مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ری شهری- جلد اول- 25
تصرف پايگاه نوژه
استوار يكم چترباز حيدري، يكي از سرشاخههاي مهم كودتا كه جهت تصرف پايگاه نوژه خود را از تهران به اطراف اين پايگاه رسانده بود و در تاريخ 1359/4/19 در حوالي پايگاه به دست مردم دستگير شد، در بازجوييهاي روز دستگيري، در رابطه با طرح كودتاچيان براي تصرف پايگاه نوژه، چنين نوشتهاست:
«... ديروز به ما گفتند كه كساني كه يارگيري كردهاند جمع بشوند و در جمع شدن بود كه كروكي پايگاه هوايي همدان را آوردند و آمدند در آنجا توجيه شوند يا نحوه عمليات و كروكي منطقه بود... و هدفهايي كه روي اين كروكي تقدم داشته مشخص شده بود و كروكي منطقه تجمع و دوازده عدد هدف داخل پايگاه بود كه در اين نقاط هدف ما انجام ميگرفت.
... در پايگاه همدان چون دوازده عدد طرح در كروكي پايگاه منظور شده بود از دوازده نفر اصلي طرح، ده نفر آمده بودند و در موقع اجراي طرح، روز چهارشنبه از ساعت 12 الي سه بعدازظهر... به ترتيب نفرات با وسيلهي شخصي اعزام بكنند به نقطه تجمع اصلي از ساعت 9 شب به بعد به مرور، در نتيجه مشخص نبود، چند نفر امكان دارد بيايند و جمع شوند. هر نفر (هر تيمي) براي خودش جايي را در نظر گرفته بودند كه از آنجا به مرور حركت كرده به منطقه تمركز و تجمّع اصلي (جاده پايگاه 93 كيلومتري به سمت پايگاه، دست چپ خاكبرداري... و يك كيلومتري آن شركت و كارخانهاي قرار دارد و قرار بود همه در اينجا جمع و عمليات شروع شود) و بهاضافه اينكه، هنگام توجيه گفته بودند تعداد چهارصد نفر در محل به تيمها جهت پشتيباني ملحق خواهند شد...
در منطقه تجمّع پس از مشخص شدن و اينكه چند نفر از نيروهاي مخصوص آمدهاند و ماشينها در منطقه تجمع پارك شود (پشت تپه خاكبرداري) و سپس با چهار ماشين توياتا از نوع استيشن و بقيه
وانت بارهاي مختلف... و داخل هم يك نفر راهنماي داخل پايگاه، كه به تمام هدفها وارد هستند، كه اين افراد در پايگاهي در منطقه تجمّع به ما ملحق شده و از آنجا همراه ما حركت نمايند.
تيم اوّلي كه در نظر گرفته شده بود «به سرپرستي استواريكم ناصر ساجدي» اوّل حركت و به ابتكار شخصي فرمانده تيم به عنوان مهمان و يا بررسي نمايند به چه طريقي ميتواند دو نفر دژبان جلوي درب را خلع سلاح نمايند و بقيه بلافاصله صد يا صد و پنجاه متر متوقف باشند و منتظر و با چراغ علامت ميدهند و بقيه تيمها در صورت موفقيت تيم اوّلي حركت نمايند و داخل پايگاه پخش شوند... و عمليات را شروع و خلع سلاح نمايند.
و بعد از نفرات محلي، چهارصد نفر جايگزين بشوند... پس از خلع سلاح و همزمان با روشن شدن هوا، هواپيماها بلند ميشوند و ميگويند باند آزاد هست... و تا اينجاي طرح به عهده گروه و تيم ما بود.
