استعانت از نماز برای حل مشکلات(حکایت خوبان)
ابوطیاره، بازرگان کوفه، براثر پیشآمدهای ناگواری، اموال خود را از دست داد، مشکلات مالی روحیه او را ضعیف ساخت و به فردی مایوس تبدیل کرد. او خدمت امام صادق(ع) رسید و از آن حضرت چارهجویی کرد. امام(ع) از وی سؤال کرد. آیا در بازار دکان داری؟ عرض کرد آری، ولی جنس ندارم تا برای فروش عرضه کنم. حضرت فرمود: موقعی که به کوفه برگشتی دکان خود را تمیز کن و درب مغازه خود بنشین قبل از شروع فعالیت، دو رکعت نماز بخوان و پس از آن بگو: خدایا من به نیروی شکست خورده خود متکی نیستم. تنها تکیهگاه من قدرت شکست ناپذیر توست. تو نیرویی به من ده از تو تمنای روزی و گشایش زندگی دارم. ابوطیاره به دستور امام(ع) عمل کرد و با اطمینان خاطر مغازه خود را باز کرد و در آن جا نشست ساعتی نگذشت که پارچه فروشی نزد وی
آمد و درخواست کرد نصف دکان را کرایه کند. ابوطیاره موافقت کرد و نصف مغازه را به وی واگذار کرد. پارچه فروش متاع خود را در نصف دکان قرار داد و به داد و ستد پرداخت. ابوطیاره از وی خواست تعدادی از پارچهها را در اختیار ایشان قرار دهد تا به فروش برساند و حقالعمل خود را بردارد و بقیه سود را به ایشان بپردازد.
پارچهفروش پذیرفت. ابوطیاره پارچههای او را در نصف دیگر مغازه که در اختیار خودش بود، در معرض فروش قرار داد. اتفاقا آن روز هوا به شدت سرد شد و مشتریان زیادی برای خرید پارچه به مغازه آمدند و تا غروب تمام اجناس فروخته شد. ابوطیاره میگوید: به این کار ادامه دادم تا کارم به قدری خوب شد که مرکب و غلام و کنیز خریدم و خانه ساختم. 1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-محمدتقی فلسفی، کودک، ج2، ص 524