آسمان ریسمان بافتن روزنامه زنجیرهای برای امنیتی جلوه دادن دانشگاهها!
سرویس سیاسی-
روزنامه اینترنتی همدلی در مطلبی نوشت: «ورود نیروهای نظامی به دانشگاهها چند دهه است که بهعنوان یک موضوع حساس در کشور شناخته میشود. جامعه سیاسی و دانشگاهی ایران تقریباً از دهه هفتاد تاکنون تلاش کرده که از وقوع این اتفاق بهطورجدی جلوگیری کند. هرچند که سابقه این اتفاق به سالهای قبل از انقلاب اسلامی باز میگردد. 16 آذر سال 1332 سه دانشجو دانشگاه تهران که در اعتراضات شرکت کرده بودند به دست نظامیها به شهادت رسیدند. گزارش ورود نظامیها به دانشگاه تهران و تعطیلی کلاسها در صورت جلسهای از سوی اساتید وقت دانشگاه تهران ضبط شده است. بعد از آن نیز این اتفاق بارها رخ داد. تا این که در نهایت در دهه هفتاد نمایندگان مجلس ششم برای جلوگیری از تکرار ورود نظامیها به دانشگاه قانونی تصویب کردند. اما اکنون به نظر میرسد که برخی در تلاش هستند با وجود این قانون و نگرانیها از ورود نظامیها به دانشگاه، راههای جدیدی برای دور زدن این قانون فراهم کنند. بهخصوص آن که وزیر علوم دولت سید ابراهیم رئیسی در تازهترین اظهارنظر از اختصاص دفتری به نیروهای نظامی در دانشگاهها خبر داده است.»
مدعیان اصلاحات که در تلاشند فضای دانشگاهها را امنیتی و پلیسی جلوه دهند، از هر فرصتی برای دروغپردازی و تحریک افکار عمومی سوءاستفاده میکنند تا آنجا که اصل ماجرا را به حاشیه میبرند.
زلفیگل، وزیر علوم دیروز درباره ایجاد دفتر تعامل نیروهای مسلح در دانشگاهها گفت: این مورد تازهای نیست و قبلا هم وجود داشته است. قرار است یک کارشناس اداری که استخدام ستاد کل نیروهای مسلح باشد، در دانشگاه حضور یابد و تقاضای سرباز نخبگان، امریههای پسادکتری و کسری خدمت سربازی همچنین قراردادهای استادان با صنایع دفاعی را پیگیری و تسهیل میکند که وقت و انرژی دانشجویان هدر نرود. وزیر علوم گفت: با توجه به تسهیلات جدیدی که ستاد کل نیروهای مسلح به جامعه دانشگاهیان فرهیخته اختصاص خواهد داد امریه فناوری، امریه پسادکترای، کسر خدمت مربوط به رسالههای دکتری و کارشناسی ارشد، قراردادهای پژوهشی با صنعت دفاعی و پیگیری معافیت دانشجویان برای سربازی تسهیل میشود.
مدعیان اصلاحات و روسیههراسی
برای برجسته شدن ادعاهای پهپادی غرب
روزنامه مردمسالاری دیروز در گزارش تیتر یک خود با عنوان «خیانت روسها با شریک کردن ایران در جنگ اوکراین» نوشت: «برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت UN در حال تبدیلشدن به یک بحران در عرصه امنیتِ بینالملل برای ایران است؛ آنچه روسیه با سه گامِ دیپلماتیک در انحراف برجام آن را پدید آورد: 1) روسیه که سخنگوییِ مذاکرات وین را به جهت ضعف ایران به عهده گرفته بود! با پیچیده کردن مذاکرات اجازه نداد گفتوگوها به نتیجه برسد... ۲) روسیه، در عرصه امنیت بینالملل هم حمله به اوکراین را به گسترش ناتو پیوند زد؛ تا هم حمله به اوکراین مشروعیت بیابد، و هم با این روش، چین و ایران را -که از قرن گذشته همسایه ناتو بوده است- در جبهه خود قرار دهد...