مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ری شهری- جلد اول- ۲۴
نقشههای شوم کودتا
عمليات تاكتيكي كودتا در درجه اول بر اين مسئله تكيه داشت كه قدرت رزمي سپاه پاسداران مستقر در تهران را نابود سازد. به همين جهت نيز نقاطي كه ميبايستي بمباران شوند، اكثراً نقاط محل تجمع سپاه پاسداران بود؛ نظير عشرتآباد، مجلس شوراي ملي سابق (واقع در ميدان بهارستان) پادگان نوجوانان در لويزان، پادگان سعدآباد.
همزمان با حل اين مسئله از طريق بمبارانهاي سنگين هوايي و مختل كردن سيستم ارتباطي سپاه پاسداران، تصميم بر اين بود كه منزل امام خميني بمباران شده و امام كشته شود؛ زيرا بر سران كودتا كاملاً مشخص بود كه تا زمانيكه امام زنده است، مردم فقط با يك كلمه ايشان به خيابانها ريخته و عمل كودتا را عقيم خواهند كرد و در اينجا بود كه ناچار كودتاگران بر سر دو راهي قرار ميگرفتند، يا بايد به بمباران كلي تهران و قتل عام مردم عادي بپردازند و يا اينكه شكست كودتا را بپذيرند.
تصميم جهت اجراي شق اول، مشكل و خطير بود و در صورت پيروزي، كودتا را با عواقب ناخوشايندي روبهرو ميساخت و تسليم به شق دوم نيز به معني خودكشي كودتاگران بود.
به همين جهت از بين بردن امام يكي از مهمترين هدفهاي كودتا بود و براي اجراي آن بيش از ساير هدفها، هواپيما و مهمات سنگين در نظر گرفته شده بود، كما اينكه قرار نبود هيچ يك از هدفها با موشك مورد حمله قرار گيرد، ولي در مورد منزل امام، دو عدد موشك بهانضمام چهار عدد بمب سنگين 750 پوندي و چهار عدد بمب ضدنفرخوشهاي، در نظر گرفته شده بود.
البته تصرف راديو و تلويزيون همزمان با كشته شدن امام، باعث ميشد كه اولاً امكانات تبليغات جمهوري اسلامي از بين برود و ثانياً اين امكانات در اختيار عوامل كودتا قرار گيرد.
قرار بود بلافاصله پس از اعلام كشته شدن امام و در دست گرفته شدن راديو و تلويزيون، عناصر لشكر 92 زرهي اهواز در خوزستان و لشكر 77 پياده مشهد در خراسان وارد عمل گردند.
... از سوي ديگر وجود نيروهاي مسلح ارتش و فراخواندن مأموران امنيتي سابق، بازنشستهها، اخراجيها و همچنين تشتت و نفاقي كه در اثر فتواهاي روحانيت سازشكار در بين مردم ايجاد ميشد و تخريب روحيه مردم وفادار به جمهوري اسلامي از طريق تبليغات (اعلام كشته شدن امام) و بمباران هوايي و شكستن ديوار صوتي، همه دست به دست هم داده و باعث پيروزي كودتا از نظر عمليات گردد.
البته اين نكته براي من تاريك است و آن اينكه چرا ابتدا قرار بود كه رئيسجمهور بنيصدر توسط گارد محافظ خودش كه جزء عوامل كودتا بود، به قتل برسد، بعد به تدريج اين موضوع تخفيف پيدا كرد تا جايي كه مهمترين گروه تروريست كودتا، وظيفه پيدا كرد كه در حوالي منزل رئيس جمهوري بوده، وي را دستگير سازد.»
سروان حميد نعمتي اهداف كودتا را چنين تشريح ميكند:
«هدف كلي از اجراي برنامه كودتا، سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي و جايگزين كردن يك حكومت نظامي تا برقراري نظم كامل و سپس جايگزين كردن يك حكومت دموكراسي تحت رهبري بختيار بود كه هميشه در جذب افراد، اين هدف عنوان ميشد.
