درباره يك نياز فرهنگي
سینمای دفاع مقدس در جبهه جنگ فرهنگی
حسين كارگر
با اندکی تأمل در شرایط کنونی کشور و جهانی که در آن زندگی میکنیم، به خوبی در مییابیم که یکی از نیازهای اساسی فرهنگی و رسانهای ما سینمای دفاع مقدس است. چراکه گرچه حدود 30 سال از پایان جنگ تحمیلی گذشته، اما جامعه ما به واسطه موقعیت برتری که یافته، امروز بیش از گذشته هدف هجوم قرار دارد. غرب صلیبی- صهیونی که اقتدار روز افزون جمهوری اسلامی ایران را کابوسی هراسناک میداند و در عین حال توان حمله نظامی را نیز ندارد، ابزارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و به خصوص رسانهای خود را برای خاموش كردن منادی اصلی «بیداری اسلامی» به کار گرفته است.
واقعيت اين است كه تهاجم و تحميل دشمن پايان نيافته، بلكه شكل و شمايل آن تغيير كرده است. كافي است به حجم سخن پراكنيها، فيلمها، سايتها، شبكههاي ماهواره اي، فرقه سازيها، تفرقه افكنيها و ساير فعاليتهاي ضدفرهنگي و رسانه اي ديگري كه غربيها طي سالهاي اخير عليه ايران انجام دادهاند توجه كنيم تا دريابيم، آنچه ملت ايران با آن مواجه است، يك جنگ تمام عيار و همهجانبه است. تا آنجا كه بر اساس بررسيهاي اعلام شده از سوي مراكز آمار جهان، حجم جنگ نرم غرب عليه ايران در دو سه سال اخير، از ميزان تهاجم فرهنگي آمريكا عليه بلوك شرق در تمام دوران جنگ سرد بيشتر است.
البته پرواضح است كه عملياتي شدن اين جريان تازگي دارد و حداقل اين كه تا پنج، شش سال قبل روند تهاجم فرهنگي و جنگ نرم عليه ايران چنين شدتي نداشت. اما هم امام خميني(ره) و هم رهبر معظم انقلاب در همان روزها و سالهايي كه جنگ تحميلي تازه به پايان رسيده بود، بارها اين مسئله را هشدار داده بودند. ازجمله حضرت امام كه فرمودند: «...جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمیشناسد...» و يا امام خامنه اي كه به طور فراوان و مكرر در بيانات خويش موضوعهايي چون تهاجم فرهنگي، ناتوي فرهنگي و جنگ نرم را مطرح كردهاند.
با اندكي تعمق ميتوان دريافت، يكي از مهمترين دستاوردهاي فرهنگي كه محصول منحصر به فرد انقلاب اسلامي محسوب مي شود، سينماي دفاع مقدس است و تمامي عناصر فرهنگ اسلامی-ایرانی در آن ديده مي شود. سينماي دفاع مقدس، بومي ترين ژانر سينمايي ايران و مصداق بارز و تام و تمام سينماي ملي است. فيلمهايي كه در اين ژانر دسته بندي مي شوند، بازتاب دهنده روحيات، ارزشها و شاخصهاي فرهنگ اسلامي - شيعي - ايراني هستند. به بيان صريح، پاينده و پويا بودن سينماي دفاع مقدس، مي تواند سد محكمي در مقابل جنگ نرم جبهه صليبي - صهيوني باشد. چون اين نوع فيلمها به شكلي غيرمستقيم و با مخاطبي انبوه ميتوانند ارزشهايي چون ايثارگري، عدالت خواهي، شهادت طلبي، پيروي از ولي فقيه عادل و مقاومت در مقابل فتنههاي دروني و بيروني شيطان را به مخاطب خود منتقل كنند و در ذهن و روحش نهادينه سازند.
