حجاب نماد شخصیت و هویت زن ایرانی با قدمتی چند هزار ساله
منصور مهدوی
کسی که تاریخ کشور ما را به خوبی مطالعه کند به این نتیجه میرسد که حجاب، نماد شخصیت و هویت زن ایرانی است. زن ایرانی از هزاران سال پیش کوشیده است تا خود را از دسترس طمعورزان دور کرده و پیش از آنکه زن باشد، انسانیت خود را به دیگران نشان دهد.
برخی بر این باورند که بیحجابی یک امر جهانشمول و قدیمی است؛ ازاینرو باحجاب نگهداشتن جامعه ایرانی کاری خلاف عادت و غیرممکن است:
«بدحجابی مسئلهای نوپدید و جدید نیست؛ وقتی چند قرن در پهنای جهان، برهنگی در سطح فرهنگی و رسانهای ترویج شده است و نیمقرن در ایران قبل از انقلاب، اقدامات نرم و سخت برای مبارزه با حجاب رخ داده، نمیتوان توقع داشت با پیروزی انقلاب اسلامی، ناگهان شمایلی متفاوت از حجاب در کشور ایجاد کنیم.» (چند نکته درباره مسئلۀ حجاب، روزنامه رسالت، 15 تیر 1401، ص2.)
در پاسخ به این سخن باید بگوییم: اولاً پیشینه حجاب نسبی در دنیا بهاندازه تاریخ بشریت است. در مصر باستان (525-3000ق.م) زنان پوشش داشتهاند (روت ترنر، ویل کاکس، تاریخ لباس، ترجمه شیرین بزرگمهر: 30). در تمدن بابل و آشور (550-1500ق.م) نیز پوشش زن وجود داشته است. (همان: 35-36 )
دوم اینکه حجاب در ایران باستان (از 550 ق.م تا قرن یازدهم میلادی/قرن پنجم هجری) نیز پیشینه دارد. پوشاک ایرانیان ادامه پوشش بابلیان و آشوریان بود؛ ولی اَشکال متنوعی به خود گرفت. «نقش برجستهای که از سدۀ پنجم پیش از میلاد در دست است، یک ملکه را در پیراهن و شلواری کامل نشان میدهد و احتمالاً زنان دورانهای بعد نیز چنین بوده است.» (همان: 55).مطابق نقشهایی که از زنان در تخت جمشید وجود دارد زنان پوششی کامل داشته و پارچهای شبیه چادر بر سر میکردند که از سر تا پای آنها را میپوشاند. فردوسی در شاهنامه بارها به مسئله پوشش زنان ایران باستان اشاره میکند: شیرین در بارگاه شیرویه، پوشیدگی موی زنان را یکی از فضایل سهگانه آنان برشمرده و میگوید:
سه دیگر که بالا و رویش بود
به پوشیدگی نیز مویش بود
آنگاه خود چادر از روی برمیدارد:
بگفت این و بگشاد چادر ز روی
همه ماه و همه پشت موی
شیرین در توصیف حجاب و عفت خود به شیرویه میگوید:
مرا از هنر موی بُد، در نهان
که او را ندیدی کس اندر جهان
...نه کس موی او پیش از این دیده بود
نه از مهتران نیز بشنیده بود
سودابه خطاب به کیکاووس درباره علاقه اهل حرم و خانواده به سیاوش میگوید:
همه روی پوشیدگان را ز مهر
پر از خون دل است و پر از آب چهر
کاووس، سیاوش را به درخواست سودابه روانۀ حرمسرا کرده و میگوید:
پس پرده پوشیدگان را ببین
زمانی بمان تا کنند آفرین
در ماجرای نخستین گفت وگوی تهمینه و رستم، تهمینه در توصیف حجاب و عفاف خود خطاب به رستم میگوید:
کس از پرده بیرون ندیدی مرا
نه هرگز کس آوا شنیدی مرا
وقتی بیژن برای دیدن منیژه میرود و منیژه با دیدن بیژن دلباخته او میشود، در این زمان منیژه دختر افراسیاب نیز حجاب دارد:
به پرده درون دخت پوشیده روی
بجوشید مهرش دگر شد به خوی
در گفت وگوی بین رستم و منیژه، زمانی که منیژه با نگرانی میکوشد خبری از بیژن بگیرد، در توصیف خود میگوید همواره پوشیه بر صورت داشتهاست:
منیژه منم دخت افراسیاب
برهنه ندیده رخم آفتاب
سوم اینکه زن در غرب نیز پوشش داشتهاست؛ در یونان باستان (از 1500 تا سده اول ق.م) زنان دارای حجاب نسبی بوده و لباسی به نام «کیتان» به تن میکردند. (همان: 39-40) در رم باستان (100ق.م تا 500م) نیز زنان با پوشیدن لباسی به نام «استولا» حجاب نسبی داشتهاند. (همان: 47-48).
