رابطه امنیت با شکوفایی و نوآوری
منصور حسینی
امنیت به عنوان مهمترین خواسته و نیاز بشری ومولفه اساسی خوشبختی، هم به عنوان هدف میانی مطرح است و هم به عنوان ابزاری برای دستیابی به کمالات انسانی خودنمایی میکند، به این معنا که تفسیر انسانی و قرآنی از خوشبختی چیزی جز آسایش و آرامش و یا همان برآوردن نیازهای روانی و جسمی انسان نیست. از این رو امنیت و آرامش به عنوان هدفی مهم و اساسی همواره مطلوب فردی و جمعی انسانها بوده است. همچنانکه دستیابی به همه کمالها نیز در سایه امنیت تحقق مییابد. اگر فرد و جامعهای احساس امنیت و آرامش نداشته باشد نمیتواند به کمال شایسته خویش دست یابد. این نوشتار تلاشی است تا تحلیل قرآن را از امنیت و آثار آن به رشته تحریر درآورد.
چیستی امنیت
امنیت به عنوان اسم مصدر و حاصل مصدر از واژه امن گرفته شده است. امن در زبان عربی ضد واژه ترس است و به گفته برخی نقیض آن شمرده شده است. به این معنا که رابطه آنها تقابل نقیضین است و هر جایی که ترس باشد امنیت نیست و هر جایی که امنیت است ترس بدانجا راهی پیدا نمیکند. (لسانالعرب، ابن منظور ذیل واژه امن)
بنابراین، امنیت یعنی آرامش و نبود ترس و وحشت در جامعهای یا گروهی از انسانهایی که با هم زندگی میکنند.
البته برای امنیت و آرامش اقسام و انواعی چندی است که میتوان به امنیت روانی که از آن به آرامش روحی تعبیر میشود و میتواند به شکل آرامش روانی جمعی و فردی خودنمایی کند و نیز امنیت اجتماعی، امنیت سیاسی، امنیت جانی، امنیت اقتصادی و نیز امنیت راهها و مومنان و مانند آن اشاره کرد.
امنیت هرچند امری مرتبط به احساس و عواطف انسانی و به نوعی شخصی است ولی نمودهای اجتماعی و رفتاری آن بسیار روشنتر و شدیدتر میباشد. از این رو آثار و بروندادهای آن بیش از حد و اندازه است. آثار بیرونی امنیت چنان زیاد و تاثیرگذار است که زندگی فردی و اجتماعی را تحت تاثیر شدید خود قرار میدهد و موجبات رشد و بالندگی فرد و جامعه و یا نیستی و نابودی آنان را فراهم میآورد.
امنیت، خواسته فردی و جمعی
امنیت نیاز فردی و جمعی بشر است. هرکسی میکوشد تا از هر لحاظ در امنیت باشد؛ زیرا بیامنیت روح و روان شخص از حالت تعادل و اعتدال بیرون میرود و شخص در حالتی از سرگردانی و طغیان قرار میگیرد. کسانی که دارای ترس باشند دچار شخصیتی متزلزل میشوند و رفتارها و نگرشهایشان از سلامت بیرون رفته و همواره با خشونت و یا واکنشهای ضدعقلانی با دیگری برخورد میکنند.
هر کسی میکوشد تا در مکان و یا حالتی باشد که احساس امنیت و آرامش کند؛ زیرا در آرامش است که میتواند رفتارها و کنشها و واکنشهای طبیعی داشته باشد و فرصت مییابد تا استعدادها و ظرفیتهای کمالی خویش را بروز دهد.
جامعه نیز اگر بخواهد به شکوفایی برسد و ظرفیتهای خویش را ظاهر کند باید برخوردار از امنیت و آرامش باشد؛ زیرا جامعهای که در آن ترس حاکمیت دارد هرگز نمیتواند به رشد اقتصادی و بالندگی و کمال خود دست یابد.
امنیت اجتماعی، خواسته همگانی
ملتها به این دلیل در کنار هم گرد میآیند که میتوانند با تجمیع قدرت و گردآوری همه نیروهای پراکنده به امنیت و آرامش و در سایهسار آن به آسایش دست یابند. آدمی نمیتواند به تنهایی به همه خواستههای خود برسد، از این رو به یکدیگر نیاز دارد.