تيم يكم، مأموريت خلع سلاح دژبان، مأمور درب جبهه بود... خلع سلاح پاسدارخانه شماره 1 و زير نظر گرفتن گردان دژبان،
تيم دوّم، مأموريتش دستگيري فرمانده پايگاه و معاون عملياتي پايگاه،
تيم سوّم، مأموريتش ستاد عملیاتی منطقه ارتباط،
تيم چهارم، مأموريتش گرفتن برج مراقبت و ديسيچ عمليات،
تيم پنجم، مأموريتش گرفتن قرارگاه و اسلحهخانه جانبي آن،
تيم ششم، گرفتن اسلحهخانه شماره 3،
تيم هفتم، گرفتن اسلحهخانه شماره 2،
تيم هشتم، مأموريتش گرفتن توپهاي 23 ميليمتري،
تيم نهم، گرفتن چهار ضدهوايي جلوي شيلترها،
تيم دهم، گرفتن پدافند هوايي،
تيم يازدهم، خلع سلاح كردن پستهاي مناطق سرزميني و مضافاً به اينكه خلع سلاح كردن نهادهاي انقلابي (گروه ضربت) توسط تيم پنجم صورت ميگرفت.»
رهبري عمليات تصرف پايگاه
استوار حيدري در مورد فردي كه قرار بوده عمليات تصرف پايگاه را فرماندهي كند، اينطور ميگويد:
«از يك ماه پيش «سرگرد كوروش آذرتاش» به ما معرفي شد، به عنوان اينكه در منطقه تجمع، رهبري كلي عمليات را به عهده بگيرد.»
هدايت عمليات هوايي
تيمسار بازنشسته محققي كه پس از پيروزي انقلاب مدتي بازداشت بوده و از طرف ستاد كودتا به عنوان هدايت كننده هوايي انتخاب شده بود، در بازجويي خود چنين نوشته است:
«عمليات هوايي را قرار بود من هدايت كنم و نقاطي كه در طرح بود، قبل از هر عمليات ديگر منزل امام و بعد زدن باندهاي مهرآباد و عبورهاي سوپر سونيك يعني شكستن ديوار صوتي در روي تهران و حفظ برتري هوايي از اين جهت كه پايگاههاي ديگر نتوانند برضد ما وارد عمل شوند و هدفهاي بعدي از نظر حفظ آرامش و نظم تهران قرار بود داده شود.»
هدفهاي هوايي
ستوان يكم محمدمهدي عظيميفرد در رابطه با هدفهاي بمبارانهاي هوايي ميگويد:
«هدفها گفته نشد، ولي بعداً كه صحبت شد عبارت بود از پادگان عشرتآباد، شمال كاخ سعدآباد، پادگان لويزان، شرِ مجلس شوراي ملي و شمال سلطنتآباد و بعداً باندهاي مهرآباد و در جلسه بعد منزل امام، در صورت موفق نشدن نيروي زميني، تصميم حمله بدون دخالت نيروي زميني گرفته شد و هدفهاي درجهي 2 عبارت بود از هدفهايي كه بعداً مورد اشغال نيروي زميني خواهد بود...»
در اين رابطه سروان فرخزاد جهانگيري در بازجويي خود نوشتهاست:
«... به من گفت كه مأموريت تو در اين طرح اين است كه با يك فروند هواپيماي ۶- F در يك محل مشخص و ارتفاع معين (اربيت) 360 درجه بزنم تا هرگاه كسي كمك خواست به كمك او بروم.
... در اين ملاقات او به من گفت كه منزل امام هم بمباران خواهد شد و احتمالاً يكي از افرادي كه در اين كار شركت ميكند تو هستي... من ظاهراً قبول كردم... دو سه روز ديگر سروان آبتين مرا ديد و گفت كه مأموريت تو عوض شده است و قرار است كه تو مدرسه فيضيه را بزني... با اين امر اعتراض كردم...، ولي او گفت دستور است و تو بايد براي شناسايي محل امروز و يا فردا به قم بروي... من ظاهراً قبول كردم...
... تا اينكه روز سه شنبه، ساعت 6 يا 7 بعدازظهر بود كه به اتفاقِ... به منزل... واقع در سيدخندان رفتيم تا در جلسهاي شركت كنيم... به منزل ياد شده رفتيم... تيمسار محققي به طور خيلي خيلي خلاصه، مراحل عمليات را توجيه نمود... قرار شد كه من يكي از دو كار زير را انجام دهم:
1ـ يا اينكه كميته روبهروي حسينيه ارشاد واقع در جاده قديم شميران توسط من منهدم شود.
