kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۱۳۸۵
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۳
به بهانه برگزاری دومین آئین افق تحول

در باب تحول در رسانه ملی!

 
 
 
مهدی فقیهی
مکتب انقلاب اسلامی ایران فی حد ذاته‌، با خوی متجاوز و مبانی‌اندیشگی غربی، دارای تعارض است. چرا؟...واضح است؛ چون اسلام با تفکر و مشی متفرعنانه و غیر الهی در تعارض و تقابل است. از این رو؛ شگفت‌انگیز نیست که انقلاب اسلامی و به تبع آن جمهوری اسلامی، با غرب استکباری در غیر هم‌سازی و درگیری دائمی‌اند و شگفت انگیز نیست که غرب برای فروپاشیدن بنای انقلاب ما از هر تقلا و تصمیمی فروگذار نکند. درهمین راستاست که فعالیت 400 شبکه ماهواره‌ای فارسی زبان معنا می‌یابد. شبکه‌هایی که اسلام زدایی و هویت‌ستیزی و براندازی نظام جمهوری اسلامی - و برخی به صراحت – تجزیه ایران را به عنوان راهبرد رسانه‌ای خود با جدیت و هزینه‌های سرسام‌آور دنبال می‌کنند. گفتیم با جدیت! معنای این تاکید و اهمیت تقابل رسانه‌ای با انقلاب و جمهوری اسلامی و اساسا ایران و ایرانی‌، وقتی بیشتر هویدا و فهم می‌شود که بیاد بیاوریم، روزی که بنگاه خبرپراکنی بی‌بی سی مجبور شد در جهت صرفه‌جویی مالی چند شبکه تلویزیونی خود به زبان‌های غیرانگلیسی را تعطیل کند، همه تلاش خود را کرد تا بی‌بی سی فارسی را حفظ نماید. شبکه‌ای که یک سال پس از تاسیس، در سال 1388 و هنگام بروز فتنه، بر خلاف ادعای بی‌طرفی‌، ماهیت وهدف و غایت خود را وقیحانه با دمیدن بر شراره‌های فتنه نمایان کرد و کوس رسوایی‌اش را به‌صدا در آورد. در برابر واقعیت و هجمه‌های شبانه‌روزی شبکه‌های یاد شده، تنها سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی است که تلاش می‌کند از‌اندیشه و مکتب انقلاب اسلامی و کیان جمهوری اسلامی در صحنه رسانه شنیداری و دیداری، صیانت کند. رسالت سترگ و بی‌مانند صدا وسیما قطعا برای هر مخاطبی قابل درک است و به حتم نیز فهم این مهم دشوار نیست که به دوش کشیدن رسالت یاد‌شده و ایفای مسئولیت و نقش واگذار شده، کاری صعب وپیچیده است. رسانه ملی چهار دهه است که یک تنه با بودجه‌ای ناچیز – با نظر به اهمیت نقش و بزرگی رسالت و تعدد حریف و رقبای رسانه‌ای- ایستاده است. بی‌شک ادامه این ایستادگی به‌ویژه با توجه به تکثیر دائمی رسانه‌های استکباری وموضوعیت یافتن فضای مجازی، نیازمند تدابیربایسته‌ای است. یکی از تدابیر، تحول است. تحول بر پایه مقتضیات زمانی و ذائقه و نیاز مخاطب امروز. حتما نمی‌توان با ریل‌گذاری دو دهه پیش، نظر مخاطب دشوارپسند امروز را جلب کرد. نمی‌توان در عصری که به‌وسیله تلفن همراه، مخاطب در معرض دائمی اخبار درست و نادرست است، روایتی دست چندم و با تاخیر از یک رویداد ارائه داد.نمی توان و نباید فارغ از فناوری‌های نوین، با فناوری سه دهه پیش، آثاری را پیش روی مخاطبی قرار داد که برای انتخاب یک اثرنمایشی، گزینه فراوانی دارد و چشمگیرترین‌ها را چشم دارد.
