kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۱۱۶۸
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱:۳۸
فرصـــــت‌ها و تهدیدهای فتنه در حـــــرکت انقـلاب اسلامی به ســــــمت قله‌های پیشرفت-بخش پایانی

به ‌نام «حمایت از مردم» به‌کام «دشمنان خونی مردم»

 
 
 
 
رضا الماسی
تقویت نیروهای مسلّح تقویت کشور است. یکی از ستون‌های محکم در تقویت کشور، نیروهای مسلّح هستند. البتّه تقویت کشور فقط به نیروی مسلّح وابسته نیست؛ ستون‌های محکم دیگری هم هستند: پیشرفت علمی مایه‌ پیشرفت کشور است؛ ایمان عمومی مردم و رسوخ ایمان در دل‌ها مایه‌ استحکام ملّی است؛ حکومت برخاسته‌ از مردم و متّکی به مردم مایه‌ سربلندی یک کشور است؛ همه‌ این‌ها هست، لکن حضور نیروهای مسلّح و قدرت نظامی هم یک وسیله مهمّی برای تقویت بنیه‌ کشور است. این عوامل گوناگون می‌توانند کشور را از آسیب‌ها و دشمنی‌ها حفظ کنند و حراست کنند. البتّه این مال همه‌ کشورها است، مخصوص کشور ما نیست؛ همه‌ کشورها احتیاج دارند به این ابزارهای استحکام، لکن در کشوری مثل کشور ما که با دشمنان قلدر و زورگو مثل آمریکا و امثال آنها روبه‌رو است، این اهمّیّت بیشتری دارد؛ لذا قدرت دفاعی باید تقویت بشود.» 
(رهبر معظم انقلاب – 11 مهر 1401)
یکی از اهداف مشترک فتنه‌های دو دهه اخیر برای تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی، ضربه زدن به نیروهای مسلّح بوده است. در فتنه 88 کار به جایی رسید که فتنه‌گران حتی به یکی از اسلحه خانه‌های بسیج هم حمله کردند. در فتنه 96، 98 و فتنه اخیر نیز این تهدید به‌طور جدی دنبال شد و منجر به شهادت چند تن از نیروهای بسیج و فراجا گردید.  البته از دل این تهدید، فرصتِ آمادگی در نیروهای مسلح برای مهار و کنترل آشوب‌ها و درگیری‌های شهری ایجاد شد که این مهم حاصل تجارب و برنامه‌ریزی‌های ناشی از تهدید اغتشاش در خیابان‌هاست.
فتنه را ناگوار نشمارید
یکی دیگر از فرصت‌هایی که از دل فتنه‌های دو دهه اخیر برای انقلاب اسلامی به دست آمده، ایجاد یک زمینه برای رشد فکری جامعه می‌باشد.
آیت‌الله صدیقی در خطبه‌های نماز جمعه هفته قبل تهران، ضمن تبیین برخی ابعاد فتنه اخیر، به حدیث قابل تاملی اشاره کرد.
امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید «آرزومند فتنه باشيد؛ زيرا فتنه موجب نابودى ستمگران و پاك شدن زمين از [لوث وجود] فاسقان است.»
پیامبر اعظم (صلى الله عليه و آله و سلّم) در این باره به مومنان می‌فرمایند: «در آخر الزمان، فتنه را ناخوش و ناگوار نشمارید؛ زيرا آن فتنه‌ها منافقان را نابود مى‌سازد.»
همچنین امیر مومنان‌(ع) بشارت داده‌اند: «بدانيد كه هر كس تقواى الهى در پيش گيرد، خداوند براى او، راه خروجى از فتنه‌ها و نورى در برابر تاريكي‌ها قرار می‌دهد.»
محمد ایمانی در این‌باره می‌نویسد: «فتنه به خودی خود، تلخ و ناگوار است؛ اما اگر پای تقوا و اخلاص و شناخت مسئولیت در میان باشد، همین آزمون دشوار، سبب قوت جبهه مسلمین و رسوایی و نابودی جبهه دشمنان است.
او می‌افزاید: «محنت امتحان سخت است، اما موفقیت و پیشرفت پس از آن، مطلوب هر انسان کمال طلب است. در آتش شدن گدازنده است اما ناخالصی طلا را از بین می‌برد و بر عیار گوهر می‌افزاید. اینها البته همه به شرط پایمردی و مسئولیت شناسی و در وسط میدان تکلیف، مهیا بودن است؛ تشخیص در وقت لازم و اقدام در وقت لازم.»
سوءاستفاده از اعتراض مردم
تهدید اقتصادی از مهم‌ترین تبعات ناآرامی و آشوب می‌باشد. دشمنان انقلاب اسلامی علاوه‌بر هدف‌های متعددی که مدنظر قرار داده‌اند، این بار هم مثل دو دهه گذشته تمرکز اصلیشان روی اقتصاد ملی کشورمان است.
