننده سهم خود تصمیم‌گیری‌ها و مدیریت دولت بوده است. بنابراین هر رشدی که شما در اقتصاد می‌بینید عمدتاً رشد ناشی از تحرکات داخلی اقتصاد ایران بوده است.
وی در پاسخ به این سؤال که برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند افزایش درآمدهای نفتی ناشی از لغو برخی تحریم‌ها فرصتی برای رشد اقتصاد ایران بوده است، شما با این برداشت موافق نیستید؟ گفت: این نظر کاملاً غلط است. لیلاز درباره کسری بودجه نیز گفت: تخصیص بودجه عمرانی از 2/5 تا 3 برابر شده است.

وقتی تیم دیپلماسی به نمایش مذاکره راضی می‌شود
چرا کامرون پس از دیدار با روحانی به ایران توهین کرد؟ وب‌سایت جهان‌نیوز با طرح این پرسش نوشت: علت را باید در راضی شدن تیم سیاست خارجی به دیدارهای نمایشی جست‌وجو کرد.
بر اساس این تحلیل در حالی که در روزهای گذشته گمانه‌زنی‌ها درباره دیدار روحانی با اوباما در محافل سیاسی و رسانه‌ای، دیگر دیدارهای برنامه‌ریزی شده را تحت تاثیر قرار داده بود، نشست رئيس جمهور با نخست وزیر انگلیس به یکباره به عنوان دستاورد اصلی سیاست خارجی تدبیر و امید از طرف برخی نزدیکان حسن روحانی و رسانه‌های اصلاح‌طلب برای سفر دوم رئيس‌جمهور به نیویورک و سازمان ملل مطرح شد. اما قبل از اینکه تحلیلگران تدبیر و امید فرصت پیدا کنند که به تشریح دستاوردهای این دیدار بپردازند، سخنرانی توهین‌آمیز دیوید کامرون این تحلیل‌های احتمالی را در نطفه خفه کرد.
این در حالی است که حسن روحانی، در گفت‌وگو با «چارلی رز» مجری شبکه Pbs آمریکا در نیویورک درباره احتمال دیدار با اوباما با صراحت تاکید کرده بود که اهل دیدار نمایشی نیست. با این وجود سخنان توهین‌آمیز نخست وزیر انگلیس در فاصله‌ای چند ساعته پس از دیدار با حسن روحانی در افکار عمومی، این مفهوم را تداعی می‌کند که این دیدار نمایشی بوده است، زیرا اگر چنین نبوده چرا کمترین تغییری در لحن دیوید کامرون دیده نمی‌شود و بلکه علائمی نشان می‌دهد که جسورتر نیز شده است؟
اتفافات یک سال اخیر نشان داد که گفت‌وگوی تلفنی اوباما با روحانی در سفر اول نیویورک هم نمایشی بوده است. زیرا اوباما تحریم‌ها را همچنان ادامه داد، به توافق ژنو توجهی نکرد، همکارانش به ایرانی‌ها توهین کردند و اوباما و تیمش همچنین تهدید نظامی علیه کشورمان را هم هر وقت اسرائیلی‌ها خواستند تکرار کردند.
جهان‌نیوز می‌نویسد: اگر پس از 35 سال اولین دیدار در این سطح بین‌ مقامات ایران و انگلیس صورت می‌گیرد، باید اتفاق خاصی در روابط به وجود آمده باشد که این دیدار پس از سال‌ها انجام می‌گیرد. این اتفاق چه ویژگی‌هایی دارد که کامرون حتی حاضر نیست پس از ساعتی از دیدار با رئيس‌جمهور ایران، حداقل در ادبیات گفتاری خود حرمت آن جلسه را در نظر بگیرد؟
وقتی تغییر رفتاری حتی در سطح ادبیات از طرف سران اروپایی پس از دیدار با رئيس‌جمهور صورت نمی‌گیرد، ناخواسته این فرض را بوجود می‌آورد که تیم سیاست خارجی دولت تدبیر و امید تنها به دیدارهای نمایشی در این سطح راضی شده است. قابل تامل‌تر از همه اینکه ادبیات و مواضع روحانی در یک سال اخیر در سیاست خارجی این توهم را برای طرف غربی ایجاد کرده است که در ایران در بالاترین سطح اجرایی- ریاست جمهوری- اراده‌ای برای پاسخگویی و جواب متقابل قوی وجود ندارد. این محاسبه غلط می‌تواند بخشی از جسارت نخست‌وزیر انگلیس در توهین به ایران باشد.

