بهبود کیفی تولیدات و آثار آن از نگاه قرآن
حسین شریفزادگان
رشد و توسعه اقتصادی در دو شکل کمی و کیفی اتفاق میافتد، ولی بیگمان شکوفایی تمدنی تنها در سایه بهبود کیفی محصولات اقتصادی تحقق مییابد. توجه به کیفیت کالا به معنای بهبود فنی تولید و افزایش بهرهوری و جلوگیری از هدررفت سرمایه است. در نوشتار حاضر اهمیت استحکام در کارها و دیدگاه قرآن درباره بهینهسازی کیفیت کارها و محصولات تولیدی و آثار آن به اختصار بیان شده است.
***
اهمیت استحکام و محکم کاری در اسلام
در آموزههای اسلامی، اصول زندگی به گونهای ساده بیان شده است. برخی از این اصول، کلمات جامع و فراگیری هستند که گستره مفهومی آن ابعاد گوناگون زندگی آدمی را در بر میگیرد و سبک درست زندگی را در چارچوب اسلام روشن میسازد. از جمله اصولی که در فرهنگ اسلامی بر آن تاکید شده، مسئله اتقان است. اتقان به معنای محکم کاری و استحکام و استواری است. در روایات اسلامی تعابیر گوناگونی برای بیان این معنا آمده است؛ اتقان و استواری در کارها، موجب میشود تا جامعه در مسیر درست حرکت کرده و در همه عرصهها رشد و بالندگی را تجربه کند.
امام صادق(ع) فرمود: إنَّ رَسولَ اللّه(صلى الله عليه و آله) نَزَلَ حَتّى لَحَدَ سَعدَ بنَ مُعاذٍ و سَوَّى اللَّبِنَ عَلَيهِ، و جَعَلَ يَقولُ: ناوِلْني حَجَرا، ناوِلْني تُرابا رَطْبا، يَسُدُّ بِهِ ما بَينَ اللَّبِنِ، فلَمّا أن فَرَغَ و حَثا التُرابَ عَلَيهِ و سَوّى قَبرَهُ قالَ (ص): إنّي لَأعلَمُ أنَّهُ سَيَبلى و يَصِلُ إلَيهِ البَلاءُ، و لكِنَّاللّه َيُحِبُّ عَبدا إذا عَمِلَ عَمَلاً أحكَمَهُ.
پیامبر خدا زمانی که میخواست سعد بن معاذ را در لحد گذارد، روى آن خشت میچيد و مرتب مى فرمود: سنگ بده، گل بده و با آنها درز خشتها را پر مى كرد. وقتى كار تمام شد و روى لحد خاك ريخت و قبر را هموار كرد فرمود: من مى دانم كه بهزودى اين قبر فرسوده و خراب مى شود، اما خداوند بنده اى را دوست دارد كه چون كارى انجام دهد، آن را درست انجام دهد.(وسائل الشيعة: ج2ص 884ح 2 )
در حدیثی دیگر حضرت فرمود: رحم اللّه امرءا عمل عملا صالحا فأتقنه؛ خداوند فردی را که کار نیکویی انجام دهد و آن کار را محکم و متقن گرداند، مورد رحمت قرار میدهد.(مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، علی بن جعفر، ص ۹۳)
بهینهسازی کیفیت محصولات عامل افزایش بهرهوری
همواره کیفیت محصولات و تولید مورد توجه انسان بوده است؛ زیرا افزایش کیفیت به معنای افزایش بهرهوری و همچنین استفاده بهتر و مناسبتر است. یک ضرب المثلی انگلیسی میگوید من آنقدر پول دار نیستم جنس ارزان بخرم. زیرا خرید جنس ارزان به معنای جنس بیکیفیت است که هم زود خراب میشود و هم امکان بهره مندی مناسب را از خریدار میگیرد. امروزه ارتقای مستمر کیفیت به یک مسئله مهم وحیاتی برای رقابت در بازارهای داخلی وجهانی تبدیل شده است. در حقیقت بهینهسازی کالا به معنای افزایش بهرهوری و استفاده درست از کالا و خدمات و به معنایی دیگر همان شکر واقعی از نعمت است که در آموزههای قرآنی بر آن تاکید شده است؛ زیرا شکر واقعی که به عمل، صورت تحقق به خود میگیرد، به معنای استفاده درست و صحیح از نعمتی در مسیر اهداف آفرینش و انسان است. هر کالایی اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد و موجبات بهره مندی انسان و رشد و بالندگی او را فراهم آورد، به معنای شکر الهی است. بهینه سازی محصولات و کالاها و تولیدات به معنای بهره مندی مناسب و درست از آن از سوی انسان خواهد بود و همین امر موجب میشود تا شکر واقعی تحقق یابد.
با نگاهی به گزارشهای قرآنی از تمدنهای بزرگ این معنا روشن میشود که بهینهسازی و بهبود صنعت و سازهها نقش اساسی در رشد و شکوفایی اقتصادی و توسعه تمدنی داشته است. تمدنهای بزرگ با بهبود و بهینهسازی ابزارهای تولید، افزایش مهارتهای انسانی، کسب دانش نسبت به محصولات و افزایش آگاهی نسبت به مواد خام و چگونگی تبدیل و تغییر مواد به سازهها و تولیدات مورد نیاز و مناسب، شکل گرفته است.
