به مناسبت اربعین آیتالله قربان وکیلپور
پیر و مراد شهدای محله
سعید رضایی
چهل روز قبل، یکی از روحانیون انقلابی و مجاهد به یاران شهیدش پیوست.
آیتالله قربان وکیلپور که در جنوب غربی تهران و محله امام زاده حسن، به عنوان پیر و مراد و پدر معنوی جوانان انقلابی و رزمندگان و شهدای دوران دفاع مقدس مشهور بود و امروز اربعین اوست. به همین مناسبت با نوه وی، حجت الاسلام محمد وکیلپور گفت وگو کردیم.
***
لطفا از زندگی و سوابق انقلابی و جهادی آیتالله قربان وکیلپور بگویید.
ایشان متولد 1305 بودند و تحصیلات مقدماتی حوزه را در مدرسه طالبیه تبریز گذراندند برای تحصیلات تکمیلی و دروس خارج فقه به قم مهاجرت می کنند و بیش از 10 سال آنجا مستقر می شوند و در این مدت از محضر حضرت امام خمینی(ره)، مرحوم آیت الله بروجردی
(رضوان الله تعالی)، مرحوم مرعشی نجوی، حجت کوه کمری، علامه طباطبایی و ... بهره مند می شوند. پدربزرگم با توجه به نیاز بیشتر تهران به مبلغ و استعداد و توان علمی بالایی که داشتند، از سال 1340 به تهران میآیند و کار تبلیغی را شروع می کنند. در اینجا همراه با تعدادی از یاران و همشهریانشان زمینی را خریداری می کنند و مسجد نور که امروز به مسجد چهارده معصوم تغییر نام پیدا کرده را در محله امامزاده حسن بنا میکنند. بعدها این مسجد، به یکی از محورهای حرکات انقلابی و تربیت طلاب تبدیل می شود. در دوران دفاع مقدس نیز این مسجد یکی از مراکزی بود که شهدای بسیاری را تقدیم اسلام و انقلاب کرد و حاج آقا وکیلپور هم نقش محوری و اساسی را در این اتفاقات داشت. یکی از شخصیتهایی که از اعضای این مسجد محسوب میشد، سردار شهید احمد مایلی است که از نوابغ پرواز و چتربازی بود و مرحوم وکیلپور بر ایشان تأثیر بسیار بالایی گذاشته بود. حاج قربان وکیلپور قبل از انقلاب هم از مبارزان نهضت بودند و همراه با آیتالله ایروانی هیئتی داشتند که آیت الله سعیدی و آیتالله غفاری هم آنجا حضور می یافتند و به فعالیت و نطق انقلابی میپرداختند. بسیاری از شاگردان مرحوم وکیلپور در این مساجد و جوانانی که پای دروس طلبگی ایشان بودند، به صفوف انقلاب پیوستند و بعد از آن هم به عرصه های دفاعی و جبهه رفتند. ایشان 40 روز قبل در سن 97 سالگی از دنیا رفتند درحالی که از سال 1340 تا لحظه آخر، خود را وقف تبلیغ برای اسلام و انقلاب کردند و تمام لحظات نیز در خط امام بودند. شهید حسن زاده، شهید سعدی، شهید احمد مایلی و برادر شهیدش داود، ازجمله شهدایی بودند که تحت تأثیر ایشان بودند.
تأثیرگذاری بر جوانان برای پیوستن به جبهه توسط مرحوم آیتالله قربان وکیلپور به چه طریقی بود؟
رابطه حاج آقا با جوانان و افرادی که با ایشان در ارتباط بودند، رابطه ای عمیق و نزدیک بود. اکثر رزمندگانی که تحت تأثیر ایشان به جبهه رفتند و شهید یا جانباز شدند، او را «ملا بابا» صدا میزدند. یعنی رابطه پدر-پسری بین آن ها برقرار بود. هم، سن حاج آقا بیشتر از آن ها بود و هم اینکه ارتباطی عاطفی بینشان برقرار بود و این در رفت و آمدها و برخورد آن ها با یکدیگر حس می شد. قبل از انقلاب و در آن شرایط حتی جوانانی که در فضا و مسیر حرکت ایشان نبودند آنقدر تحت تأثیر مرحوم قربان وکیلپور قرار میگرفتند که به او «دده» (به ترکی یعنی پدر) و یا «دایی» میگفتند و این صمیمیت باعث شد تا برخی از آن جوانان که سوابق خوبی هم نداشتند اما به مسیر درست برگردند و اصلاح شوند. این به خاطر روابط دوستانه و محبت آمیز این روحانی با مردم محله بود. جوانانی که در این رابطه تربیت شدند بعدها برخی شهید و برخی جانباز شدند که تقریبا همه آنها حاج قربان وکیلپور را به عنوان پدر معنوی خودشان می دانستند. حاج آقا همواره در دسترس آنها بود، درد دلهایشان را میشنید و در فضاهای مختلف مأنوس می شد و این ها باعث می شد رابطه عمیقی بین او و مردم برقرار شد و همان طور که گفتم، رابطه پدرانه بود و موجبات و مقدمات تأثیرگذاری را فراهم می کرد.