2ـ يا اينكه من با يك فروند هواپيماي F4 به سوي وحدتي پرواز كنم و پس از رسيدن به روي پايگاه، از آنها سؤال كنم كه آيا با ما اعلام همبستگي ميكنند يا نه. تهديد كنم كه اگر اعلام همبستگي نكنند، در صورتيكه هواپيمايي از آن پايگاه بخواهد در جهت مخالفت ما وارد عمل شود... هدف حمله من واقع خواهد شد.»
عوامل نفوذي در پايگاه
براي اينكه پايگاه نوژه كه نقطه شروع و مركز هدايت كودتا بود، به آساني بهتصرف كودتاچيان درآيد، آنها تعدادي عناصر نفوذي در داخل پايگاه داشتند كه اگر پيشبينيهاي لازم نبود شايد پايگاه در اولين ساعات حمله سقوط ميكرد.
يكي از افراد نفوذي داخل پايگاه، سروان سليماني افسر عمليات پايگاه بود كه در شب حمله در پست فرماندهي قرار داشت.
ستوان يكم ركني در رابطه با عوامل نفوذي پايگاه، چنين ميگويد:
«... نعمتي ميگفت كه امكانات زيادي دارد و تعداد زيادي خلبان و حتي عوامل غيرخلبان نظير دژبان هم در اختيار دارد و نقشهاي كه طرح كرده بود بهاين ترتيب بود كه نماينده امام و فرمانده پايگاه را در پايگاه شاهرخي دستگير كرده، آن وقت به بهانه حمله عراِق، آژير احضار پرسنل را از داخل پست فرماندهي پايگاه به صدا درآورد و پرسنل به محل كار خودشان بيايند و در نتيجه هواپيماها را حاضر نمايند.
نعمتي ميگفت كه توسط سليماني كه افسر عمليات پايگاه است دستور پرواز صادر ميشد و هواپيماها به جاي حمله به عراقِ به طرف تهران آمده و...»
يكي ديگر از عوامل كودتا، بهنام سروان سيد علي بويري در اين رابطه ميگويد:
«روز دوشنبه يعني سه روز قبل از روز اصلي كه من به پايگاه همدان آمدم، سليماني را ديدم گفت: چه حال، چه خبر؟ گفتم: خبر مهمي نيست. گفتم: شما اينجا چكار ميكنيد؟ گفت: بيتاللهي در جريان امور است و همه چيز مرتب است، همان روز نعمتي آمد و به ما گفت كه روز اصلي، پنجشنبه صبح است به بيتاللهي بگو كه ساعت 3/5 يعني سه و ربع صبح به نفر ارتباط بگويد ارتباط قطع شود. در ضمن بقيه را هم در جريان بگذارد. علاوه بر آن، گروه راهنما هم ساعت 10/30 تا 11 در محل باشند. گفتم: من نميشناسم گفت: بيتاللهي و بهروزفر در جريان هستند، آمدم به آنها گفتم و چون سليماني از همه ما ارشدتر بود به او گفتم و فردا شب آن روز يعني شب چهارشنبه قرار گذاشت و همه در منزل بيت اللهي جمع شديم. در آن جلسه گفتند چه اشخاصي بايد دستگير شوند... و قرار شد اگر شب آمدند و جايي را در پست فرماندهي گرفتند، سليماني مقاومت نكند».
سروان سليماني نيز اين مطلب را تأييد ميكند و مينويسد: «يك شب قبل از برنامه، نميدانستم در پست فرماندهي هستم. بعد كه بهايشان گفتم ـ بويري ـ گفت بهتر است كه شما همانجا بمانيد. آنها ميآيند آنجا و ميگيرند و شما هم در پست فرماندهي به آنها كمك خواهيد كرد.»