مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ریشهری- جلد اول- 39
کودتا علیه انقلاب با اطلاع آیتالله شریعتمداری
ادامه اظهارات آقاي قطبزاده
سؤال: چگونه ميخواستيد مواد منفجره را به جماران ببريد؟
قطبزاده: صحبت از اين شد كه ميشود مواد منفجره را برد.
صحبت از اين بود كه توسط مصالح ساختماني كه به آنجا ميرود [برده شود] اين آقايي كه يكي از اين افسرهاست گفت: من متعهد ميشوم كه از طريق مصالح ساختماني، مواد منفجره را به داخل منزل ببرم،
ولي خود او هم بعد از مدتي اصولاً به اين نتيجه رسيده بود كه فقط راهش كوبيدن از دور است و از نزديك امكاناتش بسيار ضعيف است.
سؤال: در اين رابطه آيا قرار بود اسلحهاي هم از خارج آورده بشود؟
قطبزاده: نهخير، در اين رابطه ابداً به اين صورت نبود، به دليل اينكه بين طرح اين مسئله و اجرايش بيشتر از حداكثر دو هفته نبود؛ بنابراين امكان اينكه اسلحه از جايي بخواهد وارد بشود، بر اين منظور نبود.
سؤال: پس در رابطه با چه بود؟
قطبزاده: اينها مدتي قبل گفته بودند به من، اولاً اسلحه و مهمات، همه نوع دارند خودشان و احتياجي ندارند، ولي مدتي قبل، در حدود مثلاً يك ماه و خردهاي قبل، سؤال كردند از من، يعني يك ليست كوچكي را به من دادند. تعداد اسلحه محدودي، كه ما اينها را ميخواهيم. من هم گفتم سعي ميكنم آنها را تهيه بكنم و اينها را فرستادم براي خارج از كشور، ولي عملاً امكان تهيهاش به علت نبودن پول نبود.
سؤال: با چه كسي تماس گرفتيد و در خارج از كشور قرار بود چه كسي هماهنگ بكند؟
قطبزاده: مسئله رابطه با خارج از كشور، خودش يك بحث ديگري است.
سؤال: آن بحث را خواهيم كرد منتها در اين رابطه مشخص، اين هماهنگي و ارتباط با اسلحه در خارج با چه نيرويي قرار بود انجام بشود و شما از كي خواستيد؟
قطبزاده: من فقط به يكي از دوستانم آقاي بيلران، ليست را فرستادم و گفتم آيا ميشود اينها را تهيه كرد و او گفت: اگر پول باشد امكان تهيهاش، توسط دلالها هست كه اصلاً پولي نبود و اصلاً تهيه هم نشد.
سؤال: در اين طرحي كه در ذهن شما بود، چگونه ممكن بود شخص امام سالم بماند و ديگران در طرح انفجار از بين بروند؟
قطبزاده: بله، مسئله در همين بود كه عرض كردم چون بحث انفجار در آنجا در آخر سرش، به صورت كوبيدن آنجا بود. مسئله جان امام در [خطر] بود من به اعتبار عاطفي خودم حاضر نبودم كه زير بارش بروم و تصميم داشتم مخالفت كنم.
سؤال: شما چه مقدار پول در اختيار اين گروه قرار داديد؟
قطبزاده: والله من در بازجوييهايم مفصل به منابعي كه منابع ماليم باشند، گفتم من در مجموع 2 ميليون و 250 هزار تومان در اختيار اين گروه گذاشتم و پانصد هزار تومان در اختيار آن دو، سه نفري كه در روزهاي آخر ديده بودمشان. اين مجموعه پولي بود كه من در اختيار آنها گذاشتم.
