kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۰۹۵۶
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۴۰۱ - ۲۳:۱۰

اخبار ویژه

 

آفتاب یزد: سلبریتی‌های وطن‌فروش مورد لعنت مردم هستند
تحقیر و بی‌محلی به برخی سلبریتی‌های وطن‌فروش در تجمعات ضد انقلاب خارج کشور، با واکنش روزنامه آفتاب یزد مواجه شد.
اخیراً در برخی تجمعات ضدانقلاب خارج از کشور که برای حمایت از آشوب‌افکنی در ایران برگزار شد، کسانی چون مهناز افشار و محسن نامجو، مورد تعرض و فحاشی قرار گرفتند و آینده سلبریتی‌های مشابه را در آن سوی مرزها به رخ کشیدند.
روزنامه آفتاب یزد که سردبیر سابق آن «مجتبی-و» از عناصر فراری آواره و دریوزه در آمریکا محسوب می‌شود با اشاره به ماجرای اخیر نوشت: «در طول تاریخ افراد مختلف از صنوف متعدد بوده‌اند که با تغییر دیدگاهها و خط مشی سیاسی و فرهنگی مسیر تفکراتشان را عوض کرده و وارد جبهه و جناح‌های جدید شـده‌اند. نگــون‌بخت‌ترین افراد کسانی هستند که از مام وطن و زادگاهشان تغییر مسیر داده و به آغوش دشمنان رفته‌اند. چرا که دشمنان نیز آنها را مورد پذیرش قرار نخواهند داد. در طول جنگ تحمیلی بعضی از افراد که به استقبال نظامیان ارتش صدام رفتنـد مورد غضب فرماندهان آنها قرار گرفته و بعضی نیز به قتل رسیده‌اند. چرا که استدلال آنها این بود که وقتی کسی به وطن خود خیانت کند با دیگران چه خواهد کرد. حالا در مورد بعضی از سـلبریتی‌ها این موضوع صادق اسـت. مملکت ما هرچقدر هم سخت‌گیری کند از دشمن بهتر است. واقعا دشمنان در مورد مـا چه تصوری دارنـد. بعضی از افراد از طریق شـــــــــباهت چهره و صدایشان با بعضی از سلبریتی‌های قبل از انقلاب توانستند وارد عرصه هنر شوند و با برخورداری از رانتهای هنری به جایگاه خاصی برسند. همانها ابتدا با خروج از کشور و ورود به گروه‌های به اصطلاح هنری آن سوی آب‌ها ، کم‌کم وارد جرگه دشمنان مردم و نظام شدند سپس در تظاهرات معاندان و مخالفان حاضر شـدند. آن‌ها تصور می‌کردند که با اعتراض و با حضور عده‌ای در خیابانها نظامی که ٤٠ سـال ریشه در روح و جان این کشور دارد سرنگون شـده و آنها جایگاه بالاتر و بهتری در نظام‌های بعدی پیدا خواهند کرد.
واقعـا متاثـر شـده‌ام وقتی که دیدم تظاهرکنندگان ضـدانقلاب آن‌ها را از صفوف خود اخراج کرده و با دشنام دادن، آنها را رد کرده‌اند. چقدر زننده است که انسان پشت به مردم خود و آرمان‌های آنها کند و به سوی کسانی برود که شاید جایگاهی بین آنها پیدا کند. اینها همان طمع‌کارانی هستند که مانند گربه از هر طرف بیندازی با چهار دست و پا به زمین می‌آیند. تصور کرده‌اند که اگر به میان معاندان، دشمنان و تظاهرکنندگان برونـد نقش اول گرفته و ستاره هالیوود خواهند شد اما زهی خیال باطل. آنها در همین کشور خودشـان در آشفته‌بازار دو دهه قبل هنری به جایگاهی رسیده‌اند و گرنه نه هنری داشته‌اند و نه امتیازی که با آنها به سکوهای افتخارات هنری برسند.
