kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۲۵۹۳
تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۹
مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ری‌شهری- جلد اول- 44

بزرگ‌ترین اشتباه قطب‌زاده‌

 
 
 
ادامه دفاعيات‌ آقای قطب‌زاده
سؤال‌: شما بر طبق‌ همان‌ قانون‌ اساسي‌ كه‌ اظهار مي‌كنيد، مواد آن‌ را قبول‌ داريد دست‌ به‌ كاري‌ زديد كه‌ بر طبق‌ همان‌ قانون‌ مجاز به‌ آن‌ نبوديد. پس‌ عملاً با قانون‌ اساسي‌ مخالفت‌ نموده‌ايد.
 جواب‌: من‌ قانون‌ اساسي‌ را نقض‌ كردم‌، ولي‌ اولين‌ بار از سوي‌ مقامات‌ دولتي‌ نقض‌ شده‌ است‌.
اظهارات‌ دادستان‌
 اتابكي‌ دادستان‌ انقلاب‌ ارتش‌ توضيحاتي‌ پيرامون‌ سخنان‌ قطب‌زاده‌ را به‌ عرض‌ دادگاه‌ رسانيد. وي‌ گفت‌: اولاً تمام‌ موارد كيفرخواست‌ شما براساس‌ موارد صريح‌ اعترافات‌ خود شما تنظيم‌ شده‌ و كوچك‌ترين‌ خدشه‌اي‌ در موارد آن‌ نيست‌، وي‌ سپس‌ به‌ شرح‌ تفكيك‌ مسئله‌‌ نظام‌ و حكومت‌ پرداخت‌ و گفت‌ من‌ شك‌ كردم‌ كه‌ شما مقدمه‌‌ قانون‌ اساسي‌ را خوانده‌ باشيد...
ادامه‌‌ رسيدگي‌ به‌ اتهامات‌
 ساعت‌ 10 صبح‌ روز دوشنبه‌ در ادامه‌ رسيدگي‌ به‌ اتهامات‌ صادق قطب‌زاده‌ و سيدمهدي‌ مهدوي‌، دادگاه‌ انقلاب‌ ارتش‌ به‌ رياست‌ آقاي‌ ري‌شهري‌ دومين‌ جلسه‌‌ خود را در محل‌ اين‌ دادگاه‌ تشكيل‌ داد. در اين‌ جلسه‌ صادق قطب‌زاده‌ و سيدمهدي‌ مهدوي‌ به‌ دفاع‌ از خود پرداختند و مطالبي‌ را به‌ سمع‌ دادگاه‌ رسانيدند كه‌ با پايان‌ يافتن‌ وقت‌ دادرسي‌، ادامه‌‌ رسيدگي‌ به‌ جلسه‌‌ بعد (صبح‌ روز شنبه‌ آينده‌) موكول‌ گرديد.
 دادگاه‌ با تلاوت‌ آياتي‌ از كلام‌الله‌ مجيد رسميت‌ يافت‌ و سپس‌ رئيس‌ دادگاه‌ از متهم‌ رديف‌ اول‌ صادق قطب‌زاده‌ سؤال‌ كرد: شما موارد كيفرخواستي‌ كه‌ در جلسه‌‌ قبل‌ توسط‌ دادستان‌ انقلاب‌ ارتش‌ قرائت‌ شد را قبول‌ داريد يا نه‌؟
 صادق قطب‌زاده‌ گفت‌: من‌ دقيقاً نمي‌توانم‌ بگويم‌ كه‌ با تمام‌ موارد كيفرخواست‌ موافقم‌. برخي‌ از مطالب‌ كيفرخواست‌ بالاجمال‌ درست‌ نيست‌ و برخي‌ مطالب‌ آن‌ بالاجمال‌ درست‌ است‌. برخي‌ موارد آن‌ درست‌ و برخي‌ موارد آن‌ نادرست‌ است‌؛ بنابراين‌ من‌ نمي‌توانم‌ بگويم‌ به‌ طور دربست‌ كيفرخواست‌ را قبول‌ دارم‌ يا نه‌. براساس‌ تقسيم‌بندي‌، كيفرخواست‌ مبني‌ بر 6 محور بود كه‌ محور اول‌ در رابطه‌ با ماهيت‌ حركت‌ بود و فرق نظام‌ و حكومت‌ از نظر من‌ چيست‌؟ و سلسله‌ مطالبي‌ ديگر كه‌ من‌ به‌ طور مختصر عرضم‌ اين‌ بود كه‌ نظام‌ و حكومت‌ 2 مقوله‌‌ جداگانه‌ هستند و به‌ عنوان‌ مثال‌ عرض‌ مي‌كنم‌ كه‌ در تاريخ‌ 12 فروردين‌ 1358، ملت‌ ايران‌ رأي‌ به‌ جمهوري‌ اسلامي‌ داد؛ يعني‌ در آن‌ موقع‌ جمهوري‌ اسلامي‌ به‌ عنوان‌ يك‌ نظام‌ براي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ پذيرفته‌ شد. در حالي‌ كه‌ قانون‌ اساسي‌ و سلسله‌ قوانيني‌ كه‌ بعد از قانون ‌اساسي‌ آمد، ناشي‌ از اين‌ نظام‌ بود كه‌ بعد از يك‌ سال‌ و ‌اندي‌، قانون‌ اساسي‌ آمد و بعد هم‌ قوانيني‌ كه‌ تدوين‌ شد، براساس‌ آن‌ قانون‌ اساسي‌ بود. عرضم‌ اين‌ بود كه‌ اگر مثلاً يكي‌ از قوانيني‌ را كه‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ رد مي‌كند را قبول‌ نداشته‌ باشيم‌. دليل‌ بر آن‌ نمي‌شود كه‌ ما مجلس‌ را قبول‌ نداريم‌ و اگر مجلس‌ را قبول‌ نداشته‌ باشيم‌ و معتقد باشيم‌ اين‌ مجلس‌، مجلس‌ درستي‌ نيست‌، دليل‌ آن‌ نيست‌ كه‌ قانون‌ اساسي‌ را قبول‌ نداشته‌ باشيم‌ و حتي‌ اگر اشكالي‌ هم‌ به‌ قانون‌ اساسي‌ داشته‌ باشيم‌، دليل‌ آن‌ نيست‌ كه‌ بگوييم‌ نظام‌ را قبول‌ نداريم‌. من‌ در حال‌ حاضر دارم‌ افكار خودم‌ در
4 ماه‌ قبل‌ را مطرح‌ و بيان‌ مي‌كنم‌، نه‌ افكار و نظر فعلي‌ام‌ را كه‌ ان‌شاءالله‌ نظر فعلي‌ام‌ را در آخرين‌ دفاع‌ عنوان‌ خواهم‌ كرد. در آن‌ موقع‌ اعتقاد من‌ اين‌ بود كه‌ من‌ حكومت‌ را قبول‌ نداشتم‌، اما نظام‌ را قبول‌ داشتم‌.
 رئيس‌ دادگاه‌: شما اگر مي‌خواهيد دفاعيات‌ خود از كيفرخواست‌ را يكجا توضيح‌ دهيد وگرنه‌ همان‌طور كه‌ مايل‌ هستيد، در مورد 6 محور مطالبي‌ را بيان‌ كنيد و بعد دفاعيات‌ خودتان‌ را مطرح‌ كنيد و اگر دادگاه‌ سؤالاتي‌ داشت‌، مطرح‌ مي‌كند.
 قطب‌زاده‌: در مورد كيفرخواست‌ بايد بگويم‌ كه‌ خيلي‌ سريع‌ خوانده‌ شد به‌ طوري‌ كه‌ بعضي‌ از موارد آن‌ را حتي‌ نتوانستم‌ يادداشت‌ كنم‌، بنابراين‌ تقاضايم‌ اين‌ است‌ كه‌ نسخه‌اي‌ از كيفرخواست‌ در اختيار من‌ قرار داده‌ شود تا در جلسات‌ بعدي‌ بتوانم‌ جواب‌هاي‌ لازم‌ را عرض‌ كنم‌. در مورد محور اول‌ كه‌ مطالبي‌ را در جلسه‌‌ قبل‌ به‌ عرض‌ رساندم‌، برمي‌گردد به‌ محور دوم‌ كه‌ شما طرح‌ كرديد و طرح‌ توطئه‌ بود. آيا منظورتان‌ اين‌ است‌ كه‌ من‌ مسائلي‌ را كه‌ بين‌ من‌ و آقايان‌ حبيب‌زاده‌ و كامبيزي‌ و بقيه‌، براي‌ انجام‌ يك‌ سلسله‌ عمليات‌ انجام‌ شده‌ است‌، از كجا شروع‌ و به‌ كجا ختم‌ گرديده‌ است‌ را توضيح‌ دهم‌؟
 رئيس‌ دادگاه‌: بله‌
