اخبار ویژه
اصرار مشکوک برای پاکسازی رد پای تروریستهای تجزیهطلب
سایت حقالعمل کار وابسته به مدعیان اصلاحات، تجزیهطلبی اشرار تروریست در جریان اغتشاشات اخیر را انکار کرد و آن را فوبیا (ترس بیمارگونه و نامعقول) نامید.
سایت عصر ایران، در این زمینه نوشته است: در گفتوگوی با برخی از افراد، این هراس دامنزده میشود که بیگانگان در سطح جهانی و منطقهای، برای ایران نقشهها دارند و از جمله آن تجزیه کشور است. با فرض اینکه این خطر (تجزیه ایران)، از برون مرزها جدی است، آیا نباید مقامات و حاکمیتیها، رضایت داخلیها را هرچه سریعتر جذب کنند و به مطالباتشان تن دهند، تا این آتش خطرناک، شعلهور نگردد و تمامیت ارضی کشور به خطر نیفتد؟
به نظرم همه حتی مخالفان نظام سیاسی فعلی و براندازانی که با قدرتهای جهانی مرتبطاند، هم تجزیهطلب نیستند: از مسیح علینژاد تا رضا پهلوی؛ حتی پدربزرگش رضاشاه، ایران را از خطر تجزیه نجات داد.
کسانی که به تجزیهطلبان و کمک خارجی بهعنوان واقعیت ارجاع میدهند، در اصل هیچ ایدهای برای تحلیل ندارند و مدعا و نسخه تکراری و بیخاصیتی را پیوسته مطرح میسازند. زیرا قبل از این اتفاقات، هم همه این عوامل بود، اما جنبشی در میان نبود. اما اینکه مثلا حزبی چون دموکرات در کردستان، داعیه تجزیهطلب دارد، این خواسته 75 ساله اینان است که مثل نعش مردهای دهههاست بر روی زمین مانده است!
پس عامل این جنبش را باید جای دیگر جست؟ به جای گوش کردن به صداهای فرامرزی تجزیهطلبان، باید به صدای معترضان در درون کوچه و محلات گوش کرد که در مقابل تجزیهطلبان، مثلا میگویند: از زاهدان تا تهران- جانم فدای ایران.
اما از سوی دیگر به نظر میرسد پارهای از عملکرد بخشی از عناصر امنیتی نظام، تجزیهطلبی را در استانها دامن میزند. مثلا «اهل سنت» را تحریک میکند تا به رفتار اعتراضی خشن روی آوردند، تا زمینه و بهانه سرکوب جدی فراهم آید.
متاسفانه بعضی از مشاوران عالی مقامات اصلی به صراحت میگویند سوریه برایشان مهمتر از خوزستان است! (یعنی هیچ دغدغه و اعتقادی به هویت ایرانی ندارند!)
بعضیها بر طبل این ادعا میکوبند سپاه پاسداران از افتخاراتش آن است که در نامش چیزی از ایران نیست! نظام سیاسی طی چند دهه، نمادهای هویتی ایران را (حتی در کتابهای درسی) یک به یک محو کرده و میکند. منع از برگزاری روز «کوروش کبیر» و آب بستن زیر منطقه اطراف «پاسارگارد» از شواهد زنده این نگرش و رویکرد دور از تدبیر است.
نتیجه آنکه چون صدای اعتراض داخلیها جدی است، دشمنان این ملت و کشور هم در بیرون بیش از سابق، گرد و خاک بپا کرده و موجسواری میکنند؛ در صورتی که حکومتگران و دولتمردان، اگر تدبیر جرأت و توان شنیدن صدای مردم را داشته باشند و در برابر ملت تمکین کنند، نباید از رجزخوانیهای فرامرزی نگران باشند».
البته خیلی کم پیش میآید که یک نفر بتواند این همه مطلب دروغ و پرت را در یک متن بگنجاند. فوبیا (ترس بیمارگونه و نامعقول) یک چیز است که بیشتر با وضعیت روان پریش غربگرایان متناسب است، و واقعیت نقشه و آرزوی بیگانگان برای تجزیه ایران، موضوعی دیگر. این واقعیت علنا در نقشه آمریکایی- انگلیسی- صهیونیستی «خاورمیانه جدید» نمود داشت و در نقشههایی که از سوی عناصر صهیونیست اروپایی، نقشه پسزمینه اکانت توئیتری موگرینی و همچنین مزدوران جنگ نیابتی غرب (داعش) و... منتشر شده، تاکید بر آرزوی ناکام تجزیه ایران از بخشهای شرقی، غربی و شمالی بوده است.
جالب این که برخلاف نویسنده عصر ایران که گویا نسبت به رژیم مزدور پهلوی میرساند، هم در حکومت رضاخان و هم پسر وطنفروشتر وی، بخشهایی از ایران (شمال ایران در مرز ارمنستان که به ترکیه واگذار شد، و بحرین) از تمامیت ارضی کشورمان منتزع و به بیگانگان هبه شد!