در ایتالیای قرون وسطی، پوشش سر زنان شکل کاملتری به خود گرفت، به طوری که به حجاب مناسب، شباهت بسیاری پیدا کرد. زنان لباس و حتی پوششی شبیه روسری داشتند.(همان: 68)
تا دهههای آغازین قرن بیستم میلادی، هنوز پوشاک زنان در اروپا دارای پوشش بود. پوشاندن گردن، سینه و دستها امری رایج است. دامنهای پفدار با طرحهای مختلف که تا روی پا میرسد، بخشی از این پوشش است. (همان: 397- 415)
انواعی از کلاه نیز رواج داشت که به نحوی موهای سر زنان را میپوشاند.(همان: 399-400)
با این اوصاف پوشش زن، حتی در غرب رایج بوده است. حال سؤال این است که اگر غرب دارای پوشش و حجاب نسبی بودهاست چگونه دچار برهنگی، بیاخلاقی و... کنونی شدهاست؟ در پاسخ به این پرسش چند علت را میتوان برشمرد: نخست آنکه غرب در طول تاریخ خود فحشا را به رسمیت شناخته است؛ ویل دورانت در توصیف وضع اخلاقی یونان، میگوید:
«آتن فاحشگی را به رسمیت میشناسد و از هر کسی که بدان کار مشغول شود، مالیات میگیرد.
در آتن، چون اغلب شهرهای یونان، فاحشگی، که تحریککنندۀ استعدادهاست، بازاری گرم و اختصاصات بسیار دارد، پستترین طبقۀ آنان اکثر در پیرایئوس زندگی میکنند.... دخترانی که در آنجا هستند جامهای چنان نازک به تن دارند که «برهنه» خوانده میشوند و به خریداران آیندۀ خود اجازه میدهند که آنان را مانند سگانی که در لانه هستند، آزمایش و بررسی کنند... عالیترین طبقۀ روسپیان یونانی فواحش ممتازند که «هتایرای» نامیده میشوند... روسپیان ممتاز مستقلا در خانههای خود به سر میبرند و از عشاق خویش در آنجا پذیرایی میکنند، و گویا قانون آنان را بدین کار مجبور داشته است.» (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج2، ترجمه امیرحسین آریان پور و دیگران: 322-324).
جامعه مصر نیز که یکی از تمدنهای باستان بود، فضای آلوده به فحشا داشت.(همان: 663 ).
افزون بر این ازدواج برادر با خواهر امری رایج بود تا جایی که برخی یونانیان به تقلید از مصریان به ازدواج با خواهران خود روی آوردند.(همان: 668)
با این وصف، زن در جامعه یونان و مصر نه تنها به فحشا کشیده شده بلکه این امر رسمیت یافته بود. با این حال در جامعه ایران منزلت زنان بسیار متفاوت بود. در جامعه ایرانی نه تنها اعمال منافی عفت، رسمیت نداشتهاند؛ بلکه بسیار مذموم بوده و مجازاتهای بسیار سختی برای آنها در نظر گرفته شده بود.(ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج1 (مشرق زمین گاهواره تمدن)، ترجمه امیرحسین آریان پور و دیگران: 432-433)
با این همه، زنان، از جایگاه مهمی در جامعه برخوردار بوده و فعالیت اجتماعی داشتهاند.(همان: 433)
در زمان داریوش حجاب در ایران رواج داشته است تا جایی که ویل دورانت بر این باور است که حجاب در ایران، مبنای حجاب در اسلام بودهاست(همان: 433-434)
حجاب در ادیان ابراهیمی (یهود، مسیحیت و اسلام) وجود داشتهاست و طبیعی است که حجاب در ایران نمیتواند مبنای حجاب در اسلام باشد؛ اما سخن ویل دورانت از آن جهت قابل توجه است که حجاب آنقدر در ایران باستان ریشهدار بوده است که چنین تصوری برای او پدیدآمده و پنداشته است که حجاب ایرانیان مبنای حجاب در اسلام است.
