kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۴۵۱۱
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۵
یک شهید، یک خاطره

 کنار نهر علقمه 

 
 
 
 مریم عرفانیان
 
ابوالفضل علاقه عجیبی به حضرت ابوالفضل العباس‌(ع) داشت. به آن حضرت ارادت خاصی داشت، هر وقت اسمش را می‌شنید اشکش جاری می‌شد. آرزو داشت کنار «نهر علقمه» سفره‌ای پهن کند و از بچه‌ها پذیرایی نماید. هنگام عملیات بچه‌ها را بغل می‌کرد و می‌گفت: «دعا کنید من خادم شما باشم و در کنار نهر علقمه خدمتتان باشم.» در آخرین لحظه‌های ارتباط با ایشان از طریق بی‌سیم گفتم: «ابوالفضل در چه حال و وضعیتی هستی؟ شیر خراسان که ان شاءا... مشکلی ندارد؟ فرزند قدر قدرت امام رضا‌(ع) که مشکلی ندارد؟»
گفت: «الحمدلله بچه‌ها مثل شیر می‌خروشند، می‌جوشد و می‌درخشد و هیچ مشکلی نداریم. همان قدرتی که شما در والفجر 3 داشتيد. ما هم همان قدرت را داریم.» ارتباط بی‌سیمی ما ناگهان قطع شد و دیگر صدایش را نشنیدم. بعد مدتی از طریق راديو عراق شنیدم که ابوالفضل به شهادت رسیده است.
بر اساس خاطره‌ای از شهید ابوالفضل رفیعی سیج
راوی: سید حسن قاسمی، هم‌رزم شهید