آمریکا میدان نبرد - ۵۸
ایجاد یک اردوگاه کار اجباری الکترونیک
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
وزارت امنیت داخلی که به منظور «پیشگیری از حملات تروریستی در داخل ایالات متحده» تشکیل شد، با واکنشی غیرارادی پس از یازده سپتامبر، به یک هیولا با شاخکهایی در همه جنبههای زندگی آمریکاییها، تبدیل شده است. در واقع وزارت امنیت داخلی، به منظور توانمندسازی شهرداریهای محلی برای خرید وسائط نقلیه مدل نظامی، و نیز مجموعه کاملی از تسلیحات جنگی، از جلیقههای تاکتیکی گرفته تا آدم آهنیهای خنثیکننده بمب، سلاحهای تهاجمی و انیفورمهای رزمی کمکهای مالی شش رقمی اعطا میکند. طبق گفته تحلیلگران اندرو بکر1 و جی. دبلیو شولز،2 این افزایش در خرید تجهیزات نظامی که توسط وزارت امنیت داخلی تأمین مالی میشود، «با افزایش آشکار گروههای سوآت محلی مقارن شدن است». نتیجه چه شده؟ افزایش انفجارآمیز استفاده از گروههای سوآت برای امور عادی پلیس، میل فزاینده پلیس به اول شلیک کن و بعد سؤال کن و این ذهنیت فراگیر در درون پلیس که آنها در جنگ هستند، و شهروندان جنگجویان دشمن هستند.
وزارت امنیت داخلی آمریکا همراه با دیگر ادارات حکومتی طی سالهای اخیر در حال ذخیرهسازی مقادیر هشداردهنده مهمات بودهاند که تنها به درد و رنج آنها که از پیش نسبت به حکومت ظنین و بدبین بودهاند، دامن میزند. تا 2013 وزارت امنیت داخلی 260 میلیون گلوله مهمات ذخیره کرده بود. یعنی برای هر مأمور پلیس به طور متوسط 1300 تا 1600 گلوله. در مقابل، ارتش ایالات متحده برای هر سرباز حدوداً 350 گلوله در اختیار داشته است. و همانطور که شاهد بودهایم، این وزارتخانه از آن زمان تاکنون، بیش از 1/6 میلیون گلوله مهمات درخواست کرده است. مجله فوربس3 به این نتیجه رسیده که این مقدار از مهمات به منظور «تداوم یک جنگ گرم برای مدت بیش از 20 سال کافی است.»
آنچه موجب بالا رفتن سطح نگرانیها میشود این است که این وزارتخانه بودجه تمرینهای آموزشی به شیوه نظامی را در شهرهای سراسر کشور تأمین میکند. تمرینهای «سپر شهر»4 با مجموعهای از «بازیگران بحران»5 آموزشدیده و حرفهای به اجرا گذاشته شده که نقش تیراندازها، شاهدان، قربانیان، مقامات اجرایی ابله، دانشآموزان، معلمان و رهگذران را بازی میکنند. این تمرینها با جزئیات طراحی شده و به گونهای در رسانهها منعکس میشوند که گویی ما با یک بحران واقعی مواجه هستیم.
وزارت امنیت داخلی همچنین فصل مشترک بسیاری از برنامههای دیدهبانی حکومتی است. هم آن برنامههایی که توسط خود این وزارتخانه و ادارات تابعه پرشمار آن به اجرا گذاشته میشوند و هم برنامههایی که از طریق توزیع فناوری و تأمین مالی ایالتها به منظور توانمندسازی آنها برای جاسوسی کردن از شهروندان آمریکا اجرا میشود. به عنوان مثال در 2009 این وزارتخانه سه گزارش شرمآور راجع به «افراطگرایی» جناح راست و جناح چپ6 و دیگری تحت عنوان عملیات عقاب تیزبین7 منتشر کرده، خطوط کلی برنامه دیدهبانی از کهنهسربازان را ترسیم کرد. این گزارشها، افراطگرایان را به طور کلی و به اجمال به عنوان افراد و گروههایی تعریف میکند «که اساساً ضدحکومت هستند، مرجعیت حکومت را به طرفداری از مرجعیت ایالتی و محلی نفی میکنند و یا مرجعیت حکومت را به کلی قبول ندارند.» در 2013 فاش شد که وزارت امنیت داخلی، افبیآی و ادارات اجرایی ایالتی و محلی و بخش خصوصی به منظور رصد فعالیتهای معترضان سراسر کشور (که در چارچوب متمم اول صورت میگرفت)، با یکدیگر همکاری میکردند.
بدین منظور از کارمندان حکومت برای جاسوسی از همشهریان خود نامنویسی شده است. به عنوان مثال مأموران مرتبط با تروریسم،8 شامل مأموران آتشنشانی، پلیس و حتی کارکنان [برخی] شرکتها است. آنها به منظور جاسوسی و ارائه گزارش فعالیتهای روزمره همشهریان خود به نهادهای حکومتی آموزش دیدهاند. این افراد مجاز هستند «فعالیتهای مظنون» را، که میتواند فعالیتهای بیضرر و بیخطری چون گرفتن تصاویر فاقد هرگونه ارزش زیباییشناختی، اندازهگیریها و تصویربرداریها، یادداشتبرداریها، گفتوگوهای رمزآمیز، حمایت از اعتقادات افراطی و خرید کالا به صورت فلهای را شامل شود، گزارش کنند.
پانوشتها:
1- Andrew Becker
2- G.W. Schulz
3- Forbes
4- Urban Shield
5- Crisis Actors
6- Rightwing and Leftwing Extremist
7- Operation Vigilant Eagle
8- Terrorism Liaison Officers
8- Terrorism Liaison Officers