نكته قابل تأمل اين است كه در سالهاي پس از دفاع مقدس و گسترش روز افزون فرهنگ رفاه طلب و غربزده در جامعه، سينماي دفاع مقدس نيز رو به کاهش رفت. اهميت سينماي دفاع مقدس زماني گوياتر مي شود كه مشاهده كرديم، سردمداران مديريت فرهنگي دولت موسوم به اصلاحات كه هم اكنون به دام انگليس پناه بردهاند، تلاش فراواني براي سركوب اين نوع سينما نمودند. يعني مي دانستند فيلمهايي كه منتشر كننده فرهنگ و ارزشهاي جهادي در سطح جامعه هستند، مانعي بر سر پيش برد اهداف آنها براي گسترش اباحه گري بود. ناگفته پيداست كه يكي از محورهاي اصلي جريان سياسي كه به نام دوم خرداد و اصلاحطلب شناخته شدند، سوق دادن مردم و به خصوص جوانان به سمت غرب زدگي و سطحي گرايي و مصرف زدگي بوده است. چون مردم با هويت و برخوردار از شخصيت انقلابي، علاقه اي به همراهي با آنها نداشتهاند. تضعيف سينماي دفاع مقدس هم در همين زمينه قابل شناسايي است. يعني منزوي شدن اين فيلمها، يك اتفاق طبيعي و خود به خودي نبود. اين كه عده اي ميگويند سينماي دفاع مقدس به خاطر عدم استقبال مردم كمرنگ شد كاملا باطل است. به خصوص اين كه در جدول فيلمهاي پر فروش و پر بيننده سينماي ايران در سالهاي پس از انقلاب همواره نام فيلمهايي با موضوع دفاع مقدس ديده مي شود. واقعيت اين است كه سياستمداراني كه منافع خود را در گرو غرب زدگي و تقليل يافتن آرمان گرايي در جامعه ميدانستهاند، به صورت برنامه ريزي شده و تعمدي، سينماي دفاع مقدس را به حاشيه راندند.
متأسفانه در سالهاي اخير نيز موج جديدي در اين عرصه پديد آمده كه در قالب فيلمهاي به ظاهر جنگي، سعي در تخريب ارزشهاي انقلابي و دفاع مقدسي دارد. اين فيلمها عمدتا با ادعاي ضدجنگ بودن و نمايش تصويري تيره و تار از فضاي جامعه، ايستادگي ملت ايران در مقابل تجاوز بيگانگان را تحقير مي كنند. نكته تأمل برانگيز و تأسف آور اين است كه اين گونه فيلمها، در ميان آثار جنگي اكران شده در چند سال گذشته، اكثريت را تشكيل ميدهند.
خواسته يا ناخواسته، آگاهانه يا ناآگانه، سازندگان اين نوع فيلمها در مسير تقدس زدايي از مقاومت و نبرد مقدس مردم ايران در جنگ تحميلي هشت ساله قرار گرفتهاند. آن هم درست در شرايطي كه دشمنان ايران و اسلام در آن سوي مرزها، هجوم خود به مرزهاي عقيدتي و فرهنگي جامعه ما را به اوج خود رساندهاند. فيلمهاي سياه جنگي كه با تقليد كوركورانه و جاهلانه از روي فيلمهاي ضدجنگ غربي ساخته شده و مي شوند، به نوعي نقش مكمل برنامههاي شبكههاي ماهواره اي ضدايراني را براي ارزش زدايي از دفاع مقدس بازي مي كنند. زيرا يكي از ترفندهاي ثابت و مكارانه اين شبكهها اين است كه هر سال به مناسبت هفته دفاع مقدس برنامههايي شبهه افكن و مخرب را درباره اين بخش از تاريخ پرافتخار ايران نمايش مي دهند. حتي در برخي از اين برنامهها، كشور ما به عنوان آغازگر و مسئول اصلي جنگ هشت ساله معرفي ميشود!
نگاه باب شده در سينماي امروز جنگي ايران يك انحراف بزرگ است كه عدم ترميم آن لطمات فراواني را در پي خواهد داشت. اين انحراف از آنجا ناشي مي شود كه اساسا كشور ما در آن جنگ در مقام مدافع و مقاوم بود. هم از اين رو ارائه نگاه ضدجنگ به مقاومت، نوعي نقض غرض محسوب مي شود. چنين فيلمهايي را نميتوان ضدجنگ دانست، بلكه اين آثار ضدمقاومت هستند. يعني پايداري ملت ايران در جنگ را مخدوش مي كنند، نه خود جنگ را.
اين يك جفاي بزرگ به يكي از طلايي ترين نقاط تاريخ سرزمين مان است. مقابله پيروزمندانه با حمله رژيم بعث عراق به ايران و حمايت دهها كشور ابرقدرت از صدام براي سرنگون كردن جمهوري اسلامي و تصرف ايران يك افتخار بزرگ است. نمي توان با سهل انگاري در برابر رياكاري عده اي، بيش از اين اجازه تخريب دفاع مقدس را در برخي از فيلمهاي جنگي داد.
بنابراين به موازات حمايت از توليد فيلمهاي دفاع مقدسي به عنوان يك ضرورت اجتناب ناپذير فرهنگي، بايد در مقابل فيلمهاي ضدمقاومت هم ايستاد و مانع از گسترش يافتن چنين آثاري شد.