ثانیا گروهکهای تجزیهطلب، بخشی از مردم ایران نیستند و بلکه مزدوران آمریکا و اسرائیل و انگلیس هستند که بعضا مزدوریشان را هم پنهان میکنند. و عجیب است که نویسنده آنها را بیدلیل مردم ایران جا میزند.
ثالثا اگر این گروهکها در برخی مقاطع از پژمردگی و ورشکستگی مطلق خارج میشوند و سعی میکنند برای اربابان غربی دمی تکان بدهند و مواجب جدیدی بگیرند، صرفا زمانهایی است که عناصر سیاسی و رسانهای غربگرا در داخل، مرتکب خیانت شده و با تدارک اغتشاش و آشوب، برای تحرکات تروریستها و تجزیهطلبان بستر فراهم میآورند.
رابعا برخلاف ادعای نویسنده، تمام عناصر و گروههای اپوزیسیون در سیرک چند هفته قبل برلین آلمان، با پرچمهای تجزیهطلبانه کنار هم جمع شدند و هیچ یک از عناصر اپوزیسیون حین یا بعد این نمایش، از تجزیهطلبان و تروریستها اعلام برائت نکردند؛ چه این که همه آنها مزدوران یگانهای اجارهای وابسته به سیا و موساد و امآیسیکس هستند و همگی از یک آبشخور تغذیه میشوند.
خامسا همانهایی در اغتشاشات ناکام اخیر، مدعی «از زاهدان تا تهران- جانم فدای ایران» شدند، که سال 1388 هم شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» میدادند. اما منظورشان، جانبداری از رژیم صهیونیستی بود و نهتنها برای دفاع از ایران حتی یک سیلی هم نخوردند، بلکه تا میتوانستند نقشه دشمنان ملت ایران برای تضعیف ایران قوی و کشاندن جنگ و بیثباتی و تحریم و ترور به داخل کشور را به اجرا گذاشته بودند. در کارنامه این طیف، دفاع از داعش و رژیم صهیونیستی و همپالگی با جنایتکاران منافقین و ریگی و کومله و الاحوازیه به ثبت رسیده است. در حالی که دهها هزار نفر از فرزندان عزیز ملت در سپاه پاسداران، فدای صیانت از اسلام و انقلاب و وطن عزیز شدهاند، حتی یک غربگرای معارض جمهوری اسلامی را پیدا نمیکنید که از دفاع مقدس تا امروز، به خاطر ایران و اسلام، خراشی از دشمنان ملت ایران دریافت کرده باشد.
شماتت دیپلمات غربگرا به ایران بهجای انتقاد از عهدشکنی اروپا!
یک دیپلمات سابق میگوید: اگر ایران به اروپا گاز صادر میکرد، جنگ اوکراین اتفاق نمیافتاد.
علی ماجدی تا چند سال قبل سفیر ایران در آلمان بود که به اجبار قانون منع بهکارگیری دوباره بازنشستگان، در دولت روحانی کنار گذاشته شد. او که همچنین قبلا معاون بازرگانی و امور بینالملل وزارت نفت بوده، معمولاً در اظهار نظرهای خود، طرف ایرانی را متهم به عدم تعامل خوب با اروپا و عدم استفاده از فرصتها متهم میکند. وی ضمناً در اقدامی مشکوک، چندبار هم بهجای دفاع از آقای اسدالله اسدی (دیپلمات به ناحق بازداشتشده کشورمان در آلمان) علیه این دیپلمات مظلوم کشورمان فضاسازی کرده و متهم به خیانت و آدم فروشی است.
ماجدی به خبرگزاری ایلنا گفته است: اگر زمان خاتمی صادرات گاز ایران به اروپا رقم میخورد اکنون جنگ اوکراین اتفاق نمیافتاد و عملاً روسیه رقیب ما بود.
وی در ارزیابی برگزاری اجلاس جیایسیاف با توجه به شرایط جدید انرژی جهان بهخصوص چالش گازی اروپا در پی جنگ روسیه و اوکراین اظهار داشت: صادرکنندگان عمده گاز دنیا چند کشور بیشتر نیستند، ما سهم بسیار ناچیزی داریم. فعلاً صادرکننده اصلی گاز دنیا روسیه است که با اروپا به مشکل برخورده، قطر تقریباً با ظرفیت کامل صادر میکند و آمریکا هم بهدنبال این است که جانشین روسیه در اروپا شود، البته روسیه نیز بهدنبال بازار از دست رفته خود است. در این شرایط کشورها هر تصمیمی برای افزایش تولید گاز بگیرند، به این زودی امکان حل مشکل جهان را ندارند.
وی با بیان اینکه اروپا امروز مشکل تامین انرژی دارد اما درمانده نیست، افزود: قاعدتاً مسئله افزایش صادرات گاز در کوتاهمدت چه از مسیر خط لوله و چه الانجی فراهم نیست، بالقوه این امکان وجود دارد، اما نیاز به سرمایهگذاری دارد. ایران هرچند به کندی برنامه افزایش تولید در پارسجنوبی را دارد و قطر نیز بهدنبال قراردادهای متعدد برای توسعه میادین خود است اما تمام این پروژهها بهگونهای نیست که پاسخگوی نیاز گازی زمستان امسال کشورها باشد.
