بردگان یا آزادگان (پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی اسلام چه کسانی در این دنیا حکم بردگی و چه کسانی حکم آزادگی را دارند؟
پاسخ:
مبنای تقسیم انسانها به بردگان و آزادگان
اینکه انسانها در این دنیا به بردگان و آزادگان تقسیم میشوند بر مبنای سخن امام علی(ع) است که میفرماید: دنیا خواه ناخواه منزلگاهی است برای بشر که چند صباحی در آن زندگی میکنند و میروند، ولی مردم در این دنیا دو دستهاند: یک دسته به بازار این جهان میآیند و خودشان را میفروشند و برده میسازند، دسته دوم مردمی هستند که خود را در این بازار میخرند و آزاد میسازند (نهجالبلاغه- حکمت 133) این سخن به قدری عمیق و محکم است که جز از روحی که با نور خدا روشن شده باشد تراوش نمیکند.
آری محصول زندگی برخی از افراد که متاسفانه هنوز هم اکثریت افراد بشر را تشکیل میدهند، بردگی و خودفروشی و شخصیت خود را از دست دادن و به تعبیر قرآن خود باختن و خود زیان کردن است! و عدهای دیگر آزادگان هستند که شخصیت و عقل و روح و فضائل اخلاقی، معنوی و انسانی خود را میخرند و در کمال حریت و آزادمنشی زندگی میکنند.
سبک زندگی آزادگان و بردگان
سبک زندگی بردگان در این دنیا بندگی شهوت و حرص و خشم و کینه است. اسارت در بند عادات جاهلانه و رسوم بیمنطق و نامعقول است. تقلید از مد و تابعیت این اصل است که «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو». بعضی از مردم چنین میپندارند همین که مملوک کسی دیگر نبودند، و به اصطلاح زرخرید نبودند، دیگر آنها آزادهاند، دیگر نمیدانند، هزار نکته باریکتر از مو در اینجا وجود دارد که حکم بردگی را بر آنها بار میکند. آنها نمیدانند؛ اسارت و بندگی هزار نوع و هزار شکل دارد، نمیدانند که بندگی طمع و آز هم بندگی است،اسارت در قید عادات جاهلانه هم بندگی است، پولپرستی هم بندگی است، مقام و شهرتطلبی هم بندگی است. انواع وابستگیها به زرق و برق دنیا هم بندگی است، و در یک کلام تلاش برای بقای در دنیا و ابدیت پنداشتن آن و فراموشی آخرت بندگی و بردگی است! اما در نقطه مقابل آنان که خود را به ثمن بخس نمیفروشند و خود را در این بازار مکاره دنیا میخرند و آزاد میسازند و شخصیت واقعی و انسانی خود را باز مییابند.
این افراد از لحاظ عقل و روح و فضائل اخلاقی و معنوی در منتهای آزادمنشی بسر میبرند و یک دنیا بزرگواری و عزت نفس و مناعت طبع و شرافت و راستی و استقامت و عدالت و تقوا و حقیقتخواهی و ایمان و معنویت برای خود ذخیره میکنند.
در این بازار دنیا آن نرخی را برای شخصیت و ارزش انسانی خود به رسمیت میشناسند که قرآن کریم تعیین کرده است و آن تقرب الیالله و لقاءالله و بهشت برین است و هیچ چیز دیگر ارزش ندارد که آدمی خود را به آن بفروشد و به سعادت و کمال رستگاری خود برسد!
شواهد زیادی همیشه جلوی چشم ما وجود دارد از کسانی که به حسب قانون مالکیت آزادند ولی اسیر و بردهاند، عقل و فکرشان برده است.
روح و دلشان برده است، شهامت و اخلاقشان برده است.
قرآن کریم میفرماید: (ای پیامبر!) بگو! زیان کرده واقعی آن کسانی هستند که خودشان را باختهاند و شخصیت واقعی و انسانی خود را از دست دادهاند.(زمر- 15)
اینکه کسی در صحنه زندگی جامه خود را ببازد، آنقدر مهم نیست که کسی شخصیت معنوی و انسانی خود را ببازد، حریت و شهامت خود را ببازد، شجاعت خود را ببازد، استقلال و مناعت طبع خود را ببازد، صفا و صمیمیت خود را ببازد، وجدان و قلب حساس خود را ببازد، عقل و ایمان خود را ببازد، روح استغنا و فتوت خود را ببازد و...