 قطب‌زاده‌: از حدود يك‌ سال‌ و نيم‌ قبل‌، آقاي‌ كامبيزي‌ كه‌ به‌ منزل‌ من‌ رفت‌ و آمد مي‌كرد مطالبي‌ خيلي‌ كلي‌ بدون‌ اين‌كه‌ هيچ‌ ربطي‌ به‌ سازمان‌ و تشكيلاتي‌ داشته‌ باشد را مطرح‌ مي‌كرد. وي‌ بعد از 2 بار صحبت‌هاي‌ كلي‌، رفت‌ و مجدداً حدود سه‌ الي‌ چهار ماه‌ قبل‌ از دستگيري‌ من‌ مجدداً آمد و همان‌ صحبت‌ها را تكرار كرد. وي‌ در يكي‌ از جلسات‌ اظهار داشت‌ كه‌ داراي‌ تشكيلاتي‌ مي‌باشد و از من‌ تقاضاي‌ همكاري‌ كرد كه‌ من‌ قبول‌ كردم‌ و قرار شد وي‌ نيز با دوستانش‌ صحبت‌ كند كه‌ كرد. در جلسه‌‌ بعدي‌ نامبرده‌ به‌ اتفاق آقاي‌ حبيب‌زاده‌ به‌ منزل‌ من‌ آمد و همان‌ صحبت‌هاي‌ قبلي‌ در اين‌ جلسه‌ تكرار شد. به‌ طور خلاصه‌ محور سخنان‌ ما بر 2، 3 محور بود. يكي‌ آن‌كه‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ تنها نظامي‌ است‌ كه‌ ارزش‌ تلاش‌ و كوشش‌ را دارد، البته‌ از نظر من‌ در آن‌ موقع‌ انحرافاتي‌ در اين‌ نظام‌ ايجاد شده‌ بود كه‌ بايد اين‌ انحرافات‌ اصلاح‌ مي‌شد. من‌ حاضر به‌ همكاري‌ با افراد فوق‌الذكر شدم‌. 
پيرامون‌ مسائل‌ مختلف‌، بحث‌هاي‌ زيادي‌ صورت‌ گرفت‌ نه‌ در مخالفت‌، بلكه‌ پيرامون‌ مسائل‌ مختلف‌. در جلسه‌‌ بعدي‌ آقاي‌ حبيب‌زاده‌ گفت‌ كه‌ دوستانش‌ با شرايط‌ من‌ موافقت‌ كرده‌اند. در اين‌ جلسات‌ تصميمي‌ كه‌ راجع‌ به‌ عملي‌ باشد مطرح‌ نمي‌شد تا حدود يك‌ ماه‌ قبل‌ از دستگيري‌ كه‌ آقايان‌ آمدند و صحبت‌ از اين‌ مسئله‌ كردند كه‌ اگر بخواهيم‌ عملي‌ انجام‌ دهيم‌ اين‌ عمل‌ ناظر است‌ بر محاصره‌‌ بيت‌ امام‌ براي‌ اين‌كه‌ ورود و خروج‌ انجام‌ نگيرد و گرفتن‌ ديگر نقاط‌ حساس‌ و به‌ خاطر همين‌ مسئله‌ بود كه‌ آقاي‌ كامبيزي‌ قرار شد برود و آن‌ منزل‌ را از نزديك‌ ببيند.
 رئيس‌ دادگاه‌: شما چه‌ كسي‌ را براي‌ ديدن‌ منزل‌ مزبور معرفي‌ كرديد؟
 قطب‌زاده‌: من‌ آقاي‌ شاه‌ويسي‌ را معرفي‌ كردم‌ كه‌ براي‌ خريد منزل‌ مزبور برود، او رفت‌ و بعد از ديدن‌ من‌ گفت‌ كه‌ تصميم‌ دارند منزل‌ مزبور را منفجر نمايند كه‌ مسئله‌ انفجار با بحث‌ بين‌ خود آنها عملاً منتفي‌ شد. در جلسه‌‌ بعدي‌ گفتند كه‌ تصميم‌ گرفته‌اند نقاطي‌ را كه‌ مي‌خواهند بگيرند با توپ‌ بكوبند. من‌ گفتم‌ بايد راجع‌ به‌ اين‌ مسئله‌ فكر كافي‌ بشود و حاضرم‌ اين‌ مطالب‌ را رودرروي‌ آنها نيز در دادگاه‌ تكرار كنم‌. به‌ هيچ‌ عنوان‌ از سوي‌ من‌ تصميمي‌ راجع‌ به‌ اين‌ مسئله‌ گرفته‌ نشد و من‌ از تصميم‌ آنها بي‌خبرم‌.
