یک ستاره از آن هزار
ستاره چهلم؛ آن دو ستاره
ابوالقاسم محمدزاده
آسمان وطن همان آسمان است که سالها از عمرش میگذرد و نظارهگر زمینیان است. اما شبهایش فرق میکند. در میان ستارههای آسمان که ما آنها را میبینیم، ستارههایی هستند ناشناخته، ستارههایی که اهل آسمان آنها را بهتر میشناسند و ما، تنها درخشش و چشمک زدنهایشان را میبینیم.
در آسمان وطن ستارههایی دیده میشوند که درخشش آنها با دیگر ستارهها متفاوت است و من، نمیدانم خوشه پرویناند یاهالهای از انوار حقیقی که به برکت شهادت به دست آوردهاند تا هدایتگر و راهنمای گمشدگان در ظلمت و تیرگیها باشند.
ستارهها برای خودشان قصهای دارند و حال و روزی. ستارهها در آسمان ولایت خاموشی ندارند و جاودانه خواهند ماند. درست مثل ستارههایی که از بدو تولد منظومه شمسی و کهکشان راه شیری میدرخشند و خاموشی ندارند.
به آسمان نگاه میکنم و ستارههایی را نظاره میکنم که به هم نزدیکند. درست جفت یکدیگرند و انگار! ستارههای دوقلوی آسمان شبند. شاید! ستاره کسانی هستند که در عالم خاکی همراه و هم نفس یکدیگر بودهاند. درست مثل ستارههای دفتر دل نوشتههای من...
دو برادر بودند، متولد دهه 1340، [محمد] مهدی و [محمد] حسین، همراه و همدم یکدیگر. اولی همیشه جلو دار بود هم در تولد و هم در شهادت. با هم به مدرسه عسگریه یکی از دهها مدارس مرحوم عابد زاده رفتند.
بزرگتر که شدند یکیشان درس طلبگی خواند تا راه پدرش مسلم دهشت حائری را که امام جماعت مسجد الحمید محله عنصری مشهد بود را ادامه دهد و دیگری درسش را در مدرسه عابدزاده ادامه داد.
با روحیاتی که از سیره عملی پدرشان در وجود آنها نفوذ کرده بود، جزو فعالین همیشه حاضر در صحنههای انقلاب و همدوشی و همراهی با مردم انقلابی مشهد بودند و با حضور در صحنههای مختلف انقلاب، تا پیروزی و استقرار نظام جمهوری اسلامی از پای ننشستند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در حفظ و نگهداری از دستاوردهای انقلاب از هیچ کوششی دریغ نکردند.
با آغاز جنگی تحمیلی همانند دیگر جوانان غیور این مرز و بوم به سوی جبههها شتافتند. مهدی سیره پدرش را ادامه داد و پیشنماز رزمندگان شد و حسین هم تخریبچی شد و هر دو، حضور پررنگی در سنگر و خطوط مقدم دفاع از ناموس و خاک این سرزمین داشتند.
تنگه رقابیه، محل پرواز کبوتر جان مهدی بود که در 14 فروردین 1361 آسمانی شد و تسبیح و عمامه اش را برای خانواده آوردند و یک سال و نیم بعد هم کبوتر جان حسین ، در تاریخ 13 مرداد 1363 از روی بلندای ارتفاعات قلاویزان به برادر شهیدش پیوست و دوری از او را تاب نیاورد.
آسمان وطن همان آسمان است و من به آسمان نگاه میکنم، گرد هم، همجوار هم، در امتداد هم، ستارههایی را میبینم که میدرخشند و چشمک میزند. نام شان را میگذارم ستارههای آسمان ولایت و امامت. ستارههایی که نظارهگر ما هستند. تا راه را گم نکنیم. تا به بیراهه نرویم. کاش! آنها را بهتر میشناختیم تا رهرو و ادامه دهنده مسیرشان باشیم.
موضوع: شهیدان محمدمهدی و محمدحسین دهشت حائری