از سویی هرکسی میکوشد تا دیگری را برای دستیابی به خواستهها و برآوردن نیازهای خویش بهکار گیرد. تضاد خواستهها و منافع و استخدامگری موجب میشود تا درگیری پیش آید و ترس حاکمیت یابد و امنیت از جامعه رخت بربندد. در اینجاست که قانون برای تنظیم و ساماندهی رفتارهای استخدامی افراد وضع میشود. ایجاد دولت از آنرو انجام میشود تا بتواند قانون را اجرا و خواستههای فردی و تواناییها و ظرفیتهای فردی را به شکل جمعی گرد آورده و به عنوان اقتدار سیاسی اعمال کند. اینگونه است که هدف از ایجاد و برقراری دولتها و نظام سیاسی چیزی جز گردآوری قدرتها و ساماندهی روابط اجتماعی برای دستیابی به خواستهها و برآوردن نیازهای جمعی نیست.
بر این اساس دولتها موظف هستند به تامین امنیت و آرامش در سایه قانون اقدام کنند و از تجاوزگری افراد و یا گروهها و یا جوامع و دولتهای دیگر به حقوق فردی و جمعی و ملی جلوگیری به عمل آورند.
از اینرو امنیت به خواسته همگانی و هدف اصلی ملتها و وظیفه اصلی و اساسی دولتها تبدیل میشود. دولتی که نتواند امنیت را فراهم آورد در حقیقت از مشروعیت سیاسی ساقط میشود؛ زیرا مشروعیت سیاسی هر دولتی بستگی به ارزشها و اصولی دارد که دولت بر پایه آن شکل گرفته است و اگر دولتی نتواند به این پرسشها و خواستههای اساسی پاسخ دهد از مشروعیت سیاسی بیرون میرود.
شکوفایی و نوآوری در سایه امنیت
شکوفایی به معنای بروز و ظهور همه استعدادها و ظرفیتهای فردی و جمعی در زمانی تحقق مییابد که شخص و جامعه در امنیت و آرامش باشد. اگر فردی و یا جامعهای دچار فقدان امنیت باشد و ترس بر دل و جانشان غالب شود رفتارها و کردارهای آنها نیز از حالت طبیعی خارج میشود و رفتارها و کردارهایی غیرعادی را در پیش میگیرند. وجود ترس واکنشها و رفتارها را به سوی رفتارها و واکنشهای عصبی و عاطفی و احساسی سوق میدهد.
در چنین شرایطی قوا و ظرفیتهای بشری بروز و ظهور نمییابد و اگر بروزی برای برخی از قوا و استعدادها باشد همراه با افراط و تفریط است. برخی از قوا همانند قوه غضب در انسان تقویت میشود و به خشونت و کردارهای تند و زیانبار میانجامد و یا آنکه در سوی دیگر گرفتار تزلزل شخصیتی و بزدلی و گوشهگیری میشود.
به عبارت دیگر واکنشهای مردم نسبت به ترس و فقدان امنیت به دو شکل متفاوت بروز میکند که در هر دو حالت میتوان آن را حالت غیرمتعادل و غیرطبیعی دانست. چه شخص در برابر ترس و خوف واکنش غضبی نشان دهد و برای مقابله به خشونت متوسل شود و یا آنکه بزدلانه به گوشهای رود و در کنجی چون موش از ترس بر خود بلرزد.
اگر ترس، قوایی را بروز و ظهور دهد در دو شکل افراطی و تفریطی بروز میدهد. در هر دو حالت قوا به شکل طبیعی بروز و ظهور نمییابد. در سایه امنیت است که انسان و جامعه احساس میکند که میتواند همه قوای خویش را شکوفا سازد.
کسی که غم و ترس گرسنگی را دارد و هنوز از نخستین نیاز اساسی او پاسخ نگرفته است و یا نتوانسته است به نیاز عاطفی و روانی خود و یا نیاز جنسی خویش پاسخ درخوری دهد نمیتواند به پرسشهای اساسی و اصلی بپردازد. از این رو گفتهاند که فلسفه در ایران و یونان در زمانی شکل گرفت که آسایش و امنیت بر جامعه حاکم بوده است و انسانهایی در رفاه بوده و دردی به عنوان دردهای نخستین بشری نداشتند.
