مهرههای سوخته روی دست ائتلاف آمریکایی- انگلیسی- سعودی
انسیه ربیعی
پس از اغتشاشات و ناآرامیها در دیماه 96 و آبان 98، دشمنان این مرزوبوم با محاسبات غلط خود از اوضاع داخلی ایران، تصمیم گرفتند با بهکارگیری تمام قوا، پروژه تغییر رژیم در ایران را کلید بزنند. در همین راستا بود که آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (C.I.A) با همکاری نزدیک سرویس اطلاعات خارجی انگلیس، سرویس اطلاعات خارجی رژیم صهیونیستی (موساد) و سرویس اطلاعات خارجی آلسعود و چند کشور دیگر ائتلافی را تحت عنوان سازمان «همدستان» تشکیل دادند و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.
آنها به خیال خام خود تمام مخالفان جمهوری اسلامی را گرد هم آورده بودند تا با صرف هزینههای گزاف و استفاده از ابزارهای متنوع و سوءاستفاده از بزنگاههای حساس، ضربه خود را وارد کنند تا با شروع قرن جدید شمسی، بزرگترین هدف خود که همانا تجزیه ایران است را رقم بزنند.
آغاز جنگ ترکیبی
در همین راستا، از سال 98 به بعد در قالب جنگ ترکیبی انواع کمپینها از مطالبهگری حقوق زنان گرفته تا رواج شهروند خبرنگار برای رسانههای مختلف سعودی_انگلیسی و زمینهسازی برای انقلاب مخملین را به راهانداختند و در سازمانهای گوناگون ازجمله اتحاد برای ایران، عدالت برای ایران، آیرکس، خانه آزادی، اِسمال مدیا، بنیاد سیامک پورزند، ائتلاف ایمپکت ایران، توانا تک، بنیاد عبدالرحمن برومند، کانون مدافعان حقوق بشر (به سرکردگی شیرین عبادی) و مؤسسهی یلدا نیز در خارج از مرزهای ایران شروع به آموزش افراد موردنظر خود کردند.
آنها ابزار و شیوههای گوناگونی را برای جذب افراد به سازمان خود مورداستفاده قراردادند و حتی در اغلب مواقع دورههای آموزشی را آنلاین برگزار کردند اما در این مطلب قصد نداریم به جزئیات و ابعاد پازل دشمن در اغتشاشات اخیر بپردازیم آنچه ما را برای نوشتن این مطلب ترغیب کرد، رصد دشمنان توسط نهادهای امنیتی کشور بود که موظف به شرح آن در شرایط حساس کنونی هستیم.
اسم رمز؛ «گشت ارشاد»
در یک سال اخیر کلیدواژهای با عنوان«گشت ارشاد» در فضای مجازی دستبهدست میشد که همگی یک هدف را دنبال میکردند و آن خشونت پلیس علیه زنان بود. خبرنگار روزنامه شرق فیلمی از تیراندازی گشت ارشاد به یک زن و شوهر در پارک پردیسان تهران را منتشر میکند که بهشدت پربازدید میشود و همین خبرنگار چند روز بعد با زنوشوهری که در فیلم حضور داشتند؛ گفتوگویی را ترتیب میدهد با این هدف که نیروی انتظامی را زیر سؤال ببرد و چهرهای خشن و غیرمنطقی را از پلیس کشور در اذهان عمومی ترسیم کند.
پیش از این اتفاق خبرنگار دیگری در بحبوحه درگیری کشور با ویروس کرونا، گزارشی را درباره وضعیت زنان زندان قرچک باهدف بغرنج نشان دادن شرایط آنها در اوج همهگیری این ویروس منحوس نوشت و نیز در گزارشی دیگر با نام «قتل با اسم رمز ناموس» به موضوع قتلهای ناموسی در کشور پرداخت و در آن چهرهای تیرهوتار از کشور را نشان داد که بگوید در ایران همهچیز و همهکس علیه زنان است و حتی پدران دختران خود را به قتل میرسانند.
همهچیز عادی پیش میرفت تا اینکه...
