حقیقت و واقعیت در جنگ نرم
محسن خجسته
شایعه نوعی خبررسانی و اطلاعرسانی گسترده و فراگیر است که با اهداف خاصی پخش میشود. البته محتوای شایعه میتواند راست یا دروغ باشد؛ هر چند که در اصطلاح سیاسی – اجتماعی وقتی از شایعه سخن به میان میآید مراد اخباری است که درستی و نادرستی آن معلوم نیست؛ اما در فرهنگ قرآنی، شایعه میتواند حتی نسبت به امر درست و واقعی باشد، ولی از آنجا که هر درست و واقعی نمیتواند حقیقی و راست باشد، از نظر ارزشی مورد نقد اسلام و قرآن است. از همینرو آموزههای قرآنی، با شایعه و اذاعه مخالفت میورزد؛ زیرا واقعی و درست بودن خبر به معنای حقیقی و راست و ارزشی بودن آن نیست؛ زیرا بسیاری از اخبار واقعی و درست، ضد ارزشی و ضد راستی و ضد حقیقت است. در آموزههای قرآن، از ترویج منکر و زشتکاری (تشییع فاحشه) نهی شده است؛ پدیده نابهنجار اجتماعی را نمیبایست با شایعه و اشاعه تقویت کرد؛ زیرا چنین شیوهای موجب میشود تا از ارزشهای اخلاقی قداست زدایی شده و ضد ارزشیها نیز عادی سازی شود.
راست و درست و حقیقت و واقعیت
در فرهنگ قرآنی میان واقعیت و حقیقت فرق است؛ زیرا حقیقت هر چیزی است که از خدای تعالی به عنوان «حق مطلق» نشات میگیرد و جزو ثابتات هستی است. از همین روست که قرآن خدا را «انه الحق» معرفی کرده (فصلت، آیه 53) که خاستگاه و منشا هر حقی میباشد: الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ.(هود، آیه 17؛ یونس، آیه 94؛ بقره، آیه 147؛ سجده، آیه 3)
اما واقعیت به معنای هر چیزی که وقوع یافته، میتواند حق و حقیقت باشد، یا باطل و ناحق؛ زیرا در برابر حق همواره باطل قرار میگیرد به طوری که وقتی حق آمد باطل میرود.(حج، آیه 62؛ اسراء، آیه 81) براین اساس، وقوع چیزی به معنای حقانیت آن نیست؛ بلکه بسیاری از امور واقعی است که باطل است؛ از جمله آنها میتوان به واقعیتها و پدیدههای اجتماعی چون زنا و گناه اشاره کرد که واقعیت است، اما حقیقت نیست، بلکه باطل و ناحق است. همچنین در امور مادی و تکوینی نیز میتوان واقعیتهایی چون فساد در محیط زیست را یافت که واقعیتهای ناحق و باطلی است.(روم، آیه 41) در ساحت اعتقادی نیز کفر و شرک و نفاق، واقعیتهایی است که ناحق و باطل است. از همینرو خدا میفرماید: آرى اين بدان سبب است كه خدا خود حق است و آنچه به جاى او مى خوانند، آن باطل است؛ و اين خداست كه والا و بزرگ است.(حج، آیه ۶۲)
در فرهنگ زبان فارسی از حق به عنوان «راست» و از واقعیت به عنوان «درست» تعبیر میشود. بنابراین همه راستها، حقایق است؛ اما همه درستها حقایق نیست، بلکه ممکن است که خیلی از درستها باطل و ناحق باشد.
از نظر آموزههای قرآن، انسان میبایست واقعیت بین و حقیقت گرا باشد؛ به این معنا که نمیتواند در تحلیل و تبیین امور، واقعیتها را نادیده بگیرد، بلکه باید آنها را در تحلیل و تبیین ببیند، ولی برای واقعیتها اصالت قائل نباشد، بلکه واقعیتهایی را اصیل بداند که حقیقت نیز باشد؛ اما واقعیتهایی که باطل است را باید به عنوان ضد حقیقت و باطل کنار بگذارد. این همان چیزی است که از آن به
واقع بینی و حق گرایی تعبیر میشود.