ویل دورانت در توصیف نحوه حجاب و روابط زنان با محرم و نامحرم در ایران عصر هخامنشی میگوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار، از خانه بیرون بیایند، هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردانآمیزش کنند، زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد. »(همان: 434 )
امپراتوری روم نیز شرایطی شبیه یونان و اسکندریه داشت. روم نیز روسپیگری را قانونی و به رسمیت شناخته(ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج3 (قیصر و مسیح)، ترجمه حمید عنایت و دیگران: 435.) و بر آن مالیات وضع کرده بود. (همان: 316)
رومیان میکوشیدند با ارزان کردن دستمزد، فحشا را تسهیل کنند. در روم هم بین زنا و همجنسبازی رقابت بود.(همان: 435)
فضای جامعه آنقدر آلوده به فحشا بود و فرزندان نامشروع چنان بود که جامعه به دنبال راهی برای حذف پیامدهای این پلیدیها بود؛ ازاینرو کتابهای علمی در سقط جنین نوشته بودند که روسپیان خریدار آنها بودند. (همان: 368)
این رویه به تدریج نازایی و نداشتن فرزند را در روم به یک ارزش تبدیل کرد و روشهای جلوگیری از بارداری را رونق داد.(همان: 429)
با این حال، ویل دورانت درباره جامعه اشکانی زبان دیگری را به کار میگیرد. جامعه اشکانی حدود عفت را پاس میدارد:
«پارتها در هنر آرایش شخصی، که مطلوب انسان است، مهارت داشتند،... به حسب استطاعت خود چند زن میگرفتند، زنان خود را در چادر و در خانه نگاهمیداشتند، خیانت زوجات خویش را سخت مجازات میکردند ولی زن و مرد هر دو تقریباً به اختیار میتوانستند همسر خود را طلاق دهند.(همان: 622-623.)
پس از ظهور حضرت عیسی(ع) حجاب حین عبادت و قوانین دینی بر رفتار زنان وضع شد.(همان: 698-699) کلیسا کوشید تا جلوی فحشا را بگیرد، به همین دلیل مجازاتهای سختی بر اعمال منافی عفت وضع کرد. اما توفیق چندانی به دست نیاورد؛ «کلیسا فحشا را بدون کوچکترین ارفاق تقبیح کرد...؛ اما فحشا همچنان بر جای ماند، منتها به زوایای اختفا و رسوایی رانده شد.» (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج4 (عصر ایمان)، ترجمه ابوالقاسم طاهری: 96)
فساد آنقدر در اروپا ریشه داشت که به این راحتی از بین نرفت، بلکه «فحشا خود را با اوضاع زمانه سازگار میکرد». (همان: 1106)
با آنکه عصر کلیسا بود؛ ولی فاسقان فساد را به صحن خانواده کشانیدهبودند. فحشا تمام جامعه را فراگرفته بود تا جایی که کودکان حرامزاده پدیده غرب بود: «جهان مسیحی پر بود از اطفال حرامزاده، و حرامزادگی موضوع اصلی هزاران قصۀ مختلف شد. قهرمانان چندین ساگای قرون وسطایی، از جمله کوهولین، آرثر،گوین، رولان و ویلیام فاتحو عدهای از شهسواران کتاب وقایعنامۀ فرواسار، همه افرادی حرامزاده بودند. (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج4 (عصر ایمان)، ترجمه ابوالقاسم طاهری: 1106)
در همین زمان، عطر عفاف و حجاب به طور دلنوازی در امت اسلامی پراکنده بود. ویل دورانت با لحنی حسرتبار روابط عفیفانه در جهان اسلام را گزارش میکند:
«زنان [مسلمان]... در قرن هجدهم... میتوانستند بیرون بروند ولی... مجبور بودند همه چیز جز چشمان دلفریب خود را در چادر پنهان دارند و هیچ مردی جز پدر، برادر، شوهر و پسرشان نمیتوانست بهاندرون آنها وارد شود.... زناکاری زنان به شدت مجازات میشد و به ندرت صورت میگرفت. عربها به «شرافت زنانم» به عنوان مطمئنترین قسم، سوگند یاد میکردند.»(همان: 564)
شیوع فساد در غرب جدید
علت دیگر شیوع فساد در جامعه غربی آن است که از اواسط قرن بیستم، سینما، هنر و رسانه به طور گستره، برهنگی را ترویج کرد. فیلمهای نخستین سینما در اوایل قرن بیستم میلادی روایتگر پوشش روسری و لباس پوشیدۀ زنانی است که از اروپا به آمریکا رفتهاند؛ اما به تدریج تجارت و رسانه، زنان را به ابزاری برای جذب سرمایه و مخاطب یافت. این اقدام سینماگران در حقیقت ادامۀ بهرهکشی از زنان در عصر صنعت بود. پس از انقلاب صنعتی در اروپا نیاز به نیروی کار شدت گرفت. کارگران باید با دستمزدهایاندک ساعتهای طولانی در روز کار کنند نظام اجتماعی اصرار داشت طبقه فقیر همچنان در فقر خود بماند تا پشتکار خویش را حفظ کند.(همان: 918-919.) مردان اعتراض کردند و جامعه آنها را سرکوب کرد (همان: 921) و به جای آنها زنان را به خدمت گرفت. بدین ترتیب انقلاب صنعتی یک رهاورد جدید برای غرب داشت؛ آزادی زنان.(همان: 924).در واقع «آزادی زنان نتیجۀ صنعتی شدن بود.» (همان: 924).
آخرین ضربه بر تابوت خانواده و پوشش در سالهای 1960 تا 1980م. در فرآیند انقلاب جنسی غرب وارد آمد.
از منظر جامعه ایرانی، این همه فضاحت و فساد در جوامع غربی قابل قبول نیست؛ به ویژه آنکه ایران در حفظ حیا و حجاب پیشینه هزاران ساله دارد. البته هیچکس مدعی نیست که در جامعه ایرانی، هیچگاه فساد و فحشا وجود نداشته است؛ اما میتوانیم مدعی باشیم که بنا به شهادت مورخان غربی نه تنها جامعه ما هیچگاه اصل فساد را به رسمیت نشناخته است بلکه مبارزهای جدی با فحشا و فساد داشته و مجازاتهای سختی برای مرتکبان اعمال منافی عفت وضع کرده است.
امروز نیز وجود نهادهایی مانند قوه قضائیه و «گشت امنیت اخلاقی» در حقیقت نماد مخالفت جامعه ایرانی با فساد و به رسمیت نشناختن آن هستند؛ از این منظر اصل وجود «گشت امنیت اخلاقی» و نهادهایی که در جهت سلامت اخلاقی جامعه فعالند، ضروری هستند همانطور که نظام بهداشت و سلامت جامعه مقدس است و هر دو باید از حمایت ویژه نهادهای قانونگذار و حاکمیتی برخوردار باشند. حکومت و مردم برای حفظ سلامت اخلاقی جامعه تشکیلات منسجم نیاز دارند. چنانچه حمایت حاکمیت و جامعه از نهادهایی که از منزلت زن و اخلاق اجتماعی مراقبت میکنند دچار سستی شود، به تدریج فساد در جامعه رواج یافته و رسمیت پیدا میکند. در این صورت جامعۀ با شرافت و پاک ایرانی و اسلامی به سرنوشت فضاحتبار غرب مبتلا خواهد شد.
اکنون که غرب میکوشد تا وضعیت موجود جامعه خود را به همه دنیا تحمیل کند، وظیفه ذاتی ما مقابله با این برهنگی و فحشای افسار گسیخته است. بهویژه که اسلام به شخصیت زن بها داده است و این جنبه در این دین مبین اسلام به شدت تقویت شده و زن منزلت واقعی خویش را یافته است.