افزایش آگاهی انسان نسبت به زمین، آب و مواد و منابع معدنی، موجب شده تا بتواند خاکها را بشناسد و با آگاهی از کیفیت خاک، کشاورزی خود را بهبود بخشد و بر تولیدات و محصولات از نظر کیفی و کمی بیفزاید. انسان به تجربه و دانش دریافت که افزایش غنای خاک، موجب افزایش کمی و کیفی محصولات میشود و نیز با روش پیوند میتواند محصولات جدید و با کیفیتی را تولید کرد.
همچنین دانش اقتصادی موجب شد تا بتواند غلات را بهتر و با کیفیت مناسب تری برای مدتهای طولانی چون هفت یا ده سال حفظ کند.(یوسف، آیه ۴۷)
احداث بوستانها و باغها و افزایش محصولات باغی و تبدیل آن به خشکبار برای حفظ بهتر و با کیفیت محصولات برای فصول دیگر سال، از دیگر عوامل افزایش کمی و کیفی محصولات و رشد و توسعه اقتصاد شد.
سازههایی چون ساختمانهای مستحکم و متقن(سباء، آیات ۱۲ و ۱۳؛ قصص، آیه ۳۸)، سد سازی و مهار آبهای سطحی (سباء، آیات ۱۵ و ۱۶)، احداث چاه و مدیریت آبهای زیرسطحی و بهرهگیری از صنایع و ذوب فلزات برای تولید محصولات و افزایش کیفی آن(کهف، آیات ۹۴ تا ۹۶؛ قصص، آیه ۳۸) نمونههایی است که خداوند به عنوان عوامل مهم در رشد و شکوفایی اقتصادی و تمدنی معرفی میکند.
به سخن دیگر، آنچه موجب رشد و توسعه اقتصادی را در جامعه موجب شده و شکوفایی تمدنی و بقا و پایداری آن را تضمین میکند، بهرهگیری از دانش ومهارتهایی است که موجب افزایش کیفیت محصولات در کنار افزایش کمی آن میشود.
هنر دولتهای بزرگ تمدنی، مدیریت و نظارت بر اقتصاد جامعه و رشد و توسعه اقتصادی بوده است. رشد و توسعهای که در دو جهت کمی (افزایش تعداد محصولات و تولیدات) و کیفی(بهینهسازی محصولات) انجام میگیرد، بستر تمدنی جامعه را فراهم میآورد.
دولتهای بزرگ چون دولت سلیمانی، نه تنها از دانش و تجربه انسانها برای افزایش کمی و بهینه سازی محصولات و تولیدات استفاده میکرد، بلکه از موجودات دیگر برای این کار سود میبرد. تمدنهای بزرگ بر دانشها و مهارتهایی متکی است که موجبات بهینهسازی تولیدات را فراهم میآورد. دانش معماری و هنر سازههای زیبا و چشم نواز یعنی توجه به کیفیت ظاهری محصولات در ضمن اتقان و استحکام آن، امری است که دولت حضرت سلیمان مورد توجه قرار داده بود. خداوند گزارش میکند که آن حضرت با بهرهگیری از دانش و مهارتهای کارگران فنی و هنرمند، توانست آبگینههای آب نما،شیشه و قصرهای بلورین را بسازد که حیرت و شگفتی هر ناظری را بر میانگیخت و مبهوت و مجذوب خود میساخت.(نمل، آیه ۴۴) آن حضرت(ع) برای نمایش قدرت تمدنی و شکوفایی اقتصادی آن، به ساخت تندیسها و سازههای زیبا و مستحکمی توجه داشت که هر ناظری را به حیرت میافکند. در ساخت این سازهها از فلزات گوناگون و شیشه و آبگینهها استفاده میشد.
(سباء، آیات ۱۲ و ۱۳) به سخن دیگر، بهرهمندی از دانش و مهارتهای فنی و تبدیل منابع خام و مادی به بهترین شکل و زیباترین و مستحکمترین آن، در دستور کار قرار داشت و آن حضرت(ع) به خوبی از آن برای تبدیل دولت ملی به یک دولت جهانی و تمدنی بهره برد. (همان آیات)
از نظر قرآن، نشانههای تمدنی جامعه و دولت را میتوان از میزان عمران و آبادانی آن جامعه و بهرهمندی از همه توان علمی و اقتصادی و فنی جامعه و به کارگیری امکانات مادی و انسانی شناخت. جامعهای که بتواند بهترین و زیباترین محصولات و سازهها را تولید کند و به کار گیرد، گام بلندی به سمت تمدن انسانی و باشکوه برداشته است. (اعراف، آیات ۷۳ و ۷۴؛ حجر، آیات ۸۰ و ۸۲؛ شعراء، آیات ۱۲۴ تا ۱۲۸)