 جلسه‌‌ بعد قرار بود كه‌ راجع‌ به‌ آن‌ مسئله‌، تصميم‌ بگيريم‌ كه‌ به‌ علت‌ دستگيري‌ افراد، جلسه‌ تشكيل‌ نشد و تصميم‌ هم‌ منتفي‌ شد. در نتيجه‌، مسئله‌ كوبيدن‌ بيت‌ امام‌ و ساير نقاط‌ به‌ صورت‌ پيشنهاد از سوي‌ آقايان‌ طرح‌ شد و انفجار منزل‌ منتفي‌ گرديد و در مسئله‌‌ كوبيدن‌ هم چون‌، من‌ بايد تصميم‌ مي‌گرفتم‌ و تصميم‌ نگرفتم‌، ولي‌ راجع‌ به‌ تصميم‌گيري‌ آن‌ها، وجداناً نمي‌دانم‌.
بزرگ‌ترين‌ اشتباهم‌!
 صادق قطب‌زاده‌ در ادامه‌‌ دفاعيات‌ خود گفت‌: بزرگ‌ترين‌ اشتباهم‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ كردم‌ اين‌ بود كه‌ اصلاً من‌ روي‌ اين‌ افراد تحقيق‌ نكردم‌ كه‌  [چه]‌  كسي‌ هستند و چي‌ هستند و چه‌كاره‌اند و چگونه‌ مي‌خواهند عمل‌ كنند و نسبت‌ به‌ كاري‌ به‌ اين‌ عظمت‌، نه‌ تنها يكي‌ از بزرگ‌ترين‌ اشتباهاتم‌، بلكه‌ اجازه‌ بدهيد بگويم‌ حماقت‌هاي‌ بي‌حساب‌ من‌ بود. من‌ اعتمادي‌ كردم‌ كه‌ نمي‌بايد مي‌كردم‌.
 رئيس‌ دادگاه‌: راجع‌ به‌ كميته‌ها و مناطق‌ حساس‌ چه‌ مي‌گوييد؟
 قطب‌زاده‌: مسئله‌ 2 قسمت‌ بود. يكي‌ محاصره‌ و ديگر گرفتن‌. وقتي‌ محاصره‌ و گرفتن‌ در مورد منزل‌ امام‌ منتفي‌ شد، اين‌ها صحبت‌ از كوبيدن‌ نقاط‌ كردند و قرار شد بحث‌ را بعداً انجام‌ دهيم‌ كه‌ ديگر امكان‌ پيدا نشد. من‌ به‌ هيچ‌‌وجه‌ موافق‌ كوبيدن‌ كوركورانه‌ نبودم‌، من‌ موافق‌ محاصره‌ و گرفتن‌ بودم‌، ولي‌ موافق‌ كوبيدن‌ نبودم‌؛ ولي‌ اين‌ مسئله‌ را به‌ اين‌ صراحت‌ در جلسه‌‌ اول‌ به‌ آنها نگفتم‌.
 رئيس‌ دادگاه‌: در رابطه‌ با محور سوم‌ صحبت‌ كنيد.
 قطب‌زاده‌: راجع‌ به‌ همكاري‌ با بعضي‌ از افراد خارج‌ و كشورهاي‌ بيگانه‌، من‌ با آقايان‌ نجفي‌ و محمد حسيني‌ و زارع‌ و رياضي‌ اين‌ بحث‌ را بلااستثنا كردم‌ كه‌ ما نبايد به‌ هيچ‌ سياستي‌ و نيرويي‌ در خارج‌ از كشور متكي‌ باشيم‌. اين‌ بحث‌ را نيز با آقايان‌ حبيب‌زاده‌ و كامبيزي‌ در مدت‌ طولاني‌ نيز داشتم‌ و مسئوليت‌ سياست‌ خارجي‌ به‌ عهده‌‌ من‌ گذاشته‌ شد. حتي‌ يك‌ مورد آمدند و گفتند كه‌ جلسه‌اي‌ در استانبول‌ يا آنكارا بوده‌ است‌ كه‌ رضا پهلوي‌ و بختيار و آريانا و يكي‌ دو نفر ديگر در اين‌ جلسه‌ بوده‌اند. آقايان‌ مي‌خواستند ما سياست‌ خارجي‌ خود را با اين‌ها هماهنگ‌ كنيم‌، اما من‌ گفتم‌ از لحاظ‌ من‌ هر كس‌ 
هر كاري‌ كه‌ مي‌خواهد بكند، ولي‌ من‌ موافق‌ اين‌كار نيستم‌.
