نسخه شفابخش ضد تورمی
نکته حائز اهمیت در تشریح مسئله تورم، آن است که در صورت افزایش میزان اشیاء قابل مبادله (از جمله کالا یا خدمات مصرفی، زمین و یا داراییهای مالی)، افزایش متناسب در حجم پول موجب تورم نمیشود.علت این مسئله آن است که با رشد حجم اشیاء قابل مبادله، مصارف مبادلاتی جدیدی برای پول ایجاد شده و این مصارف جدید بخشی از پول موجود را به خود جذب میکند.در بیان یک مثال برای درک بهتر این مسئله فرض میشود یک کشور تکمحصولی داریم که تنها محصول تولید شده در آن، «کاهو» است. در این کشور در سال اول 100 واحد کاهو تولید شده و به مصرف میرسد. از طرف دیگر 100 واحد سکه پول در اقتصاد این کشور وجود داشته و گردش میکند. با این حساب قیمت هر کاهو معادل 1 سکه خواهد بود، برای سادگی در این مثال فرض شده است سرعت گردش پول معادل یک بار در سال است؛ یعنی هر یک واحد پول به طور متوسط تنها یک بار در سال دست به دست میشود.حال اگر اقتصاد این کشور فرضی 10 درصد رشد بکند، تولید آن در سال دوم افزایش یافته و به عدد 110 کاهو خواهد رسید. در این حالت اگر حجم پول در گردش این کشور 10 واحد رشد کرده و به 110 سکه در سال دوم برسد، قیمت هر کاهو با فرض ثابت ماندن سرعت نقدینگی، همان 1 سکه باقی مانده و تورمی ایجاد نخواهد شد. بنابراین افزایش میزان اشیای قابل مبادله در یک اقتصاد، اثر ضدتورمی دارد.
به گزارش فارس، افزایش میزان اشیای قابل مبادله از 3 طریق کلی قابل انجام است.
1- افزایش در سطح تولید کالاها و خدمات (رشد اقتصادی)
رشد سطح تولید کالاها و خدمات مصرفی در یک اقتصاد، بخشی از پول موجود را جذب میکند. این امر با توسعه فعالیتهای اقتصادی که منجر به افزایش عرضه کالاهای دارای تقاضا در بازار شود ممکن است. توسعه چنین فعالیتهایی به افزایش در سرجمع کالاهای موجود منجر میگردد.
کالاهای جدید مصارف معاملاتی جدیدی برای پول ایجاد کرده و این مصارف جدید مانع ایجاد تورم در صورت افزایش متناسب در حجم پول میشود. علت تأکید بر لزوم دارای تقاضای مازاد بودن کالاهایی که برای تولیدشان سرمایهگذاری صورت میگیرد، آن است که با انجام سرمایهگذاری جدید هدف اصلی که رشد سرجمع تولید است محقق شود.
در صورت رکودی یا دارای مازاد عرضه بودن یک کالا در بازار، سرمایهگذاری جدید برای تولید آن کالا منجر به رشد سطح تولید کل نمیشود، زیرا بازیگر جدید صرفاً با کاهش سهم بازار سایر رقبا میتواند محصولات خود را به بازار عرضه کند. به عبارت دیگر یک بازی با جمع صفر رقم خورده و تولید کل افزایش نیافته است.
2- عرضه داراییهای مالی
در صورت عرضه داراییهای مالی جدید که میتواند به دو صورت عرضه سهام شرکتهای موجود یا پذیرهنویسی سهام شرکتها و پروژههای در شرف تأسیس باشد، میزان داراییهای مالی در گردش افزایش یافته و با جذب بخشی از پول موجود از بروز تورم ممانعت میشود. البته هر میزان عمق بازارهای مالی افزایش یافته و بخش بزرگتری از پول موجود جذب بازارهای مالی شود، این اثر قویتر خواهد بود، البته ورود بیش از حد پول به بازارهای مالی اتفاق مثبتی نیست، چرا که موجب ایجاد رکود در بخش حقیقی شده و حباب قیمتی را نیز تشدید میکند.
از سوی دیگر پول حاصل از فروش یا پذیرهنویسی سهام بهترین فرصت برای به ثمر رساندن سرمایهگذاریهای اولویتدار و پروژههای حیاتی را فراهم میکند که با یک فاصله زمانی موجب رشد عرضه کالاها و خدمات میشود.
3- توزیع زمین و ساخت مسکن
زمین و مسکن دو دارایی بادوام و قابل معامله هستند که با رشد حجم کل موجودی قابل معاملهشان، بخشی از نقدینگی موجود را به خود جذب میکنند. توزیع زمین از دو مسیر جذب پول موجود جهت انجام مبادلات و کاهش قیمت ناشی از رشد عرضه کل زمین، بردارهایی علیه تورم ایجاد میکند.
ساخت مسکن نیز از سه مسیر افزایش داراییهای قابل مبادله (خرید و فروش مسکن)، رشد تولید کالاها و خدمات مورد استفاده در فرآیند ساخت مسکن (با فرض وجود ظرفیتهای خالی) و مصرف مسکن (یعنی اجاره) نیروهای ضدتورمی را فعال میسازد.
بنابراین اقداماتی که منجر به رشد نقدینگی شده، اما همزمان میزان عرضه مسکن را افزایش میدهد، اثر تورمی نداشته و نیروهای ضدتورمی را هم فعال میسازد. روشن است که مسکن ساختهشده بایستی از لحاظ محل ساخت، امکانات زیرساختی، متراژ و قیمت تمامشده متناسب با نیازهای جامعه بوده و مورد تقاضای بازار باشد.بر این اساس سه شیوه یاد شده میتواند به عنوان سه راهکار، زمینه کاهش تورم در کشور را فراهم آورد.
احمد قدسی