kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۹۲۳۲
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۱
ریچارد‌ هاس پاسخ می‌دهد

آمریکا چگونه توان رهبری جهان را از دست داد؟

 
 
 
 
سرویس خارجی-
جامعه آمریکا در شرایط کنونی یکی از جدی‌ترین دوران شکاف اجتماعی تاریخ خود را تجربه می‌کند، گسستی که به گفته رئیس‌شورای روابط خارجی آمریکا دست برتر واشنگتن در تحولات جهانی را از بین برده است.
کمتر هفته‌ای است که آمریکا آن را به پایان برساند و خبری از یک هفت‌تیرکشی خیابانی و یا تیراندازی در مکان‌های عمومی از قاب رسانه‌های این کشور مخابره نشود. همین چهارشنبه گذشته بود که پلیس شهر «ممفیس» گزارش داد که یک نوجوان 19 ساله همزمانی که در حال تردد از یک خیابان اصلی در این شهر بوده، بی‌هوا اسلحه خود را به بیرون کشیده و در جریان یک تیراندازی کور چهار نفر را به قتل رسانده و سه نفر دیگر را هم راهی بیمارستان کرده است. پلیس حتی از ممفیسی‌های نزدیک به خیابان حادثه خواسته بود تا از خانه‌های خودشان بیرون نیایند تا مبادا به قربانیان ماجراجویی این نوجوان آمریکایی اضافه شود!  این تنها صحنه کوتاهی از خشونت حال حاضر در جامعه آمریکایی است و تنها مربوط به محدوده جغرافیایی مشخصی نمی‌شود و جامعه هدف خاصی هم ندارد. تصاویر متعدد از رفتار وحشیانه پلیس آمریکا هم هر از گاهی در فضای مجازی دست به دست می‌شود. یادآوری برخورد غیرانسانی «دِرِک شووین» با جرج فلوید و خفه کردن این سیاهپوست آمریکایی با زانو! هنوز هم جامعه رنگین‌پوست آمریکا را آزار می‌دهد. دسترسی آزاد به اسلحه و نگاه تحقیرآمیز به رنگین‌پوستان از جمله عواملی است که کارشناسان آن را در بروز خشونت در جامعه آمریکا موثر می‌دانند. خرید و حمل اسلحه‌های بعضا سنگین به قدری در جامعه آمریکا آسان است که صدای برخی از سیاستمداران آمریکایی را هم درآورده، اما به دلیل نفوذ بالای دلالان اسلحه در بدنه سیاست‌گذاری این کشور، هرگز محدودیتی برای خرید و فروش این کالای خطرناک در نظر گرفته نمی‌شود. به آماری که اخیرا «سی‌بی‌اس نیوز» منتشر کرده دقت کنید! شمار خودکشی سالانه در آمریکا به واسطه سلاح گرم به 7 هزار نفر رسیده است. بر اساس تحقیقات جدید صورت گرفته از سوی سازمان کنترل اسلحه، تعداد آمریکایی‌هایی که بر اثر خودکشی با اسلحه جان باخته‌اند در طول یک دهه گذشته افزایش ۱۱ درصدی داشته؛ یعنی این آمار حالا به 20 مورد خودکشی در روز رسیده است!
همه این آمار و ارقام و اتفاقات توام با ناهنجاری‌های اجتماعی در آمریکا، برخی متفکران مطرح این کشور از جمله «ریچارد‌هاس» را به این نتیجه رسانده که شکاف داخلی در آمریکا موجب شده که این کشور دیگر توان راهبری جهان را نداشته باشد و متحدان همچون گذشته نتوانند روی واشنگتن حسابی باز کنند. 
ریچارد‌هاس، تحلیلگر نام آشنای آمریکایی و رئیس‌اندیشکده شورای روابط خارجی این کشور، طی مقاله‌ای با عنوان «یک سیاست خارجی برای جهانی بحران زده» در نشریه «فارین افرز» تاکید می‌کند که جهان در حال طی کردن دوران گزاری است که در پی آن دیگر آمریکا نمی‌تواند نقش ابرقدرت را ایفاء کند. 
هاس در مقاله خود افول سیاست خارجی آمریکا در گستره جهانی را بی‌ارتباط با شکاف‌های داخلی در این کشور نمی‌داند، بر اساس این دیدگاه: «دموکراسی آمریکایی و انسجام سیاسی این کشور در چنان سطحی از خطر قرار دارد که از میانه قرن نوزدهم به این سو، دیده نشده است....آمریکایی که دچار شکاف‌های داخلی است، تمایل و توان کمتری برای هدایت صحنه بین‌المللی دارد». ریچارد‌هاس همچنین در این مقاله تاکید می‌کند که با توجه چالش‌های موجود، جهان در خطرناک‌ترین لحظه خود پس از جنگ جهانی دوم قرار دارد و آمریکا به‌جای آن که به دنبال گسترش دموکراسی در خارج از مرزهای خود باشد، باید به تثبیت نظم جهانی اولویت داده و در داخل کشور به تقویت دموکراسی بپردازد. (البته‌هاس در ادامه این مطلب توضیح نداده که آمریکا چطور با اشغال سایر کشورها همچون عراق و افغانستان و غارت منابع و کشتار و به عقب برگرداندن آنها چگونه به دنبال توسعه دموکراسی بوده است!) این تحلیلگر آمریکایی در ادامه این مطلب‌گریزی هم به مصادیق بین‌المللی کم‌رنگ شدن نقش آمریکا در تحولات می‌زند و موضوع اوکراین را پیش می‌کشد؛ «بحران اوکراین نشان داد که هیچ یک از گام‌هایی که آمریکا در سال 1990 و در پی تهاجم عراق به کویت برای شکل‌دهی به یک ائتلاف بین‌المللی برداشت، امروزه شدنی نیستند و این واقعیت که روسیه در قیاس با عراق سال 1990، یک کشور بسیار نیرومندتر و بانفوذتر است، تنها بخشی از این تفاوت را توضیح می‌دهد. جنگ اوکراین، به هیچ وجه شباهتی به آن استقبال جهانی از اهداف و نهادهای منظمی نداشت که آمریکا با جنگ خلیج‌فارس پی افکند».
هاس در بخش دیگر این گزارش به پیشرفت چشمگیر سایر کشورهای مستقل جهان هم می‌پردازد و می‌نویسد: «در یک برداشت می‌توان گفت که دست برتر آمریکا در قدرت جهانی، تضعیف می‌شود، آن هم نه به دلیل افول آمریکا بلکه به قول فرید زکریا به دلیل ظهور سایر کشورها؛ یعنی توسعه اقتصادی و نظامی دیگر کشورها و سربرآوردن جهانی که در آن قدرت، پراکندگی بیشتری دارد».
در مقام نتیجه‌گیری مقاله «یک سیاست خارجی برای جهانی بحران زده» جمله‌ای از سوی ریچارد‌هاس به رشته تحریر درآمده که احتمالا سیاستمداران آمریکایی را بیشتر از گذشته به فکر فرو خواهد برد و آن اینکه با گرم‌تر شدن روابط مسکو و پکن در این سال‌ها، اکنون و برخلاف رویه چهل یا پنجاه سال گذشته، این آمریکاست که خود را مرد سالخورده (تنهای) تحولات بین‌المللی می‌بیند.