فحاشی خیلی هم خوبه اما این یکی را تحمل نمیکنیم(!)(خبر ویژه)
در گزارش روزنامه جوان، زیدآبادی چنان از حجم حملات کلامی به خود آزرده شده که نوشته: «مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح میدهم.» او این هنگامه را «لحظه خداحافظی»اش با «سیاستی» دانسته که میخواهد با این شیوه و روش پیش برود و این تصمیم را «برگشتناپذیر» عنوان کرده است.
او در پایان متنش آورده که «اگر ممنوعالخروج نبودم و پاسپورت داشتم، برای مدتی به یاد دوران شکوفایی فرهنگ ایران، به سمرقند یا بخارا میرفتم یا راهی عراق میشدم و به یادِ لحظههای غربت و مظلومیت علی در جوار مسجد کوفه ساکن میشدم.»
زیدآبادی نوشته بود «به آقای اسماعیلیون توصیه میکنم که با این حجم از خشم و کینهای که به حق به دل گرفته، وارد سیاست نشود».
یادآور میشود حامد اسماعیلیون که با سازمان تروریستی منافقین و برخی گروههای سلطنتطلب همکاری دارد، از تحریم مردم ایران و حتی حمله نظامی حمایت کرده و همچنین خواستار تحریم ورزش ایران شده بود، او از بانیان تجمعی بود که گروهکهای تجزیهطلب ضد ایرانی در آن حضور داشتند.
برای حامیان ایران، فحاشی رکیک این گروهکها و حتی تهدید به قتل و تجاوز جنسی رویداد جدیدی نیست؛ خوی منافقین و سلطنتطلبها و گروهکیها که حالا در قالب فرقه حامیان اسماعیلیون بروز و ظهور یافته، همین است و هر فعال مجازی ایرانی که مدافع تمامیت ارضی ایران و استقلال و آزادی این کشور بوده، تجربه حملات مجازی این جماعت دارد. برای زیدآبادی، اما گویا اتفاق جدیدی افتاده است. او آزرده است که متن سراپا ادب و احترام و تواضعش نسبت به کسی که حتی از حمله نظامی به ایران هم دفاع میکند، اینگونه بازخورد گرفته است.
یادآور میشود زیدآبادی قبلاً ضمن توجیه فحاشی برخی عناصر در تجمعات، مدعی شده بود فحاشی و ناسزا گفتن در این تجمعات، باد هواست و نباید به آن اعتنا یا با آن برخورد کرد(!)
در همین حال روزنامه اعتماد هم که در جریان اغتشاشات اخیر با جریان اپوزیسیون همپوشانی زیادی داشته، در یادداشتی نوشت: «آقاي احمد زيدآبادي دوست و نويسنده توانا و صاحبنظر در امور سياسي پس از توصيه دلسوزانه و مودبانه با استدلال و منطق متين به آقاي اسماعيليون كه با خشم و كينه وارد سياست نشويد، چنان مورد حمله و فحاشي و تهديد به قتل و... قرار گرفته كه طي پستي كنارهگيري خود از دنياي سياست را اعلام كرده است. اگرچه اميدوارم وي در اين تصميم خود تجديدنظر كند و دوستان ديگر هم او را به بازگشت و نوشتن ترغيب كنند ولي اصل موضوع داراي اهميت فوقالعاده و داراي معاني و پيامهاي متعدد منفي است.
شايد در نظر اول واكنش آقاي زيدآبادي به حجم فحاشيها به حساسيت شخصيت او نسبت داده و از آن عبور شود ولي هرگز چنين نيست.
بدتر و فاجعهبار اينكه همين هتاكان و بيفرهنگان با اينكه دم از آزادي زنان و حفظ كرامت ايشان ميزنند در هر دعوايي سراغ زن و مادر و خواهر افراد ميروند و نسبتهاي شوم و ستمكارانه را روا ميدارند. با كراهت فراوان و فقط براي اينكه توجه جميع بزرگان و صاحبان نفوذ و خصوصا مردم را به عمق فاجعه جلب كنم، مينويسم كه زير يكي از پستهايم در شبكههاي مجازي حمله غيرانساني به من آغاز شد، به خيال سادهانگارانه خود و از موضع بيدار كردن وجدان فحاشان نوشتم؛ ناجوانمردها مادر من كه 15 سال است زير خاك خفته، چه کار به او
دارید؟
چند هفته پیش در سایتی که خود را وزین میداند کسی که خود را روانشناس معرفی کرده بود بدون کوچکترین شرمی فرمان فحاشی میداد و با کمال بیخردی نوشته بود ناسزا بگویید و هرگز وجدان خود را برای دهان دریدگی اذیت نکنید!».
نگران شدن برخی محافل اصلاحطلب از فحاشی و رفتار فاشیستی عناصر وابسته به اپوزیسیون خارجنشین در حالی است که همین محافل، در طول چند دهه اخیر، فحاشی و توهین و هتاکی علیه مقدسات را با واژههای تحریکآمیزی مانند حق انتقاد و آزادی بیان و نقد بیرحمانه توجیه و تأویل کردهاند. نمونه این رفتار خباثتآلود، توجیه حرمتشکنیهای بیسابقه اغتشاشگران و اوباش اجیر شده در جریان شرارت دو هفته اخیر بود که از سوی برخی مدعیان اصلاحطلبی به عنوان اعتراض مدنی و اعتراضاتی که باید شنیده شود، توجیه
و تطهیر شد!