در نگاه نخست این دو خبرنگار رسالت خبرنگاری خود را پیشگرفتهاند و به انتقاد از وضع موجود در جامعه پرداختهاند. همهچیز عادی پیش میرود تا اینکه بار دیگر مسئله حجاب در قالب انتشار فیلم دعوا میان زن باحجاب و بیحجاب در اتوبوس بیآر تی تهران در فضای مجازی دستبهدست میشود اما در خلال این جریان خبرنگار روزنامه شرق که فیلم پارک پردیسان را منتشر و با افراد داخل فیلم مصاحبه کرده بود این بار سراغ خانواده «سپیده رشنو» زن بیحجاب فیلم اتوبوس بیآر تی میرود و با آنها گفتوگو میکند. سپیده رشنویی که در اعترافاتش به همکاری با معصومه علینژاد اذعان کرده بود.
تا این مرحله نیز همهچیز عادی است و این دو خبرنگار به حیات رسانهای خود ادامه میدهند تا اینکه مهسا امینی در بیمارستان بستری میشود. آنطور که از شواهد برمیآید «ن.ح» نخستین کسی است که خبر حادثه و بعد عکس از مهسا امینی را در فضای مجازی منتشر و ماجرا را از زاویه نگاه خودش منتشر میکند. این همان خبرنگاری است که حادثه «پارک پردیسان» و بعد «سپیده رشنو» را منتشر کرده بود. ماجرا به همینجا ختم نمیشود پس از او نیز «الف.م» همان خبرنگاری که درباره زنان زندان قرچک و سیاهنمایی درباره وضعیت زنان در ایران نوشته بود، پس از «ن.ح» نخستین کسی است که خود را به خانواده مهسا امینی در سقز میرساند تا از مراسم خاکسپاری این مرحومه گزارش تهیه کند.
بازداشت خبرنگار نما
اما اتفاقی که رخ میدهد این است که هر دو پس از این اتفاق و شروع اغتشاشات توسط نهاد امنیتی بازداشت میشوند. در همین راستا رسانههای اصلاحطلب به تظلم خواهی برای این دو خبرنگار دست میزنند با این بهانه که رسالت خبرنگار، اطلاعرسانی و آزادی در انتشار مطالب است. آری قطعاً رسالت خبرنگار همین است و باید از آن دفاع کرد اما اگر فرد جاسوسی در قالب خبرنگار دست به انتشار مطالب آنگونه که آموزشدیده بود؛ زد تکلیف چیست؟
پس از حمله تروریستی به حرم مطهر حضرت احمد بن موسی در شیراز و به شهادت رسیدن 15 نفر از هموطنان عزیزمان، برای نخستین بار، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بیانیهی تبیینی مشترکی پیرامون « مداخلات رژیم آمریکا در اغتشاشات اخیر کشور» منتشر کردند. در این بیانیه بیسابقه و مفصل، به مواردی اشاره شد که بهخوبی پرده از بسیاری وقایع این روزها برداشت. به باور تحلیلگران اینگونه صدور بیانیه، از سوی مهمترین نهادهای اطلاعاتی کشور، به لحاظ علم نظامی و امنیتی کاملاً غیرعادی تلقی میشود؛ چراکه اطلاعات نسبتاً تفصیلی امنیتی را در اختیار عموم گذاشته است ولیکن صدور عمومی این بیانیه، آگاهی همراه بااقتدار را برای دوست و دشمن به همراه داشت.
زیر ذرهبین نهادهای امنیتی کشور
آنطور که نهادهای امنیتی اظهار داشتهاند «ردّ اطلاعاتی و عملیاتی تعدادی از عناصر مذکور در اغتشاشات اخیر و پیش از آن نیز مشاهده و حسب مورد اقدام مقتضی بهعملآمده است. به عنوان مثال انتشار اولین عکس از مهسا امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن.ح» صورت گرفت که از آموزشدیدگان همین دورهها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از اولین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقراریافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهتدار پرداخت.