و هدفهاي جزئي كه بايد اجرا ميشد، اشغال پايگاه نوژه از طرف تيم اشغالكننده و پاكسازي آن طبق آماري كه قرار بود قبلاً از طرف ستاد اين پايگاه، تهيه شده و دستگيري موافقين رژيم و پرواز خلبانان هماهنگ شده در مرحله اول، براي كوبيدن نقاط حساس در داخل تهران كه هسته مركزي قدرت به حساب ميآيد كه اين اهداف را در گزارشها قبليام ذكر كردهام و هدف ديگري نيز فكر ميكنم وجود داشت كه اخيراً به خاطرم آمده و آن پادگاني به نام پادگان نوجوانان در شهر تهران كه مركز تعليم پاسداران و نيروهاي انقلابي بود و اشغال راديو و تلويزيون و اعلام برنامه كودتا از آن و پخش اعلاميهها و دستورالعمل براي هر واحد و اين علامتي براي حركت لشكرهاي هماهنگ شده[بود] كه در منطقه خود، براي به دست گرفتن نقاط حساس در منطقه و برپا كردن يك حكومت نظامي تا برقراري نظم كامل و حكومت بختيار.»
وي در بخش ديگري از بازجوييها مينويسد:
«... در اين جلسه، سخنگوي اصلي من بودم و طرح را كه تقريباً در مغزم جا انداخته بودم، بدين صورت مطرح كردم:
حدود 5/5 سال، در جمع در پايگاه نوژه خدمت كردم و طبق برداشتي كه در آن زمان يعني قبل از انتقال به پايگاه مهرآباد داشتم، اين بود كه... فقط مشكل اساسي، گروه ضربتي است كه از افراد مختلف تشكيل شده و حدود 50 نفر ميباشند كه البته نميدانم كه كروكي پايگاه را قبلاً كشيده بودم يا در آنجا كشيدم و ضمن تشريح اينكه اگر در گروهي 300ـ400 نفر وجود داشته باشد كه به طور غافلگيرانه وارد پايگاه شوند و اين گروه ضربت را خنثي نمايند و نقاط حساس پايگاه را تحت اشغال خود درآورند، پايگاه در اختيار ما قرار خواهد گرفت و با وضعيت آمادهاي كه اين پايگاه دارد، با وضعيت كردستان و تعداد هواپيماهاي موجود كه حدود 50 فروند ذكر كردم، پس از اشغال پايگاه، ميتوانيم از اين پايگاه پرواز كرده و نقاط حساس را در تهران، بمباران نماييم كه در اين جلسه من، نقاط حساس را كه بايد بمباران شوند خواستم.
در جلسه بعد... من، در روي نقشه، نقاط حساس پايگاه كه بايد اشغال شود، مشخص كردم.
... در خلال اين جلسه، من به پايگاه نوژه رفته و البته چون مدت زيادي در اين پايگاه خدمت كرده بودم، دژبانان، مرا ميشناختند و بدون خواستن كارت مرا به داخل پايگاه راه دادند و طبق بررسيهايي كه كرده بودم، بايد حركت طوري انجام ميگرفت كه تمام خطهاي مستقيم تلفن كه به تهران يا نقاط ديگر وجود داشت، سريعاً اشغال ميشد تاكسي نتواند خبري به جايي برساند كه اين نقاط عبارت بودند از: منزل فرمانده پايگاه كه خط مستقيم داشت، پُست خانه پايگاه كه در محل مناطق مسكوني قرار داشت، پُست فرماندهي كه داراي هاتلايتهايي براي تماس با همه جا [بود] و مخابرات پايگاه كه در پشت پست فرماندهي قرار داشت و ستاد كه نيز در همان نزديكي پست فرماندهي و مخابرات پايگاه، قرار داشت».