kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۲۷۶۰
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۶

اخبار ویژه

 
 
تعجب از هماهنگی سیاسیون داخلی با مزدوران غرب در انکار جنایت داعش
به رغم بر عهده گرفتن مسئولیت انجام حمله تروریستی چهارشنبه به حرم مطهر شاهچراغ توسط داعش، این امر از سوی رسانه‌های فارسی زبان جریان اصلی خارج از کشور که از طرف دولت‌های غربی و عربی تغذیه می‌شوند، و تعدادی از چهره‌های سیاسی داخلی فعال در شبکه‌های اجتماعی مورد شبهه و خدشه قرار گرفت. 
این تحلیل را روزنامه اطلاعات به قلم جمیله کدیور، نماینده اصلاح‌طلب سابق مجلس و همسر عطاء الله مهاجرانی منتشر کرد. وی می‌نویسد: در پی حمله تروریستی به حرم مطهر شاهچراغ در شیراز که به شهادت ۱۵ نفر و زخمی شدن ۱۹ نفر انجامید، و در ادامه اعتراضاتی که در طی روزهای گذشته در شهرهای مختلف ایران در جریان بوده و موجب خسارت‌های جانی و مالی فراوان در کشور شد، به رغم بر عهده گرفتن مسئولیت انجام حمله توسط داعش، این امر از سوی رسانه‌های فارسی زبان جریان اصلی خارج از کشور که از طرف دولت‌های غربی و عربی تغذیه می‌شوند، و تعدادی از چهره‌های سیاسی داخلی فعال در شبکه‌های اجتماعی مورد شبهه و خدشه قرار گرفت.
وی درباره شبهات طرح شده «در راستای عملیات جنگ روانی» می‌نویسد: موضوعی که از سوی بسیاری عنوان می‌شود، اشاره به گفته سردار شهید حاج قاسم سلیمانی مبنی بر پایان داعش در سال ۱۳۹۶ است. توجه به این نکته ضروری است که هر چند خلافت سرزمینی داعش در عراق و سوریه در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷) پایان یافت، ولی ایدئولوژی داعش زنده است و تا زمانی که بستر فعالیت گروههایی همچون داعش موجود است. نیروهای باقیمانده داعش پس از پایان خلافت سرزمینی خود در عراق و سوریه، در این دو کشور فعالیت‌های زیرزمینی خود را آغاز کردند و یا به کشورهایی همچون افغانستان و کشورهای آفریقایی مهاجرت کردند از این رو هر چند به گفته شهید سلیمانی داعش در عراق و سوریه پایان یافت، ولی ایدئولوژی داعش زنده است.
همچنین موج رسانه‌ای به مخاطب القا می‌کرد که این اقدام توسط داعش انجام نشده، بلکه «کار خودشان»!!بوده است. همچنین، با دستکاری در زمان انتشار پوستری که توسط نهادهای وابسته به حاکمیت در رابطه با حادثه تروریستی منتشر شد، نیز گفتند این پوستر قبل از ترور آماده شده است، پس عملیات شاهچراغ «توطئه حکومت» بوده است. مطابق روال فعالیت‌های رسانه‌ای داعش، خبر انجام حمله توسط دو ارگان اصلی داعش، خبرگزاری أعماق و ناشر منتشر شد. در دو خبر که یکی مختصر و دیگری با تفصیل بیشتر بود، و مسئولیت حمله به حرم شاهچراغ را برعهده گرفته بود، تاریخ اول ربیع الاخر بود.
از جمله شبهات دیگر، اشاره به این موضوع است که سابقه نداشته با چنین شتابی داعش خبر از عملیات خود دهد، این شبهه نیز نشانه دیگری از بی‌اطلاعی شبهه افکنان است. اگر به یاد داشته باشید در حمله تروریستی سال ۱۳۹۶ داعش به مجلس شورای اسلامی، تروریست‌ها از محل وقوع عملیات به طور زنده فیلم ارسال کردند که همان فیلم، یکی از عوامل فیلتر شدن تلگرام در ایران بود. به موازات آن به سرعت خبرهای کوتاه این حمله در اعماق و ناشر منتشر می‌شد. 
در شبهه دیگری گفته شد مسئولیت‌پذیرفتن‌های داعش در مورد «حملات تروریستی» بر اساس اعلام بیعت عوامل این حملات با خلیفه داعش است و چون این بیعت منتشر نشده، پس کار خودشان است. اما خبرگزاری أعماق فیلم بیعت عامل حمله به شاهچراغ را با ابوحسن‌هاشمی قرشی منتشر کرد.