یک سال پیش پیمان جبلی، با شعار و طرح مدون تحول، سکان هدایت رسانه ملی را به‌دست گرفت. وی نقشه راهی داشت و دارد که لازمه تحقق آن صبوری و اجرای گام به گام است. نقشه‌ای که تحول را در بعد شکلی و ظاهری و عزل و نصب‌های سلیقگی خلاصه نکرده است. اساس تحول هدف گرفته شده، ایجاد بستری و تشخص مسیری است که بر پایه اسناد بالادستی نظام، مقتضیات وایجابات روز و نظر به راهبرد مناسب در برابر استکبار رسانه‌ای، خود به خود تحول را به همه اجزای سازمان تسری می‌دهد. به‌طور مثال، استفاده از تمامی ظرفیت هنری – فرهنگی کشور و مشارکت پذیری از همه اعضای جامعه هنری کشور با ایجاد مرکز سیمرغ یا تلاش چشمگیر برای سند محوری در خبر رسانی و روایت دست اول از رویداد‌های روز و...به منزله ریل‌گذاری‌های تحول‌گرایانه است. طبیعی است که هر اقدام و هر گونه نشانه تحول که منجر به کارآمدی بیشتر رسانه ملی و تریبون جمهوری اسلامی‌شود، به مذاق معاندین داخلی و خارجی خوش نیاید و در مسیر تحول، سنگ‌اندازی نمایند. چگونه؟ مدتی رئیس‌رسانه ملی را برای تغییر مدیران زیر فشار قرار می‌دهند و می‌پرسند چرا خبری از عزل و نصب‌ها نیست؟ مدتی بعد بدون سند علمی از افت مخاطب در دوره تحول سخن می‌گویند؟ بعدتر؛ از افت کیفی مجموعه‌ها در دوره جدید مدیریتی شکوه ساز می‌کنند در حالی که مجموعه‌های هدف، تنها در دوره جدید نوبت نمایش یافته‌اند. باز بعدتر؛ نسبت به روند تبلیغات در صدا وسیما انتقاد می‌کنند بی‌آنکه بگویند اتکای به تبلیغات ثمره دولتینی است که با رسانه ملی سر عناد داشتند و بودجه سازمان را به حدقل رساندند. بعد و بعدتر رسانه ملی را تک صدا و انحصارطلب توصیف می‌کنند زیرا می‌بینند که در دوره جدید‌،رسانه ملی تریبونی به غارت‌گران سفره مردم و بیگانگان با دغدغه‌های مردمی و... نمی‌دهد. با این حال به نظر می‌رسد که رئیس‌رسانه ملی شادتر و امیدوارتر نسبت به گذشته همچنان بر اجرایی شدن منشور و آیین نامه تحول، تاکید دارد. برآشفتگی‌ها و گرم بودن بازار تهمت نسبت به رسانه ملی به معنای درستی راهی است که پیمان جبلی و یارانش در حال پیمودن آن هستند. در پایان چند پرسش مطرح می‌شود:
مگر نه اینکه دشمنان انقلاب و نظام سیاسی مبتنی بر آن را، بدون پایگاه مردمی توصیف می‌کنند؟خب اگر آنان صادقانه از یک واقعیت سخن می‌گویند چرا مجبورند؛ برای نابودی انقلاب و نظام دینی، به شکل دیوانه‌وار در عرصه‌های مختلف و از جمله رسانه، هزینه‌های گزاف صرف کنند؟
 اگر صدا وسیما بی‌مخاطب است؛چرا روزانه در برابر آن، رقیب وحریف تعریف می‌کنید؟
و سرانجام اینکه اگر تحول در رسانه ملی بی‌معناست و غیر ضروری است چرا برای مانع تراشی سر راه ایجاد آن؛ با شایعه و دروغ ‌سازی،عمل می‌کنید؟