سؤال: آيا شما طرح براندازي نظام جمهوري اسلامي را با نيروها و شخصيتهاي مذهبي يا مراجع در ميان گذارده بوديد؟
قطبزاده: نيروهايي كه وجود نداشتند، در بين مراجع فقط با واسطه با شخص آيتالله شريعتمداري، مسئله در ميان گذاشته شده بود، البته توجه ميكنيد من مدت يك سال و خردهاي است كه اصلاً مسافرتي به هيچ جا نكردم، منجمله به قم؛ بنابراين شخصاً تماس نداشتم، ولي [با] دو واسطهاي كه صحبت شده بود با ايشان، من از طريق آن دو واسطه مطلع شده بودم كه اين مطالب، مسئله اصل براندازي به نظر ايشان رسيده بود. در دو سه ماه قبل، يك بار آقاي حجتالاسلام مهدوي رفتند آنجا و صحبت كرده بودند با ايشان، با آيتالله شريعتمداري و در مجموع، برخورد آيتالله شريعتمداري بسيار برخورد محتاطانهاي بود، با كل مسئله. بعد وقتي كه حجتالاسلام مهدوي تشريف برده بودند به خارج، من از حجتالاسلام آقاي عبدالرضا حجازي خواستم مطلب را با حضرت آيتالله شريعتمداري در ميان بگذارد و كليات طرح را يعني اصل كليت طرح را با آقاي حجازي در ميان گذاشتم. آقاي [عبدالرضا] حجازي هم با آيتالله شريعتمداري آن طوري كه به من گفتند مسئله را در ميان گذاشته است و نقل قول از آقاي حجازي است كه ايشان گفتند كه من قبل از انجام برنامه، كاري نميتوانم بكنم و بعد از انجام برنامه، بنده خود ايشان را تأييد ميكنم و اقدام ميكنم. اين ماجرا گذشت. مجدداً بحث ديگري با آقاي حجازي شد و آقاي حجازي مجدداً رفتند و دفعه دوم كه برگشتند گفتند كه بحث همان است ولي آيتالله شريعتمداري يك مقدار زيادي ترسيدند. اين ماجرا كه مربوط به يك ماه و نيم قبل است، گذشت تا مجدداً آيتالله مهدوي آمدند. من مجدداً به آقاي مهدوي گفتم و ايشان هم در مراجعت به من گفتند كه نظر ايشان همان است و اگر براندازي انجام شد، ايشان تأييد خواهند كرد و اقدام خواهند كرد. البته يك، دو روز بعدش، آقاي مهدوي پولي هم در حدود 500 هزار تومان به من دادند و تنها پولي بود كه به من رسيد و گفتند من بابت خريد منزل از آيتالله شريعتمداري گرفتم و اين در مجموع رابطهاي بود كه بود و به نظر من و به نقل قول از اين دو واسطه، چون همانطوري كه گفتم من خودم در جريان نبودم و با ايشان صحبت نكردم. ايشان در جريان كل قضايا بودند.
سؤال: آقاي عباسي هم در جريان بودند؟
قطبزاده: آقاي عباسي، من خودم آقاي عباسي را مدت يك سال و خردهاي است كه نديدم، ولي استنباط من اين است كه بيانات اين آقايان اين بود كه احتمالاً در جلساتي كه اينها داشتند آقاي عباسي هم حضور داشته است.
سؤال: آقاي عباسي در چه رابطهاي با آقاي شريعتمداري بودهاند؟
قطبزاده: آقاي عباسي داماد آيتالله شريعتمداري هستند و قاعدتاً اين موضوعي كه شخص آقاي عباسي در جريان بودهاند يا نبودهاند را [بايد] از آن دو نفر آقايان سؤال كرد، چون آنها در جريان اين بودند كه اينها در جلسه بودهاند و يا نبودهاند؛ ولي من چون خودم آقاي عباسي را نديدهام و خودم آيتالله شريعتمداري را نديدهام، بنابراين نميتوانم بگويم كه اينها هم بودهاند و يا نبودهاند و آن آقايان روشن خواهند كرد كه ايشان هم در جريان بودهاند و يا نبودهاند. به هر حال در اين پايان، وضعي كه به وجود آمده و اين در واقع مشكلي كه براي من ايجاد شده من قبلاً هم عرض كردم كه قصاصش را با نهايت ميل ميپذيرم.
سؤال: آخرين جلسهاي كه سيدمهدي مهدوي با شريعتمداري داشت كي بود و اين جلسه چه نتيجهاي داشت؟
قطبزاده: در حدود يك هفته قبل از دستگيري من و نتيجهاي كه ايشان به طور مجمل گفت، چون وقت زيادي نبود و چند دقيقهاي بيشتر نديدمشان، اين بود كه همان طوري كه قبلاً عرض كردم، ايشان بعد از اينكه اگر عملي انجام بگيرد ايشان بعد از پيروزي تأييد كامل ميكند.»