شما خودتان چه خاطراتی از نظرات و رفتارهای ایشان در تبلیغ و صیانت از ارزشهای دفاع مقدس به یاد دارید؟
ایشان همیشه و در همه سخنرانی هایشان به ما تذکر می دادند که این مسیر و ارزشها و همه آن چیزی که ما داریم، به واسطه جوان هایی است که شاید قبل از انقلاب ظاهر خوبی نداشتند اما به برکت نفس امام زنده شدند و این ها اسلام را نگه داشتند. همیشه در اغلب منبرهایشان این مطالب را عنوان می کردند و معمولا متذکر می شدند که اگر دوران دفاع مقدس نبود، امروز خبری از اسلام و انقلاب و حتی ایران نبود. گاهی از آثاری که جوانان از نفس امام گرفته بودند بیان می کرد و می گفت که بچه هایی در این محله زندگی می کردند که افرادی معمولی بودند اما امام و انقلاب که آمدند متحول شدند و به مسجد رو آوردند و مسیری پیش رویشان باز شد که آینده متفاوتی برایشان رقم زد. بعد از شهادت سردار احمد مایلی هم می گفت که راهی که حاج احمد در دوران بعد از انقلاب در پیش گرفت و سبکی که برای خودش برگزید به گونهای بود که باید در نهایت شهید میشد. تقریبا میتوان گفت که جلسهای نبود که با یادآوری دفاع مقدس، شهدا و أثرپذیری جامعه از آنها و نقش حضرت امام که با دم مسیحاییشان در تغییر و تبدل جوانانی که قبل از انقلاب ظاهرشان نسبتی با دین نداشت اما ستاره های دین شدند، توسط ایشان سپری نشود.
الان نسل جدید روحانیت چطور میتوانند این تأثیرگذاری و الگوسازی را عملی کنند؟
حقیقت این است که ما یک مقدار در تاریخنگاری جریانات میانی روحانیت و علما و نقش اساسی آن ها کم کاری کرده ایم. امروز که حضرت آقا به بحث جهاد تبیین اشاره می کنند، این افراد هم در زمان خودشان سرباز جهاد تبیین بودند، بدون اینکه مارک یا نشانهای در این زمینه داشته باشند. این نشان میدهد که ارتباط صمیمی و
رو در رو بین مجموعههای میانی روحانیت و مردم و حضور در مناسبات آنها در شادیها و عزاداری و رفت و آمد خانوادگی و نفوذ در دلشان موجب این خواهد شد که آنها ما را به عنوان پیر و مراد خودشان بپذیرند و از این فضای سلبریتی زده نجات پیدا کنند. قبل از انقلاب هم فضاهای سلبریتیزده و افرادی شبیه به آنها وجود داشت، اما از زمان انقلاب وقتی حضور جدی روحانیون در متن جامعه مطرح شد و جوانان به علما نزدیک و نزدیک تر شدند و روحیات آن ها را دیدند به آنها علاقهمند شدند. امروز هم طلبهها باید بیش از پیش جانفشانی کنند، مثلا مرحوم قربان وکیلپور مدارج علمی بالا را برای کار تبلیغی فدا کرد و با رها کردن قم به تهران آمد و مردم این را خوب لمس می کنند. طلاب اگر واقعا مخلصانه و خالصانه پای هدفشان که اعتلای اسلام و کلمهالله است بایستند معمولا این مودت و محبت ایجاد میشود و به محبوب مردم تبدیل میشوند. خداوند متعال هم در قرآن می فرمایند که «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا ؛ همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند.»
مثلا این مودت بین حاج قربان وکیلپور و اهالی محله، جوانان و رزمندگان آنقدر زیاد بود که در روز تشییع پیکر ایشان حتی آنهایی که ظاهرشان نامناسب تلقی می شود، حس از دست دادن یک پدر را داشتند. این رابطه در صورتی که یک روحانی اهل ازخودگذشتگی و ایثار و در یک کلمه اهل هجرت از دنیا باشد و بین مردم و جوانان حضور فعال بیاید، قابل ایجاد شدن است. یک راه دیگر این است که زندگی این نوع شخصیت ها و تأثیرات مثبتی که داشتند را در رسانه ها و آثار ادبی و هنری به تصویر بکشیم تا الگوسازی شود.
در پایان اگر سخنی باقی مانده بفرمایید.
اگر حرکت انسان در مسیر وظیفه باشد با همه تبلیغات منفی از جهات مختلف و دشمنیهایی که هست خدای متعال باز هم مسیر را باز میگذارد تا این افراد به انسانهای محبوب در جامعه تبدیل شوند. در مراسم تشییع پیکر حاج قربان وکیلپور چیزی که بین همه عیان بود این بود که این عزتی که خدا برای ایشان قرار داده أثر یک عمر عمل به وظیفه و تکلیف است. انشاءالله که همه ما بتوانیم عمل به تکلیف کنیم و آخر و عاقبتمان ختم به شهادت و به خیر شود.