آقای نویدرضا عرفانیان، فعال فرهنگی و اجتماعی در این‌باره به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «در چنین شرایطی ساده‌لوحی و همراهی از داخل کشور می‌تواند شدت آسیب دیدگی و طول درمان آن را افزایش دهد. البته به حول و قوه الهی اوضاع اقتصادی چنین نمی‌ماند و روسیاهی مجدداً نصیب زغال خواهد شد و یک بار دیگر ملت غیور و امام حسینی ایران «یا علی» گفته و اجازه آسیب بیشتر به کسب و کار‌ها و روال معمول زندگی را نخواهند داد اما غفلت از مکار بودن دشمن و حیله‌هایش می‌تواند موجب پشیمانی گردد.»
عرفانیان با اشاره به اینکه؛ اعتراض در همه جا و مطابق قانون، روالِ معمول و ساز و کاری مشخص دارد که در کشور عزیزمان هم از این قواعد مستثنی نبوده و نیست، اظهار می‌دارد: «شاهد این ادعا تجمعات صلح‌آمیز و قانونی و بدون هنجارشکنی تعدادی از اصناف در چند سال گذشته مقابل ساختمان مجلس یا فرمانداری یا برخی ادارات کل هست که مطالبات بیان می‌شود و اصلاح قوانین نیز در صورت امکان انجام می‌پذیرد. اما اغتشاش و سلب امنیت و ایجاد هرج و مرج به اسم اعتراض و اصلاح، در هیچ کجای دنیا و با هیچ آیین و مسلکی پذیرفتنی نیست.»
او می‌افزاید: «واضح و بدیهی است اگر کسی با تابلوی اعتراض جلو آمد اما عملش بیانگر براندازی و کودتا بود، صحنه عوض شده و طبق خطوط قرمز هر مملکتی که خواست و نیاز هر شهروندی است، با او برخورد خواهد شد. آنجا دیگر ملاک و معیار، قانون و دفاع از حقوق اولیه هر فرد از آحاد مردم است و خاطی چه فرد مشهور باشد چه سلبریتی یا ورزشکار، فرقی نمی‌کند و بنا به وظیفه ایجاد امنیت که اولین حقّ مردم و وظیفه حاکمیت است، با قانون شکن برخورد خواهد شد و این مطالبه مردم از دستگاه‌های مجری می‌باشد.»
این فعال فرهنگی و اجتماعی تصریح می‌کند: «طبیعتاً استانداردهای دوگانه و متناقض از هیچ کس پذیرفته نیست. آن افرادی که در مقابل ظلم‌های پر شمار نظام سلطه در بحرین و یمن، و در فلسطین و افغانستان، و در عراق و سوریه، و بعضاً در همین ایران عزیزمان ساکت بوده‌اند و چشم و گوش خود را گرفته‌اند تا نکند کسی طلب واکنشی خلاف مُطاع اربابان پوشالی خود را از آنان داشته باشد، نباید و نمی‌توانند سردمدار و پیشرو مطالبات و اعتراضات بطن مردم باشند.»
عرفانیان ادامه می‌دهد: «شاید رندی پیدا شود و به فلان فوتبالیست بگوید اگر طرفدار ایرانی، و جانم فدای ایران می‌گویی، حالا که در دوبی نشسته‌ای، فقط یک موضع ولو نصفه و نیمه در دفاع از مردم جزایر سه‌گانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی بگیر! اما چون مقرری‌شان قطع خواهد شد، زهی خیال باطل که اینان قدمی در راه حق و خیر برای مردم بردارند. البته که آینده روشن، نزدیک‌تر از هر زمانی به مردم صبور، با ادب و خوش قلب میهن عزیزمان است و غرب و ناپاکان باید خود را برای روز وعده داده شده آماده کنند.»
اصل ماجرا فراموش نشود
ماه رمضان سال ۱۳۸۸- بعد از فتنه- در دیدار رمضانی دانشجویان با رهبری، دانشجویی از وسط جمعیت بلند شد و با حرارت هرچه بیشتر گفت: آنچه در کهریزک اتفاق افتاد، خیانت بود.
رهبری بلافاصله پاسخ دادند که بالاتر از خیانت، آن یک جنایت بود و من شخصاً موضوع را دنبال می‌کنم اما شمای جوان یادت نرود که مسئله کهریزک تابعی از مسئله اصلی است. مسئله اصلی را فراموش نکنید و پرسید می‌دانید مسئله اصلی چه بود؟ و خود پاسخ دادند مسئله اصلی این بود که از فردای انتخابات کاری کردند که به‌رغم مشارکت ۸۵ درصدی مردم، نظام جمهوری اسلامی نتوانست سرش را در مقابل چشم ملت‌های اسلامی بالا بگیرد.
برخی در تحلیل حوادث اخیر بی‌توجه به زمینه‌های ناامنی که توسط آشوب‌طلبان ایجاد شده است، اصل ماجرا را رها کرده و به معلول‌های آن می‌پردازند. هرچند بسیاری از آن معلول‌ها نیز ساختگی بوده و صبر نظام در برابر اغتشاشگران صدای آحاد مردم را هم درآورده است.
عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه همشهری در این باره می‌نویسد: «در جنگ روانی، اصلی به‌نام پله دوم وجود دارد؛ یعنی داستان و اتفاق از اول تعریف نمی‌شود. به تعبیر بهتر کنش سانسور می‌شود اما واکنش به نحو دلخواه روایت می‌شود. فرض کنید کسی به‌صورت شما سیلی زد و شما هم او را هل دادید و به زمین خورد و دستش شکست. آنچه فردا منتشر می‌شود اینکه: فلانی دست فلانی را شکسته است و سیلی اول و اصل موضوع کلاً پنهان می‌ماند یا پنهان می‌شود. روایت‌های امروز دشمن و برخی دوستانی که نام آنان را باید «اصحاب تردید» گذاشت، همین است.»
ضرورت توجه به سواد رسانه‌
مدیرمسئول روزنامه همشهری در توضیح این مطلب می‌افزاید: به این عبارت توجه کنید: «به دانشجویان دانشگاه شریف حمله شد!» گویی دانشجو خواب بود یا سر کلاس بوده یا یک تجمع آرام و منطقی داشته و عده‌ای دیوانه یا مشروب‌خور و مست به آنان حمله کرده‌اند و تمام. آیا روایت واقعی این است؟ در تیرماه۱۳۷۸ تیتر روزنامه‌های آتش‌بیار معرکه این بود: «کوی دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شد»، «اعلام عزای عمومی مراجع تقلید برای شهدای کوی دانشگاه» و... حال آنکه در آن حوادث فقط یک افسر وظیفه نیروی انتظامی به‌نام عزت ابراهیم‌نژاد کشته شد و تمام.
درباره حادثه زاهدان می‌شنوید: «نمازگزاران زاهدانی به رگبار بسته شدند» خب چرا جمعه‌های قبل به رگبار بسته نمی‌شدند؟ از مظلومیت‌های نظام جمهوری اسلامی همین موضوع است که داستان را از کمر آن روایت می‌کنند. مثلاً در سال۹۸ حجم عجیبی از خبر کشته‌شدن جوانی به‌نام پویا بختیاری در کرج منتشر شد اما کسی نشنید و فیلم‌های اقدامات این جوان در روزهای قبل و انتشار پیام تسلیت ربع‌پهلوی توسط پدرش را ندید.
در ماجرای اعدام نوید افکاری گفتند جوان ورزشکار اعدام شد و گویی در خیابان قدم می‌زده است و به‌قید قرعه تصادفاً اعدام شده. این‌جا قتل فردی صاحب زن و فرزند توسط او به‌عنوان پله اول پنهان ماند.
خواص مورد اشاره سخنان رهبری که سراسیمه وارد میدان شدند و بیانیه و موضع اعلام کردند و مرگ خانم امینی را قتل خواندند نیز روی پله دوم نشانده شدند. عمده روایت دشمن این‌گونه است و داستان از خط شروع گفته نمی‌شود و این‌گونه چهره‌ای خشن، سرکوبگر و بی‌منطق از نظام را معتبر‌سازی و ادراک‌‌سازی می‌کنند.
طبیعی است نظامی که به روش انقلابی به حکومت برسد، دشمنان باانگیزه‌ای دارد. اما دشمنی که به اخلاق پایبند باشد نیز به‌نوبه خود ارزش و نعمتی است. فاسدالاخلاق‌ها هیچ چیزی برایشان مهم نیست و از هیچ چیز فروگذار نمی‌کنند.
حالا می‌توان فهمید چرا رهبر انقلاب برای مرحوم یدالله سحابی و بازرگان – به‌عنوان کسانی که جمهوری اسلامی را قبول نداشتند– پیام تسلیت فرستادند. چون اپوزیسیونی بودند که اخلاق را فدای دشمنی نکردند. 
حالا از تجزیه‌طلب، منافق و قی‌شدگان ملت ایران در سال۱۳۵۷ تا صهیونیسم و غرب در یک جبهه آرایش گرفتند و اکنون که قیمت‌ها تاحدودی تثبیت شده است و فسادگران نیز کمرنگ شده‌اند عرصه دیگری را گشوده‌اند که تصاویر مخابره‌ای آن «دروغ» و «سرکوب» باشد.
این هم بگذرد، اما هم باید درس گرفت و هم عبرت. وظیفه نیروهای مومن به انقلاب اسلامی نشان دادن دائمی پله اول است و این شدنی است.»
افزایش سطح آگاهی رسانه‌ای جامعه یکی از مهم‌ترین مسائلی است که اگر روی آن کار و برنامه‌ریزی شود فرصت‌‌سازی از دل فتنه است. اما اگر غفلت، مانع از برنامه‌ریزی مسئولان برای رشد سواد رسانه‌ای جامعه گردد، تهدیدی است که به این راحتی‌ها جبران نخواهد شد.