 قسمت‌ ديگر مسئله‌، ارتباط‌ با يك‌ سلسله‌ افراد خارج‌ از كشور بود. ارتباط‌ من‌ ارتباط‌ امروز و ديروز نبوده‌ و نيست‌، بلكه‌ من‌ اين‌ ارتباطات‌ را در اثر 15،16 سال‌ زندگي‌ در خارج‌ از كشور پيدا كرده‌ام‌ و با برخي‌ از شخصيت‌هاي‌ بين‌المللي‌ سر و كار داشته‌ام‌ و فعاليت‌هاي‌ زيادي‌ نيز در خارج‌ داشته‌ام‌. من‌ از آن‌ نمونه‌ها بسيار دارم‌ و نمي‌خواهم‌ وقت‌ دادگاه‌ را بگيرم‌. اگر من‌ تاريخچه‌ زندگي‌ام‌ را بگويم‌ واويلا است‌!!
 قطب‌زاده‌ در ادامه‌‌ سخنان‌ خود گفت‌: من‌ مي‌خواستم‌ از نظرات‌ كلي‌ كشورهاي‌ اروپايي‌ و خاورميانه‌ و بلوك‌ شرق راجع‌ به‌ اوضاع‌ داخلي‌ ايران‌ مطلع‌ شوم‌، زيرا من‌ داشتم‌ وارد كار تغيير حكومت‌ مي‌شدم‌ و براي‌ اين‌ كار نيز نياز به‌ يك‌ سلسله‌ مسائل‌ اطلاعاتي‌ داشتم‌. به‌ خاطر اين‌ مسئله‌ بود كه‌ بر اساس‌ آن‌ يك‌ سلسله‌ تماس‌هايي‌ با «ويل‌ آلون‌» گرفته‌ و ايشان‌ هم‌ با سوسياليست‌هاي‌ آلمان‌ تماس‌ گرفتند.
 وي‌ در مورد سازمان‌ سوسياليست‌هاي‌ آلمان‌ گفت‌: اين‌ سازمان‌ در 10، 15 سال‌ گذشته‌ شايد حدود يك‌ هزار تلگراف‌ به‌ شاه‌ سابق‌ و دستگاه‌ گذشته‌ راجع‌ به‌ زندانيان‌ آن‌ روز ايران‌ زده‌ بود. به‌ همين‌ دليل‌ با اعتقادي‌ كه‌ به‌ نقش‌ عربستان‌ سعودي‌ در خاورميانه‌ داشتم‌، بايد از نظرات‌ آن‌ كشور نيز مطلع‌ مي‌شدم‌، ولي‌ در هيچ‌ مورد ما به‌ آنها نگفتيم‌ كه‌ مي‌خواهيم‌ چه‌ بكنيم‌ و در آينده‌ قول‌ دادن‌ امتيازي‌ به‌ آنها بدهيم‌.
 وي‌ گفت‌: من‌ در تمام‌ عمرم‌ تنها يك‌ اسلحه‌ كمري‌ از برادر حافظ‌ اسد گرفتم‌ آن‌ هم‌ هنگام‌ مذاكرات‌ با وي‌ بود. بعدها نيز من‌ اين‌ اسلحه‌ را به‌ بر و بچه‌هاي‌ مدرسه‌‌ رفاه‌ دادم‌.
 سرانجام‌ پس‌ از 24 روز كه‌ دادگاه‌ انقلاب‌ ارتش‌ براي‌ رسيدگي‌ به‌ پرونده‌ و صدور رأي‌ نهايي‌ براي‌ صادق قطب‌زاده‌ وارد شور شده‌ بود، شب‌ گذشته‌ رأي‌ خود را داير بر اعدام‌ صادق قطب‌زاده‌ به‌ جرم‌ اقدام‌ جهت‌ براندازي‌ حكومت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌، ترور شخصيت‌هاي‌ مملكتي‌ و در رأس‌ آن‌ها، ترور رهبر انقلاب‌ امام‌ خميني‌، صادر كرد و حكم‌ صادره‌ پس‌ از تأييد دادگاه‌ عالي‌ قضايي‌ به‌ مرحله‌ اجرا در آمد.