تاریخ در مورد این گونه افراد و کسانی که قبل از آنها پشـت به مردم خود کرده‌اند با زشتی و لعنت نام می‌برد چرا که همان افـراد ضد انقلاب حتما بـا خود گفته‌اند کسانی که با حمایتهای دولت و مردم ایران رشد کرده و شناخته شده‌اند چگونه می‌توانند نمک خورده و نمکدان بشکنند. در ایـن مـورد از فرزندان عزيـــزم و از هموطنان تقاضا می‌کنم این گونه افراد را مجددا مورد ارزیابی قرار دهند.

گزارش اکونومیست از نظم تازه اقتصادی و زیان 40 هزار میلیارد دلاری آمریکا
نظم اقتصادی جهانی تازه‌ای در راه است که به اقتصادهای بزرگ آسیب زده و خسارت‌های 40 تریلیون (40 هزار میلیارد) دلاری را متوجه اقتصاد دنیا کرده است.
هفته‌نامه اقتصادی اکونومیست در بررسی این موضوع می‌نویسد: ماه‌هاست بازارهای مالی جهان دچار آشفتگی شده‌اند و شواهد بسیاری از مشکلات در اقتصاد جهان وجود دارد. ممکن است چنین تصور شود که این علائم صرفا نشانگر بازار نزولی و رکود قریب‌الوقوعی در آینده است، اما همان‌طور که گزارش ویژه اکونومیست در این هفته نشان می‌دهد، اتفاقات پیش آمده حاکی از ظهور رویکردی نوین در اقتصاد جهانی است؛ تغییری که ممکن است به اندازه قدرت گرفتن کینزگرایی پس از جنگ جهانی دوم و چرخش به سمت بازارهای آزاد، یا به اندازه جهانی شدن در دهه 1990 شگرف باشد.
زمان زیادی بود که بازارها درگیر رکود نشده بودند. تورم جهانی نیز برای اولین‌بار در 40 سال گذشته دو رقمی شده است. فدرال رزرو هرچند دیر دست به کار شد، اما اکنون نرخ‌های بهره را با بیشترین سرعت از دهه 1980 افزایش می‌دهد. در حال حاضر دلار در قوی‌ترین حالت خود در دو دهه گذشته است، به طوری که باعث بروز هرج و مرج در خارج از آمریکا شده است. سهام جهانی 25 درصد بر حسب دلار کاهش یافته است که نشان‌دهنده بدترین سال مالی حداقل از دهه 1980 است.
اوراق قرضه دولتی نیز بدترین سال خود از 1949 را پشت سر می‌گذرانند. در کنار زیان حدود 40 تریلیون دلاری، می‌توان چنین برداشت کرد که با ضعف فرآیند جهانی شدن و شکسته شدن سیستم انرژی پس از تهاجم روسیه به اوکراین، نظم نوین جهانی در حال شکل‌گیری است. رویدادهای کنونی همگی خبر از پایان قطعی عصر آرامش اقتصادی در دهه 2010 می‌دهند. پس از بحران مالی جهانی در سال‌های 2007-2009، عملکرد اقتصادهای ثروتمند دچار ضعف شد. سرمایه‌گذاری شرکت‌های خصوصی، حتی در شرکت‌هایی که سودهای هنگفتی داشتند، کاهش یافت. دولت‌ها نیز در مقابل نتوانستند کاری از پیش ببرند. سهام سرمایه عمومی در سراسر جهان به عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی افت کرد و رشد اقتصادی کند و تورم پایین بود. در شرایطی که بخش‌های خصوصی و دولتی فعالیت چندانی انجام نمی‌دادند، بانک‌های مرکزی تنها بازیگران فعال اقتصادی بودند. آنها نرخ‌های بهره را پایین نگه داشتند و حجم عظیمی از اوراق قرضه را خریداری کردند.