در هر حال اوپک گازی هنوز نتوانسته مانند اوپک نفتی بازار را کنترل کند. صادرکنندگان گاز هنوز مثل اوپک در دنیا جا نیفتادهاند، اعضای اوپک گازی در کوتاهمدت نمیتوانند تصمیم عمدهای بگیرند، زیرا ابتدا نیاز به افزایش تولید است که لازمه آن نیز سرمایهگذاری است، اکنون آنچه واضح است روسیه و اروپا بهدنبال تحریم یکدیگر تعادل بازار را بههم زدهاند، بنابراین بعید است کشورها بتوانند تصمیم فوری برای جبران کمبود گاز اروپا و برای روسیه جانشین پیدا کنند.
ماجدی درباره لزوم اتخاذ استراتژی جدید از سوی ایران برای دسترسی به بازار اروپا گفت: ما بالقوه دومین منابع گازی جهان را در اختیار داریم اما همواره تجارت آن را از دست دادهایم، بهخاطر عدم سرمایهگذاری، بهخاطر تحریمها صادرات گاز جدی نداشتهایم، در حالی که قطر با توتال و شرکتهای آمریکایی قراردادهای متعددی منعقد کرده اما هیچیک از این شرکتها بهخاطر تحریم به ایران نمیآیند تا زمانی که ما سیاستهای درگیری با دنیا را داشته باشیم باید دور تجارت گاز را خط بکشیم. نمیشود با دنیا در بیفتیم و رجز بخوانیم، سپس منتظر باشیم سرمایهگذار به ایران بیاید، باید نحوه تعاملمان را با دنیا تغییر دهیم و بتوانیم از امکانات کشور به نحو مطلوب استفاده کنیم در این صورت همه شرکتها برمیگردند.
وی تاکید کرد: در دولت خاتمی زمانی که بنده معاون اقتصادی وزارت خارجه بودم، صادرات گاز به اروپا مطرح بوده است اما هیچوقت به سرانجام نرسید، زیرا زمانی که احمدینژاد روی کار آمد تحریمهای سازمان ملل هم بر ما تحمیل شد، از آن زمان تاکنون در بر همین پاشنه میچرخد غیر از دو سال کوتاهی که برجام اجرایی شد. اکنون سؤال اینکه چقدر باید برای یک موضوع هزینه پرداخت کنیم و چه چیزهای دیگری باید از دست بدهیم و باز هم به نتیجه نرسیم؟ امروز مسئله هزینه فایده برخی سیاستهای خارجی کشور مخرب بخشهای دیگر شده و این واقعیت بخش بینالملل اقتصاد ایران است.
معاون اسبق بازرگانی و امور بینالملل وزارت نفت با بیان اینکه مهمترین دلیل به ثمر ننشستن صادرات گاز مسئله تحریمها بوده است، گفت: روحانی زمانی که رئیسجمهور شد اعلام کرد که باید با ارباب صحبت میکردیم ما با اروپا مذاکره کردیم اما آنها فاقد قدرت لازم بودند، زمانی که آمریکا از برجام خارج شد، اروپاییها عملا حمایت سیاسی کردند اما ابزار اقتصادی که بتوانند برجام را به سرانجام برسانند در اختیار نداشتند، همه عوامل باعث شد فرصتسوزی کردیم. اگر آن زمان صادرات گاز ایران به اروپا رقم میخورد اکنون جنگ اوکراین اتفاق نمیافتاد و عملاً روسیه رقیب ما بود، هرچند همواره برای اختصاصی بودن بازار گاز اروپا در مسیر ما کارشکنی کرده و تا جایی که توانستند تخریب هم کردند، اکنون هم همین کار را میکنند.
اظهارات مغالطهآمیز این دیپلمات سابق و غربگرا در حالی است که اروپا اراده سیاسی کافی برای تعاملات نفت و گاز با ایران نداشته و غالباً منافع و مصالح خود را پیش پای مطامع آمریکا و رژیم صهیونیستی قربانی کرده است تا آنجا که به تصریح آقای ظریف، طرف اروپایی یازده تعهد خود در برجام را زیر پا گذاشت. این در حالی است که دولت روحانی، برجام را منطق برد برد و تعامل با جهان وانمود میکرد اما در همان دوره اجرای برجام در دولت اوباما، شرکتهای بزرگ اروپایی از تعامل با ایران ترسانده و منع میشدند. چنانکه اعلام تحریمهای ویزایی به معنای منع شرکتها از سفر و تعامل با ایران بود. در همین دوره تحریمهای آیسا و سیسادا هم اضافه شد و زیر ساخت تحریمهای کاتسا هم در کنگره فراهم گردید.
آقای ماجدی اگر صداقت داشت و لااقل بیطرف بود، باید بهجای شماتت ایران (طرف صادق و خسارتدیده برجام) اروپاییها را باید شماتت میکرد که چرا توافق گاز و نفت با ایران نکردید و نمیکنید تا خودتان را از بحران انرژی نجات دهید؟