 
تودهنی حزب‌الله به اسرائیل و تحریف‌گری روزنامه زنجیره‌ای
روزنامه اعتماد ضمن تحریف واقعیات مربوط به توافق لبنان و رژیم صهیونیستی، نوشت ایران حزب‌اللهی‌تر از حزب‌الله شده است.
این روزنامه زنجیره‌ای به قلم یکی از همکاران رسانه‌ای دولت سابق که خود را به دروغ اصولگرا جا می زند، نوشت: «حزب‌الله لبنان در یک حرکت تاکتیکی ارزشمند، برای آنکه مشکل انرژی لبنان حل شود و بحران سیاسی این کشور (که طی دو، سه روز گذشته با استعفای رییس‌جمهور و نخست‌وزیر وارد فاز جدیدی شده) معضلات اقتصادی را افزایش ندهد، با توافق گازی بیروت - تل‌آویو کنار آمد.
این رفتار نزد افکار عمومی دنیا و به‌خصوص کشور ما امری غریب و نزدیک به محال بود و از مواردی است که در تاریخ سیاسی حزب‌الله و لبنان به نقطه عطف تبدیل می‌شود. در اینکه مقاومت حزب‌الله توانسته است در مذاکرات غیرمستقیم لبنان و اسرائیل موضع کشورش را تقویت کند، تردیدی وجود ندارد.
ضمن اینکه قطعا اسرائیلی‌ها از موضع ضعف و ناگزیری پای میز مذاکره آمده‌اند با این حال سیدحسن نصرالله می‌توانست در منازعه گازی پشت دولت لبنان را خالی کند و به روش برخی سیاسیون ما در یک نطق آتشین به سیاسیون کشورش بتازد و همه را خائن، وابسته، غرب‌زده و خودفروخته بداند. حتی اگر می‌خواست موضع آرام‌تری اتخاذ کند، می‌توانست سکوت کند و بدون ایفای نقش کنار بکشد، اما در این مقطع به سمت منافع ملی لبنان چرخید و به همین دلیل تحسین سیاستمداران داخلی و خارجی را برانگیخت.
رضایت دادن به توافق گازی لبنان و اسرائیل با هر توجیهی که صورت گرفته باشد مستلزم این واقعیت است که اسرائیل را به عنوان یک واقعیت روی میز دیپلماسی پذیرفته است. اگر از این پس اسرائیلی‌ها بازی درنیاورند و مزاحمت‌هایی دستکم در موضوع همین قرارداد ایجاد نکنند، نوعی تفاهم نانوشته بین حزب‌الله و اسرائیل امضا شده و طرفین ادامه موجودیت یکدیگر را به رسمیت شناخته‌اند.
رفتار سیاسی سیدحسن نصرالله را می‌توان به عنوان الگویی برای دیپلماسی ایران نصب‌العین قرار داد و باز شدن گره برجام را از مسیری مشابه دنبال کرد. مخالفان برجام چند سال است مشکلات اقتصادی را صرفا به سوءمدیریت گره می‌زنند و کلا نقش روابط خارجی را در آن انکار می‌کنند.
رخداد‌های دیپلماسی یکسال اخیر، تشدید تحریم‌ها و نیز بی‌اثر بودن اتکای کامل به شرق نیز جواب نداد، زیرا روس‌ها اوضاع‌شان خراب‌تر از آن است که بتوانند کمک موثری به ایران کنند و چینی‌ها هم عملا در پازل تجارت اروپا و آمریکا بازی می‌کنند. اتخاذ رویکردی مشابه حزب‌الله لبنان می‌توانست و هنوز هم می‌تواند سنگ‌های بزرگ را از پیش پای اقتصاد ایران بردارد. ما که از حزب‌الله لبنان حزب‌اللهی‌تر نیستیم؟ هستیم؟».
این نوشته پر از غلط و مغالطه، یادآور آن ماجرایی است که کسی می‌گفت خسن و خسین، دختران مغاویه هستند(!)
اولا این توافق، با قدرت نمایی و آماده باش نظامی حزب الله به دست آمد و نه مذاکره محض. در واقع هنگامی که حزب‌الله تهدید کرد بر سر تمامیت ارضی کشورش آماده جنگ است، اسرائیل با وجود همه هارت و هورت‌ها عقب‌نشینی کرد.