همچنین است اقدامات «الف.م» که با استفاده از همان پوشش با حضور فوری در شهرستان سقز، به تحریک اطرافیان مهسا امینی، کارگردانی برخی صحنهها و انعکاس اخبار و تصاویر جهتدار از مراسم تشییع، تدفین و تجمعاتِ شکلگرفته در آن شهر به ایفای مأموریت پرداخت. این فرد نیز آموزشدیده دورههای رژیم مافیایی آمریکا در کشورهای خارجی است؛ ضمن آنکه هر دو نفر نقش منابع اولیه خبرسازی برای رسانههای بیگانه را ایفا کردهاند.»
این بدان معناست که تمام سازمانهایی که چند سطر قبل، از آنها نام برده شد از مدتها پیش تحت رصد و پایش اطلاعاتی بودند و دو خبرنگاری که در این گزارش از آنها یاد شد، طبق اسناد و مدارک نهادهای امنیتی، توسط سرویسهای جاسوسی آموزشدیده و در پوشش خبرنگار فعالیت کردهاند.
مدیران مسئول چه گفتند؟
این در حالی است که مهدی رحمانیان مدیرمسئول روزنامه شرق درباره بیانیه مشترک نهادهای امنیتی کشور درباره «ن.ح» (خبرنگار شرق) گفت: «اینها خبرنگار هستند و کار خبری خود را کردهاند. میگویند این خبرنگاران توسط بیگانگان آموزشدیدهاند که بروند خبر تهیه کنند! خب چرا بیگانگان آنها را آموزش بدهند؟ اتهام آموزش خبرنگار شرق در خارج از کشور برای انتشار عکس و گزارش مرگ مهسا امینی کذب است، خانم «ن.ح» در همه مراحل با من هماهنگ بود.»
همچنین غلامحسین کرباسچی، فعال سیاسی و مدیرمسئول روزنامه هممیهن، درباره وضعیت به وجود آمده برای خبرنگاران بازداشتی و اطلاعیه نهادهای امنیتی گفت: «من اطلاعات خاصی ندارم، تا آنجایی که پرسیدیم به ما گفتند هیچ ارتباطی به مسائل روزنامهنگاری و خبرنگاری ندارد. اما آن چیزی هم که در اطلاعیه آمده مربوط به همین فعالیت روزنامهنگاری و تهیه گزارش درباره ماجرای اخیر بوده است. حالا منتظر هستیم تا ببینیم مقامهای قضایی چه قضاوت و مدارکی دارند. تا آنجا که ما پرسیدیم چیزی به ما اعلامنشده و کاری هم که خانم «الف.م» انجام دادند این بود که رفتند گزارشی برای روزنامه تهیه کردند و مشابه آن گزارش نیز در خبرگزاریهای فارس و دیگر خبرگزاریها به تفصیل و با جزئیات بیشتر تهیهشده است. از لحاظ کاری چیزی که ما دیدیم همین تهیه گزارش بود. اما غیر از این اگر موضوع دیگری است، باید اسناد و مدارک آن به دادگاه و مراجع قضایی ارائه شود. بعدازآن منتظر باشیم و ببینیم این ادعاهایی که مطرح شده به چه نتایجی خواهد رسید.»
مخلص کلام
از عمر پربرکت جمهوری اسلامی، 43 سال میگذرد و در این 4 دهه، ایران بیشه شیران و دلیران، فتنههای زیادی را به خود دیده و هر بار استوارتر از گذشته به راه خود ادامه داده است. سازمان یا نهاد اطلاعاتی در هرکجای دنیا، بهسان یک دژ مستحکم است که هر نفوذ و هجمهای علیه کشورش را شناسایی و خنثی میکند.
این بار در اقدامی بیسابقه وزارت اطلاعات به همراه سازمان اطلاعات سپاه، بیانیهای را منتشر میکنند که مبسوط و مستند به شرح وقایع و اقدامات سوء علیه امنیت کشور میپردازند و با اشاره به اسناد و مدارکی که در اختیاردارند دو تن از افراد آموزشدیده در پوشش خبرنگار را معرفی میکنند اما نکته اینجاست که مدیران این رسانهها، به بیانیه نهادهای امنیتی کشور تمکین نکرده و سر عناد با آن برداشتهاند.
گویا عدهای از داخل در تلاش هستند وطنپرستی را که فصل مشترک همه ماست زیرا گذاشته و همصدا با دشمنان در مسیر تجزیه ایران گام بردارند.