kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۲۷۷۵
تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۴۰۱ - ۲۱:۱۵

دلایل حجیت عقل(۲)(پرسش و پاسخ)

 
 
پرسش:
از نظر آموزه‌های وحیانی اسلام، چه براهین و ادله‌ای برای اثبات سندیت و حجیت عقل وجود دارد؟ 
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال، به دو دلیل سندیت و حجیت عقل شامل: 
1- دعوت به تعقل در قرآن 2- استفاده از نظام علی و معلولی پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی می‌گیریم.
3- فلسفه احکام
یکی دیگر از دلایل حجیت عقل از نظر قرآن این است که برای احکام و دستورها فلسفه ذکر می‌کند. معنای این امر این است که دستور و حکم صادره، معلول این مصلحت می‌باشد. علمای اصول می‌گویند: مصالح و مفاسد در سلسله علل احکام قرار می‌گیرند. مثلاً قرآن در یک جا می‌فرماید: نماز را بپای دارید و در جای دیگر فلسفه‌اش را هم یادآوری می‌کند. «ان الصلوهًْ تنهی عن الفحشاء والمنکر» همانا نماز انسان را از فحشا و منکرات باز می‌دارد (عنکبوت- 45) و یا به روزه دستور می‌دهد و به دنبال آن دلیلش را هم بیان می‌فرماید: «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون»(بقره- 183) در مورد سایر احکام نظیر زکات، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و... دلایل و مصالح آن را از لحاظ فردی و اجتماعی توضیح می‌دهد. به این ترتیب قرآن به احکام آسمانی،‌در عین ماورائی بودن، جنبه این دنیایی و زمینی می‌دهد و از انسان می‌خواهد تا درباره آنها اندیشه کند.
4- مبارزه با لغزش‌های عقل
دلیل دیگری که بر اصالت عقل در قرآن دلالت دارد و از دلایل قبلی رساتر است،‌ مبارزه قرآن با دشمنان و مزاحم‌های عقل است. بدون تردید ذهن و فکر انسان در بسیاری از موارد دچار اشتباه می‌شود. این موضوع نزد همه ما شایع و رایج است. البته این موارد اشتباه منحصر به عقل نیست، بلکه حواس و احساسات نیز مرتکب خطا می‌شوند. مثلاً برای قوه باصره دهها نوع خطا ذکر کرده‌اند. در مورد عقل بسیار اتفاق می‌افتد که انسان استدلالی را ترتیب می‌دهد و براساس آن نتیجه‌گیری می‌کند، اما بعد احیاناً درمی‌یابد که استدلال از پایه نادرست بوده است. اینجا این سؤال مطرح می‌شود که آیا باید به واسطه عملکرد نادرست ذهن در پاره‌ای موارد، قوه اندیشه را تعطیل کرد، یا آنکه نه، با وسایل و اسباب دیگری می‌باید خطاهای ذهن را پیدا کرد و از آنها جلوگیری نمود؟ در پاسخ به این پرسش سوفسطائیان می‌گفتند: اعتماد بر عقل جایز نیست و اساساً استدلال کردن کار لغوی است. فلاسفه در این زمینه جوابهای مستدلی به اهل سفسطه داده‌اند که از جمله آنها یکی این است که سایر حواس هم مانند عقل اشتباه می‌کنند، ولی هیچ‌کس حکم به تعطیل و استفاده نکردن از آنها را نمی‌دهد.
 لذا از آنجا که کنار گذاردن عقل ممکن نبود به ناچار متفکرین مصمم شدند تا راه خطا را سد کنند. در بررسی این موضوع متوجه این نکته شدند که هر استدلال از دو قسمت تشکیل شده است: ماده و صورت. درست نظیر یک ساختمان که مصالحی نظیر گچ، سیمان و آهن در ساختن آن به کار رفته (ماده) و شکل خاصی به خود نیز گرفته است (صورت). برای آنکه ساختمان از هر جهت خوب و کامل ساخته بشود،‌لازم است هم مصالح مناسبی برای آن در نظر گرفته شود، و هم آنکه نقشه‌اش صحیح و بی‌نقص باشد. در استدلال هم برای تضمین صحت آن لازم است هم ماده‌اش درست باشد و هم صورتش. برای بررسی و قضاوت درباره صورت استدلال، منطق ارسطویی یا منطق صوری به وجود آمد. وظیفه منطق صوری این بود که صحت یا نادرست بودن صورت استدلال را مشخص کند ‌و به ذهن کمک کند تا دچار خطا در شکل و صورت استدلال نشود. 
اما مسئله عمده این است که برای تضمین صحت استدلال، تنها منطق صوری کافی نیست. این منطق تنها یک جهت را تأمین می‌کند و آن هم شکل و صورت استدلال است. اما برای حصول اطمینان از درستی ماده استدلال، منطق ماده و محتوا نیز لازم داریم. یعنی به معیارهایی نیاز داریم تا به کمک آن بتوانیم کیفیت مواد فکری و محتوا را هم بسنجیم. منشأ خطاهای ذهن انسان از نظر قرآن عبارتند از: 1- تکیه بر ظن به جای یقین 2- تقلید کورکورانه 3- پیروی از هوای نفس 4- ... مواردی از این دست موجب می‌شود تا ذهن انسان در دستیابی به ماده صحیح استدلال و محتوای بدون خدشه و انحراف آن ناکارآمد شود.