چنان‌که دبیرکل حزب الله لبنان گفت «صهیونیست‌ها وقتی پهپادهای مقاومت را دیدند فهمیدند تهدیدات جدی است. رژیم صهیونیستی فکر می‌کرد مقاومت وارد اتفاقات مربوط به خطوط مرزی نمی‌شود و ایستادگی نمی‌کند. ولی وقتی مقاومت تاکید کرد اجازه نخواهند داد از کاریش نفت و گاز استخراج شود موضوع را جدی گرفت. اسرائیلی‌ها اوایل تهدیدات مقاومت را جدی نمی‌گرفتند ولی وقتی عملیات پهپادها و تحرکات ما را دیدند به این نتیجه رسیدند که مسئله جدی است. روشن شد که موشک‌ها نان می‌دهند.»
نتانیاهو نخست وزیر اسبق اسرائیل هم تایید کرده که: توافق با لبنان، توافق تسلیم محض در برابر حزب‌الله است. 
قدرت نمایی موفق حزب الله دقیقا خلاف منطق غربگرایان آویزان از مذاکره است که آزمایش موشکی را تخطئه می‌کردند و حتی آماده بودند در برجام دو و سه، قدرت نظامی و نفوذ منطقه‌ای را واگذار کنند و حال آن که آمریکا و اروپا در برجام، تا خرخره کلاه بر سرشان گذاشته بودند.
تامین منافع ملت لبنان از متن ایستادگی قاطع حزب‌الله انجام شد وگرنه صهیونیست‌ها بنا داشتند با محاسبه شرایط بی‌ثبات سیاسی لبنان که حتما دست‌های خارجی در آن دخیل است، میدان گازی مورد مناقشه را درسته ببلعند. و این درسی برای غربگرایان است که اگر مقاومت جانانه در میدان کنار دیپلماسی نباشد و نفی شود، مذاکره محض جز به خسارت ختم نمی‌شود.
ثانیا هیچ‌گونه توافقی میان حزب الله و رژیم صهیونیستی منعقد نشده است. توافق میان دولت لبنان با سازمان ملل، بر سر تعیین بخشی از مرز دریایی با کشور فلسطین اشغالی صورت گرفته است. در طرف مقابل هم رژیم صهیونیستی به‌صورت غیرمستقیم به‌عنوان اشغالگر سرزمین فلسطین با سازمان ملل مستقیم طرف بوده است.  هیچ‌گونه جلسه مشترک یا مستقیمی میان دو طرف به دلیل تاکید دولت لبنان بر غیرقانونی بودن دشمن صهیونیستی برگزار نشده است. نمایندگان رسمی دولت لبنان حتی حاضر به حضور در یک مکان مشترک و گفت‌وگوی غیررسمی و غیرمستقیم با دشمن اشغالگر سرزمین فلسطین نشده و جلسه امضای توافق نیز به اینگونه برگزار شد که پس از امضای قرارداد توافق با سازمان ملل و خروج نمایندگان دشمن صهیونیست از جلسه و خروج «آنها به وسیله کشتی از آبهای بین‌المللی و ورودشان به ساحل فلسطین، نمایندگان لبنان وارد محل استقرار نماینده سازمان ملل شده و قرارداد را به امضا رساندند. اسرائیل برای اولین در طول تاریخ اشغالگری‌اش این چنین تحقیر شد.
ثالثا جناب سید حسن نصرالله، خود را ارادتمند جمهوری اسلامی می‌داند و الگوی حزب‌الله را برآمده از الگوی جمهوری اسلامی می داند و عجیب است طیفی که همواره منطق مقاومت را همسو با صهیونیست‌ها و غربی‌ها مذمت کرده‌اند، حالا مقاومت پیروز حزب‌الله را حربه‌ای برای تخطئه عاجزانه جمهوری اسلامی می کنند.
سرانجام این که سرنوشت رقت بار برجام، اسباب سرافکندگی مدیریت اشرافی غربگراست و باید در آکادمی های روابط بین‌الملل به‌عنوان یک عبرت درباره توافق بد تدریس شود و با این وجود عجیب است که یک پادوی رسانه‌ای آن جریان، همچنان دم از برجام می زند. انگار که در دوره ماقبل توافق برجام زیست می‌کنیم و هنوز برجام ملعبه دست غرب نشده است!