فرید زکریا: نفوذ آمریکا در خاورمیانه با نفوذ ویژه ایران قابل مقایسه نیست
فرید زکریا تحلیلگر آمریکایی می‌گوید جنگ‌های اخیر آمریکا همواره افتضاح به بار آورده و هم اکنون نفوذ ایران بسیار بیشتر از آمریکاست.
زکریا در روزنامه واشنگتن پست نوشت: آمریکا برای مبارزه موفق با داعش راهی جز جلب همکاری ایران ندارد که دارای قدرت و نفوذ فراوان در منطقه است اما ایران و آمریکا موارد اختلاف فراوان دارند مگر آنکه ایران تغییر رفتار دهد(!)
وی تأکید کرد: اگر اوباما حقیقتاً مصمم به تضعیف و نابود کردن داعش است باید به دنبال راهی باشد تا به طریقی با ایران در این مبارزه همکاری کند. ایران قدرت بزرگ خاورمیانه و در عین حال دشمن دیرینه آمریکاست.
وی ادامه می‌دهد: «آمریکا دارای پیشرفته‌ترین هواپیماها، موشکها، هواپیمای بدون سرنشین و یک قدرت فوق‌العاده و توانمند نظامی در سطح جهان است. اما استخدام این قدرت هوایی در مأموریتهای جنگی همواره افتضاح به بار آورده است. مصداق عینی آن، عملیاتها در کشورهای افغانستان، عراق و لیبی بوده است. سربازان پیاده نظام آمریکا در این عملیاتها مجبور بوده‌اند در جنگی نامنظم با مردم بومی و شورشیان مبارزه کنند.»
وی با طرح این سؤال که «آیا در این ستیزه‌ها گروهها، قبایل و فرقه‌های محلی هم دوشادوش آمریکا می‌جنگند یا علیه آن؟ چه نوعی معاملات تقسیم قدرت لازم است تا این گروهها هم در این چالش با آمریکا همراه شوند؟ تأکید کرد: آمریکا در عراق صاحب مختصر نفوذ هست، اما بی‌شک سطح نفوذ ایران بسیار بیشتر است.
تحلیلگر واشنگتن پست می‌نویست: احزاب اسلامگرای شیعه‌مذهب که امروز عملاً اداره امور عراق را در دست دارند؛ در طول چندین دهه همسو با ایران تأسیس شده‌اند. رهبران این احزاب در دوران رژیم صدام یا ساکن تهران بوده‌اند یا دمشق. مصداق سطح نفوذ ایران در عراق موضوع راضی شدن «نوری المالکی» به کناره‌گیری از قدرت بود که تنها با تشویق ایران به این عمل تن به رضایت داد.
زکریا ادامه می‌دهد: در سوریه استراتژی واشنگتن متناقض و نابجاست. آمریکا به دنبال نابودی «داعش» و ضربه زدن به جبهه «النصره» و گروهی موسوم به «خراسان» است، با حفظ این ظرافت در کار که این حملات موجب تقویت پایه‌های حکومت «بشار اسد» نشود. اما این امکان ندارد. اگر این گروههای تروریستی تضعیف شوند ارتش رژیم بشار اسد خواهد بود که قدرت برتر میدانی را بدست می‌گیرد نه «ارتش آزاد سوریه» که بسیار هم ضعیف و دچار آشفتگی و سوء سازماندهی است.
تحلیلگر واشنگتن پست معتقد است: آمریکا برای موفق بودن مبارزه‌اش با «داعش» داخل خاک سوریه چاره‌ای ندارد جز آنکه در این مبارزه دست به یک تقسیم قدرت بزند و عناصری از دولت اسد را نیز در این مبارزه مشارکت دهد نظیر ژنرالهای ارتش و رهبران اطلاعاتی کشور. اما واشنگتن با هیچ یک از مردان رژیم اسد نه تماس دارد نه به آنها اعتماد. تنها دولتی که واشنگتن می‌تواند بر روی هر دو عنصر روی آن حساب باز کند، تهران است. در افغانستان نیز ایران نفوذ مشابهی دارد.
فرید زکریا ادامه می‌دهد: من از روحانی پرسیدم که محدوده‌های همکاری مشترک در این زمینه‌ها به فرض آنکه توافق هسته‌ای حاصل آمده باشد را توضیح دهد، وی در پاسخ به یک ضرب‌المثل ایرانی اشاره کرد با این مضمون «اول از بچه‌ای که داری مراقبت کن و بعداً به فکر بچه‌ای دیگر باش» (همین را که زاییده‌ای فعلاً بزرگ کن تا بعد!) فعلاً همه همکاری‌ها منوط به توافق هسته‌ای است.