در آستانه همه‌گیری کرونا دارایی‌های مالی بانک‌های مرکزی آمریکا، اروپا و ژاپن به رقم خیره‌کننده 15 تریلیون دلاری رسیده بود. محرک‌های بالای دولتی و کمک‌های مالی، الگوهای موقتی منحرف شده تقاضای مصرف‌کننده و درهم‌تنیدگی‌های زنجیره تامین ناشی از قرنطینه چالش‌هایی بودند که به واسطه همه‌گیری ایجاد و منجر به اتفاقاتی شدند که بحران تورمی امروزی را شکل داد. انگیزه تورمی نیز به دلیل بحران انرژی تقویت شده است، چرا که بازارهای غربی از روسیه و عربستان سعودی، بزرگ‌ترین صادرکنندگان سوخت‌های فسیلی، محروم مانده‌اند. در مواجهه با مشکل جدی تورم، فدرال رزرو در حال حاضر نرخ بهره را از حداکثر 0/25 درصدی به 3/25 درصد افزایش داده است و انتظار می‌رود تا اوایل 2023 آن را به 4/5 درصد برساند. بحران در بازارهای اعتباری نیز ملموس است؛ صندوق‌های سرمایه‌گذاری، از جمله طرح‌های بازنشستگی، در پرتفوی دارایی‌های غیرنقدی انباشته شده با زیان مواجه هستند.
عملکرد خزانه‌داری نامنظم‌ترشده است و این در حالی است که شرکت‌های انرژی اروپایی با درخواست‌های وثیقه‌ای سنگین در صندوق‌های سرمایه‌گذاری خود مواجه شده‌اند. بازار اوراق قرضه بریتانیا نیز به واسطه ریسک صندوق‌های بازنشستگی این کشور، دچار هرج و مرج شده است.
با افزایش مخارج و سرمایه‌گذاری دولتی، تغییر بزرگی نسبت به تعادل دهه 2010 در شرف وقوع است. شهروندان سالخورده به مراقبت‌های درمانی بیشتری نیاز دارند و اروپا و ژاپن برای مقابله با تهدیدهای روسیه و چین متحمل هزینه‌های دفاعی بیشتری خواهند شد حتی در صورت افزایش سرمایه‌گذاری، کماکان سنگینی هرم جمعیتی باری بر دوش اقتصادهای ثروتمند خواهند بود.
در چنین وضعیتی انتظار می‌رود جامعه متحمل هزینه‌های انسانی زیادی به شکل از دست دادن شغل و واکنش شدید سیاسی شود علاوه بر این، اگر اقتصاد دچار شرایط رکودی شود و به دام رشد کم و نرخ پایین دهه 2010 بازگردد، بانک‌های مرکزی ممکن است ابزار لازم برای بهبود را نداشته باشند.
هرچند که تصور فرصت‌ها و خطرات عصر جدید در اقتصاد جهان دلهره‌آور باشد، زمان آن فرا رسیده که تغییرات و پیامدهای آن برای شهروندان و مشاغل سنجیده شوند. بزرگ‌ترین اشتباه اقتصادی این است که فرض کنیم نظم فعلی جهان برای همیشه دوام خواهد داشت، چنان که هرگز چنین نبوده و چنین نخواهد ماند.

زمستان سرد برای اروپا با وجود طفره از تحریم گاز روسیه
یک سایت اصلاح‌طلب نوشت با وجود این که غرب از تحریم گازی روسیه طفره می‌رود، زمستانی سرد و بدون دستمال توالت برای اروپایی‌ها پیش‌بینی می‌شود.
دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: در 27 سپتامبر 2022، کرملین همه‌پرسی الحاق مناطق اشغالی شرق و جنوب شرقی اوکراین به خاک روسیه را برگزار کرد. پس از اعلام نتیجه‌ای حاکی‌از آرای بالای موافقت مردمی با الحاق در چهار منطقه لوهانسک، دونتسک، خرسون و زاپوریژیا، کرملین مدعی شد باتوجه‌به این‌که مردم در این مناطق خواهان پیوستن به روسیه هستند، سند این الحاق را آماده خواهد کرد. با این همه‌پرسی، تقریباً 15 درصد از قلمرو اوکراین پس از الحاق، به روسیه تعلق می‌گیرد. از آنجا ‌که طبق اسناد این همه‌پرسی، مردم خواهان پیوستن به روسیه هستند، تجزیه کشور اوکراین طبق روال معمول در موارد مشابه، می‌تواند در فرآیند بازشناسی بین‌المللی ازطرف کشورها و سازمان‌های بین‌المللی به‌ویژه سازمان ملل متحد قرار بگیرد.
از زاویه دید روسیه، این همه‌پرسی را باید به‌معنای موفقیتی در جنگ، حتی به‌لحاظ نظامی در نظر گرفت. با وجود این، فراموش نکنیم جنگ روسیه علیه «غرب» در وهله نخست یک جنگ گفتمانی و عملیات روانی است. روسیه تلاش دارد قدرت بیشتری برای تأیید وضعیت فعلی بیابد. ذهنیت مردم در اروپا و آمریکا را به‌چالش بکشد و گروه‌های راست افراطیِ اروپایی و آمریکایی را که در دو دهه گذشته به خود نزدیک کرده و ازطریق ویترین‌‌سازی رسانه‌ای به‌نوعی در جوامع اروپایی و آمریکایی به قدرت بیان و اثرگذاری رسانده بود، در عرصه جنگ روانی پیروز کند. کرملین بدون وجود جنگی با این سرو‌صدا، نمی‌توانست بار دیگر در تاریخ، در چارچوب قدرت شرق و غرب، به هماوردجویی آمریکا بپردازد.
در واکنش به همه‌پرسی، کشورهای غربی موجی از انتقادها از برگزاری همه‌پرسی علیه کرملین داشتند و حتی رفراندوم روسی را غیرقانونی خواندند. به‌نظر می‌رسد تحریم‌هایی که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها علیه روسیه در نظر داشتند، در‌حال‌حاضر به بالاترین سطح خود رسیده و درواقع، با تحریم جدید که «ممنوعیت واردات محصولات بهداشتی ساخت روسیه» است، اتفاق تازه‌ای نخواهد افتاد که به‌معنای فشار بیشتر بر روسیه باشد. درعین‌حال، طرف غربی درصدد عملیاتی کردن بسته هشتم تحریم‌ها علیه روسیه است. گاز، به‌عنوان بازیگر بسیار مهم تهاجم روسیه به اوکراین که پیش از این، در بستۀ هفتم تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه روسیه قرار نگرفته بود، این‌بار نیز در شمار این فهرست نیست. جالب آنجاست که ماشه بسته هشتم درحالی کشیده می‌شود که گویا به‌شکلی معکوس علیه اروپا عمل می‌کند: این تحریم‌ها همزمان با اعلام ورشکستگی شرکت بهداشتی هکل (Hakle) در آلمان اجرایی خواهند شد، درحالی‌که آلمان و خریداران اروپایی از هکل، با کمبود دستمال توالت در کشور مواجه هستند. برای راه‌اندازی مجدد این کارخانه‌‌ها نیز، امید شرکت‌های آلمانی به کمک دولتی در راستای کاهش قیمت انرژی، باتوجه‌به انفجارهای خط لوله نورداستریم در دریای بالتیک نقش برآب شد. این‌گونه، زمستانی سرد و بدون دستمال توالت برای آلمان‌ها پیش‌بینی می‌شود.

پیروزی روسیه در جنگ انرژی؛ اروپا در حال از پا درآمدن است
روسیه در حال برنده شدن جنگ انرژی در برابر اروپاست و توانسته بر تحریم‌های غرب غلبه کند.