۳) در گام سوم، روسیه با موضوع پهپادها، اختلاف ایران و غرب را به شورای امنیت UN کشید؛ موضوع اوکراین را به قطعنامه ۲۲۳۱ متصل کرد؛ و آنچه که ایران مانند گذشته میتوانست بهعنوان یک مسئله مذاکراتی به نتیجه برساند را به امنیت بینالملل پیوند زد؛....» مردمسالاری نوشت: «پس از این تحولاتِ دیپلماتیک، روسیه اکنون بهدرستی میگوید که در تکنولوژی پهپادها و سایر ابعاد تکنولوژی نظامی از ایران بسیار پیشرفتهتر بوده و نیازی به ایران ندارد؛ و به همین دلیل با کمیته تحقیق شورای امنیت مخالفت میکند... ادعایی که چنانکه موضوعی مستقل بود درست به نظر میرسید ولی اکنون این ایران و نقض قطعنامه ۲۲۳۱ است که موضوع اصلی شورا شده، و نه قدرتِ ساخت و یا استفاده از پهپادها؛ و این روسیه است که میکوشد تا با عنوان حمایت خود از ایران، اجازه ندهد حمله با پهپادها به مردم عادی اوکراین مورد تحقیق قرار گیرد. چیزی که درنهایت به جهت نقض ۲۲۳۱، و توسط مکانیسم ماشه، صرفاً ایران را به فصل هفتم منشور بازمیگرداند. و البته برای خروج دوباره از آن، ایران را بیشتر به روسیه محتاج مینماید! آیا پیش از آنکه بازهم دیر شود و خسارتهای کشور عمیقتر، نباید در «دیپلماسی سردرگم ایران» تجدیدنظر اساسی صورت گیرد؟»
مدعیان اصلاحات در حالی به روسیههراسی روی آوردهاند که از یکسو جمهوری اسلامی ایران همکاریهای بلندمدت با روسیه را آغاز کرده و از سوی دیگر غربیها در تلاش هستند با ادعاهای جعلی و واهی پهپادی، ایران را در جنگ روسیه با اوکراین شریک کنند. حالآنکه مقامات دیپلماسی ما بارها تأکید کردهاند ایران هیچگونه پهپادی به روسیه نداده است.
تلاش مدعیان اصلاحات برای بحرانی جلوه دادن جامعه
چاره کار، آشتی ملی و رفع حصر است!
روزنامه ابتکار در یادداشتی به قلم مدیرمسئول نوشت: «سرِ بحران از کف خیابان به عریانترین شکل بیرون زد و لذا دیگر قابلانکار نیست. به همین سبب همه از بحران سخن میگویند. کسی نیست که موقعیت را عادی و غیربحرانی توصیف کند. همه از نارضایتی فراگیر حرف میزنند اما در مقدار بحران و عمق نارضایتیها اختلافنظر وجود دارد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «ازنظر نگارنده حجم عمیق بحران کنونی فراتر از همه بحرانهای پس از انقلاب است. هرچند به علت فقدان افق برای معترضین و البته قاعده اجتماعی هواداران نظام امید به سقوط و براندازی سرابی بیش نیست اما مهار بحران با رویههای کنونی نیز ممکن نیست. یعنی جمهوری اسلامی با این رویه، یک نظام بحرانی باقی میماند. «نظام بحرانی» یک نظمِ سرمایهسوز است. هیچ دستاورد بزرگی جز اینکه سقوط نمیکند نمیتواند داشته باشد. مانند بنایی که بهقدری دچار خیز و اضافه سربار است که ساکنان آن احساس امنیت نمیکنند هرچند فرونمیریزد. لذا به گمانم حکومت نیازمند تغییر زمین بازی است. این زمین بازی فقط نظام را حفظ میکند اما توسعه به بار نمیآورد. اگر در جهت اعتماد ازدسترفته گامهای بنیادین برندارد، اگر با تصمیمات سخت رویههای موجود را تغییر ندهد از باتلاق نظم بحرانی خارج نمیشود. اگر حکومت فروکش کردن اعتراضات خیابانی را مساوی حل مسئله به حساب آورد دچار همان خطای راهبردی بر اساس محاسبات غلط شده است. یکی از مختصات تغییرزمین بازی اعلان آشتی ملی و رفع محدودیت از شخصیتهای تاثیرگذار و برگرداندن آنها به مدار جمهوری اسلامی است....»
مدعیان اصلاحات در حالی سعی میکنند ضمن حمایت از اغتشاشگران وضعیت جامعه را بحرانی و راه عبور از بحران را آشتی ملی و رفع حصر سران فتنه تجویز کنند که دشمنان نظام خودشان صریحاً به شکست تمامعیار پروژه ایجاد آشوب در ایران اعتراف کردهاند.