 
برای یک زندگی معمولی یا مردن در خوشی زیاد!؟ 
محسن تنابنده در واکنش به مرگ 155 نفر در جشن هالووین کره جنوبی، گفته : «کاش ما هم از خوشی زیاد بمیریم»!
وبسایت الف با اشاره به این توییت تنابنده نوشت: چه زود حقیقت آرمان‌هایشان را عیان کردند. چه زود از «برای یک زندگی معمولی»، رسیده‌اند به «مردن در خوشی زیاد»! ببینید چگونه آوار خودتحقیری را بر سر ملت خود خراب می‌کنند!؟ اگر زبانم لال همین اتفاق در ایران افتاده بود، تا هفته ها خودزنی می‌کردند که در چه مملکت جهنمی زندگی می‌کنند! اکنون ولی همین اتفاق در کره جنوبی، شده بهشت آرزوهایشان! 
عینکی بر چشم زده اند که همه زشتی‌ها و بدبختی‌ها در جهان را زیبایی و خوشبختی ببیند و در ایران برعکس! 
اخیرا بر اثر فرو ریختن پل معلقی در هند، حداقل 150 نفر کشته شدند. فرض کنید زبانم لال، این حادثه در ایران رخ می‌داد!؟ همین سلبریتی ها و همین معترضان، چه الم شنگه ای به پا می‌کردند!؟  اصلا حجم خودزنی و آشوب و فغانی که راه می انداختند قابل تصور است!؟ برای مقایسه، در واقعه تلخ متروپل ما کمتر از 40 عزیز را از دست دادیم، ولی هفته ها کشور دچار التهاب و درگیری و بحث و جدل کردند. 
جهان مملو از این حوادث تلخ است که بسیاری از آن ها در اثر سهل‌انگاری، فساد یا سوءمدیریت اتفاق می افتد. اجازه بدهید برویم یک سطح بالاتر. همین 3 هفته پیش بود که استفاده پلیس اندونزی از گاز اشک آور در ورزشگاه فوتبال، 174 نفر را به کام مرگ کشاند. اگر خدای نکرده چنین فاجعه ای در ایران رخ می‌داد که سلبریتی‌ها فاتحه مملکت را می‌خواندند و خرمایش را می‌خوردند. رفقای خارج‌نشین شان هم حکم جانی ترین و قاتل‌ترین حکومت جهان را به نام جمهوری اسلامی می‌زدند! 
حالا فکر می‌کنید در کشورهایی که این فجایع رخ داده، چه خبر است!؟ رسانه ها و سلبریتی هایشان چقدر خودزنی و خودتحقیری کرده اند!؟ فکر می‌کنید رسانه های دنیا چقدر خاک ماتم بر سر ملت مصیب دیده ریخته اند!؟ چند سیاستمدار و فعال حقوق بشری برای احقاق حق کشته شدگان به پا خواسته اند!؟ 
خلاصه به شما بگویم: هیچ.  غرب یکماه است سوگوار مهسا امینی است و اصلا وقتی برای دیگر مصائب ندارد. مردم در اروپا و آمریکا از گرانی و کمبود سوخت و انرژی به ستوه آمده‌اند ولی تمام دغدغه سلبریتی ها، رسانه ها و سیاستمداران هموطنشان شده ایران! 
معترضان این روزهای کشور ما می‌گویند به خیابان ها آمده ایم تا ایران را به کشوری عادی مثل کشورهای دیگر تبدیل کنیم. راست می‌گویند ایران کشوری عادی نیست. خیلی هم غیرعادی است.  این‌قدر غیرعادی که نخست وزیر کشور دیگری (کانادا) در تظاهرات علیه اش شرکت کند. این‌قدر غیرعادی که سلبریتی کشور دیگری (آنجلینا جولی) برای تحریک و تهییج اغتشاشگرانش به فارسی پیام بدهد. این‌قدر غیرعادی که غرب، صدها کشته در هند و کره جنوبی و اندونزی را ول کند و هفته ها فقط به موضوع مرگ دختری در ایران بپردازد. این‌قدر غیرعادی که هم عقب مانده‌ترین کشور جهان بنامندش و هم در برابر فناوری پهپادهایش اظهار عجز و ناله کنند. آری غیرعادی است. این‌قدر غیرعادی که مجاهدان اجاره‌نشین‌اش، شهادت برای وطن را آرزو می کنند و سلبریتی‌های کاخ‌نشین‌اش، مردن در فرنگ را...