روزنامه آفتاب یزد در یادداشتی تحلیلی درباره جنگ اوکراین نوشت: پوتین در حال برنده شدن در جنگ انرژی است. او از انرژی به عنوان سلاح علیه اروپا استفاده کرده و در نتیجه، زمینه برای رشد قیمت‌ها و شدت پیدا کردن فشارهای تورمی فراهم شده است. افق بازار انرژی نگران‌کننده است و از جنبه‌های مختلف، پوتین در حال برنده شدن در جنگ انرژی است. رشد قیمت انرژی سبب شده است تا درآمد روسیه از محل فروش انرژی بالا برود. افزایش قیمت نفت؛ یعنی اینکه روسیه می‌تواند درآمد صادرات گاز را نادیده بگیرد و صادرات این حامل انرژی به اروپا را متوقف کند. به این شکل فشار بیشتری بر برلین، پاریس و لندن وارد خواهد شد. اکثر اقتصادهای اروپایی، به ویژه آلمان و ایتالیا که به گاز صادراتی روسیه وابستگی بیشتری دارند، از رشد قیمت‌ها و کمبود عرضه لطمه دیده‌اند و هم‌زمان با رشد نرخ تورم در آن‌ها، ریسک رکود اقتصادی بالا رفته است.
اقتصادهای وابسته به گاز روسیه با زمستانی سخت و قطع مکرر برق مواجه هستند. طی شش ماه آینده، تعدادی از کشورهای اروپایی برنامه‌هایی را برای قطع برق اجرا خواهند کرد؛ زیرا نه تنها عرضه به شدت کاهش یافته، بلکه قیمت‌ها بالا رفته و تأمین برق دشوار شده است.
گسترش بحران اوکراین و اقدامات تدافعی اتحادیه اروپا در برابر روسیه که منجر به شکل‌گیری تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه روسیه شد،‌این ظن را قوت بخشید که روسیه در موقعیت مناسب اقدام به اتخاذ رویکردهای تلافی‌جویانه خواهد کرد.
فدراسیون روسیه، بزرگ‌ترین تأمین کننده انرژی اروپا است و به سبب قیمت تمام شده پایینی که انرژی این کشور برای اتحادیه اروپا داشته همواره از مطلوبیت بالایی در معاملات انرژی برخوردار بوده است.
افزایش هشت برابری قیمت گاز طبیعی از زمان حمله روسیه به اوکراین، تهدیدی بزرگ برای اقتصاد اروپا محسوب می‌شود. این تهدید، هم متوجه تولید کارخانه‌ای این قاره است و هم استانداردهای زندگی و آرامش اجتماعی را در این قاره تهدید می‌کند. برخی اقتصاددان‌ها معتقد هستند قبل از پایان سال 2022 اقتصادهای منطقه یورو دچار رکود می‌شوند.
براساس گزارش‌های رسمی، هر دو خط لوله نورداستریم دچار کاهش ناگهانی فشار و متعاقب آن نشت گاز در دریا شدند و احتمال اینکه این دو هم‌زمان دچار حادثه شوند، بسیار غیرمحتمل به نظر می‌رسد. این انفجارها کار هر دولتی و با هر انگیزه‌ای که باشد اهمیت ثانوی دارد و آنچه در این میان مهم است انگیزه نهفته در پشت این خرابکاری عمدی گسترده در وسط جنگ اوکراین است. ظاهراً قدرت‌های بزرگ تصمیم گرفته‌اند برآتش این جنگ بدمند و آن را بیش از پیش شعله‌ورتر سازند آتشی که اگر زبانه بکشد به‌طور قطع و یقین شعله‌های آن به زودی دولت‌های پشت پرده انفجارهای خطوط انتقال گاز نورداستریم را نیز خواهد سوزاند. دن بونجینو؛ مؤلف و مفسر سیاسی و مجری شناخته شده شبکه فاکس نیوز، اخیراً در یک برنامه تلویزیونی با اشاره به خرابکاری ایجاد شده در خط لوله انتقال گاز نورد استریم هشدار داد که «آمریکا در حال آهسته قدم زدن به سمت جنگ جهانی سوم است».