از طرفی انسان باید حقیقت را بشناسد و بدان گرایش داشته و باطل را بشناسد و از آنگریزش داشته باشد. تا انسان حقیقت و مصادیق آن را نشناسد نمیتواند نسبت به آن گرایش داشته باشد؛ چنانکه بدون شناخت باطل و مصادیق آنگریزش از آن مصادیق باطل معنا و مفهومی ندارد. البته از نظر قرآن، فطرت الهی هر نفس انسانی اینگونه است که توانایی شناخت حق و باطل و مصادیق آنها را دارد و میتواند نسبت به حق گرایش و نسبت به باطلگریزش داشته باشد؛ زیرا خدا در فطرت هر انسانی چنین قدرتی قرار داده است.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10)
خطوط قرمز
و محدودیتهای اطلاعرسانی
براساس تعالیم قرآن، لازم است تا هر حقیقت و راستی که آخرت مردم بدان وابسته است گفته شود؛ زیرا کتمان امر حق روا نیست و کسانی که دنبال کتمان چنین حقی هستند، در حقیقت دنبال منافع دنیوی و مادی خود هستند؛ و گرنه هیچ انگیزهای دیگر نمیتواند موجب شود تا انسان حقیقتی را کتمان کند که مربوط آخرت انسانها است.(بقره، آیه 174) اما از نظر قرآن، اینگونه نیست که انسان هر حقی را در هر شرایطی خبررسانی و اطلاعرسانی کند؛ بلکه برخی از اخبار حق و راست است که به جهات امنیتی خواه فردی یا اجتماعی لازم است تا مخفی بماند و کتمان شود. از همین رو تقیه برای حفظ جان از خطر فعلی جایز دانسته شده است و شخص میتواند برای اهداف خاص شخصی یا اجتماعی مربوط به جان خویش یا دیگری، به کتمان حق بپردازد و آن را آشکار نسازد. خدا از کتمان ایمان که حق و راست است سخن به میان آورده و آن را تایید کرده است.(غافر، آیه 28؛ نحل، آیه 106)
اصولا حفظ اسرار امنیتی و نظامی از مصادیق همین حق است که کتمان آن لازم و ضروری و اطلاعرسانی و خبررسانی از آنها نه تنها جایز نیست، بلکه مجازات و کیفر را به دنبال دارد؛ چنانکه جاسوسی چیزی جز بیان حقایق و واقعیتها به دشمنان و اطلاعرسانی و خبررسانی در این زمینه نیست.(مائده، آیه 41؛ توبه، آیه 47)
پس هر خبر درست و واقعی را که به نفع دشمن و ضد مصالح اسلام و نظام اسلامی و امت است نباید پخش کرد. جالب این است که دشمنان در جنگ شناختی، بیشتر ازهمه از همین اخبار واقعی ولی ناحق بهره میبرند و با انتشار گسترده آن، مردم را نسبت به توان نظام سیاسی و فلسفه وجودی آن در شک و تردید فرو میبرند و اینگونه از نظام سیاسی مشروعیت زدایی میکنند تا مردم پشت نظام اسلامی را خالی کرده و در هنگام تهدید احتمالی هیچگونه حمایتی نسبت به نظام انجام نشود بلکه حتی با دشمنان علیه نظام سیاسی وارد کارزار یا آشوب و فتنه شوند.
برخی ویژگیهای جنگ نرم
باید توجه داشت که در «جنگ نرم»، ذهن و قلب انسان به میدان نبرد تبدیل میشود تا اراده مردم در اختیار دشمن قرار گیرد. هدف در جنگ نرم این است که نه تنها آنچه مردم فکر میکنند، بلکه نحوه تفکر و عمل آنها نیز تغییر کند. اگر این جنگ با موفقیت انجام شود، باورها و رفتارهای فردی و گروهی را شکل داده و تحت تأثیر قرار میدهد تا به نفع اهداف تاکتیکی یا استراتژیک مهاجم باشد. جنگ نرم در شکل حداکثری خود، این توان را دارد که کل جامعه را بشکند و از هم بپاشد، بهطوری که دیگر اراده جمعی برای مقاومت در برابر نیات دشمن وجود نداشته باشد. در این میدان نیروی مهاجم میتواند بدون توسل به زور یا اجبار آشکار، جامعه را تحت سلطه خود درآورد. چندین عملیات متوالی را میتوان با هدف بلندمدت برهم زدن انسجام جوامع یا اتحادها، از طریق ایجاد شک و تردید در مورد اساس حکومت، براندازی فرآیندهای مردمسالارانه، برانگیختن اغتشاشات مدنی یا تحریک جنبشهای جداییطلبانه، راهاندازی کرد. در جنگ نرم دشمن نیازی ندارد تا اخبار دروغ را به خورد مردم بدهد، بلکه از همین واقعیتها اخباری را بر میگزیند و منتشر میکند که بیانگر نقاط ضعف نظام اسلامی و کارگزاران آن است. خدا در قرآن به مسلمانان هشدار میدهد که منابع خبری خویش را مورد بررسی دقیق قرار دهند و افزون بر «ماقال» و گفتهها و دیدهها، به «من قال» و منبع خبری و گوینده و مخبران نیز توجه داشته باشند؛ زیرا اگر منبع خبری، فاسقان و دشمنان هستند، اولا باید به خود خبر با دیده شک و تردید بنگرند و تحقیق و تبیین کنند(حجرات، آیه 6) و ثانیا آن را به مسئولان ارائه دهند و منتظر واکنش و دستور عمل آنان باشند.(نساء، آیه 83)