اگر در روانشناسی در بحث انگیزهها به مسائلی چند به عنوان ترتبی اشاره میشود و آن را انگیزه هر حرکت و تلاشی برمیشمارند انگیزه اندیشیدن در اصول کلان و اصلی جزو آخرین نیازهای حرکتی و تلاشی انسان شمرده میشود هرچند که به عللی جزو نیازهای اصلی و اولی بشر میباشد که از کجا آمدهام و آمدنم بهر چه بود و به کجا میروم و آخر ننمایی وطنم. ولی این زمانی است که از غرغر شکم آسوده شده باشد و جانش در امنیت بوده و ترس مرگ نداشته و نیازهای عاطفی و جنسی وی پاسخ شایسته و درخوری یافته باشد.
بنابراین در جایی که آدمی همواره در ترس و نگرانی است و احساس امنیت نمیکند نمیتواند به رشد و بالندگی برسد چه رسد به اینکه در آن امور به شکوفایی کمال رسیده و همه بار و بر خویش را بروز و ظهور دهد.
قرآن در آیه 126 سوره بقره و نیز 112 سوره نحل و 57 سوره قصص هرگونه آسایش و رفاه را در سایه امنیت میداند. به این معنا که جامعه و یا فرد زمانی به رفاه و آسایش دست مییابد که از امنیت برخوردار باشد.
زمانی که جامعهای از هر نظر دارای امنیت باشد تجارت و اقتصاد رشد میکند و سرمایهگذاری در بخشهای مختلف آن انجام میپذیرد.
کشاورز زمانی به کشت میپردازد که از هر لحاظ خود را در امنیت تامین داشت و برداشت و فروش بیابد و بداند که از این رنج و تلاش خویش سودی حاصل میکند. هرگاه در هر بخش احساس امنیت نکند تلاشی برای کشاورزی نمیکند.
بر این اساس خداوند هرگونه رفاه و آسایش مادی را منوط به تحقق امنیت در جامعه برمیشمارد. شکی نیست که رفاه تنها زمانی پدید میآید که شخص احساس کند که میتواند در هر کاری که اقدام میکند ترس و اضطرابی سراغ وی نمیآید و میتواند استعدادهای خود و زمین را آشکار سازد و از همه ظرفیتهای خود و جامعه بهره گیرد. این همان مفهوم شکوفایی و آشکارسازی همه ظرفیتها و توانمندیهای فردی و جمعی است.
خداوند میفرماید که شکوفایی علمی و دانشی بشر نیز در سایه امنیت است و شخص میتواند در مسائل اصلی و کلان و مهمی چون حق و حقیقت اندیشه کند.
در اینجا به این نکته توجه میدهیم که هرگونه تفکر کامل و به دور از افراط و تفریط یعنی تفکر و اندیشه حقمدارانه تنها در سایه امنیت و به دور از ترس و ناامنی تحقق مییابد.
اگر فرد و ملتی از چیزی بترسد نه تنها درباره حق نمیاندیشد بلکه به انکار واقعی آن میپردازد و حتی اگر به زور و از روی ترس بدان گرایش یابد در عمل از آن دور میشود. از این رو خداوند در آیه 6 سوره توبه دستیابی اشخاص و جوامع به حق را در سایه امنیت ممکن میداند.
اگر ترس این امکان را به شخص و جامعه نمیدهد تا همه ظرفیتها و استعدادهای خود و جامعه را بروز دهد به طریق اولی این امکان را نمیبخشد تا نوآوری داشته باشد. نوآوری شرایطی را میطلبد که از مهمترین آن امنیت است. البته بسیاری از نوآوریها در سایه نیاز پدید آمده است ولی هرگز در سایه ترس و هراس نبوده است.
خداوند در آیات بسیاری بر امنیت اجتماعی(سبا آیه 15 و 18 و نیز نحل آیه 112 و کهف آیات 94 تا 98) و امنیت اقتصادی(مائده آیه 2) و امنیت جانی(قصص آیه 57 و عنکبوت آیه 67 و انفال آیه 26) تاکید میکند؛ زیرا اینگونه امنیتها همانند امنیت شغلی و روانی و امنیت راهها میتواند زمینهساز شکوفایی و نوآوری در جامعه باشد.