نتیجهگرایی افراطی پای دلالی و رمالی را به ورزش باز کرده است! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
بارها و خاصه در ماههای اخیر نوشته و تاکید کردهایم که بدون اغراق، ورزش ایران به یک جراحی دقیق و اصلاح همهجانبه، نیاز آنی و حیاتی دارد. در سرمقاله شماره پیش نوشتیم که طی دو دهه اخیر، ورزش ایران در مسیر انحرافی افتاد و کمیت گرایی و مدالآوری و نتیجه محوری، جای همه اصول و اهداف و ارزشها نشست و همه هم و غم اکثریت قریب به اتفاق مدیران ورزشی و غیرورزشی ما توجه به برد و باخت و مدالآوری و نتیجه گیری شد، بدون اینکه چندان روی روشها و حتی هزینههای تحقق این هدف، حساسیت و یا دغدغه داشته باشند.
نتیجهگیری و مدالآوری، ملاک اصلی و تقریبا تنها نشانه یک مدیر موفق در ورزش ما شد و... لذا بعضی- و البته تعداداندکی از مدیران- لقای رفتن را به عطای ماندن بخشیدند و آنها که ماندند برای « ماندن» و « بودن هرچه بیشتر»، فقط و فقط به نتیجه و برد و سکو و مدال فکر میکردند و به دنبال آن میدویدند و برای رسیدن به آن، دست به هر کاری میزدند و از خرج کردن دیوانه وار از کیسه بیتالمال دریغ نداشتند و از تمسک به هر وسیله و کسی- از ساحر گرفته تا جن گیر و از رمال گرفته تا دلال و از مربیان خارجی درجه 3و4 گرفته تا بازیکنان وامانده درجه هشت خارجی و...- ابایی نداشتند و برای دیده شدن، یا خودشان نشریه و روزنامه و رسانه خریدند و یا بعضی از صاحبان قلم و رسانه را با نرخهای بالا و پایین خریداری کردند و...
چنین شد که نتیجه گرایی و کمیت محوری، بلای جان ورزش ما- به ویژه رشتههایی که بیش از دیگران در چشمها بود، مثل فوتبال- شد و روح و روان و جسم و جان آن را به تسخیر خود درآورد و فرهنگ و اخلاق و سلامتی فضا و محیط آن را در آستانه نابودی قرار داد و... بالاخره مرض کمیت گرایی و آفت نتیجه محوری که طی این سالها یکسره به عنوان تنها- و تنهاترین- هدف ورزش از طریق رسانهها، علی الخصوص رسانه پرمخاطبی مثل تلویزیون، به ذهن و فکر مخاطب القا میشد، به عنوان اصلیترین باور ورزشدوستان مطرح شد و آنها هم- یا خودشان یا به تحریک عناصر پشت پرده فرصتطلب- به محض اینکه مربی تیم، دو یا سه هفته نتیجه نمیگرفت، بدون توجه به حرمت جایگاه مربی و یا سابقهای که احیانا آن مربی در تیم داشته، با بوق و هو و شیپور و شعارهای آنچنانی به جانش میافتادند و حکم عزلش را صادر میکردند و...
و البته این قصه پرغصهای است و شرح و تفصیل آن، هم از حوصله خواننده محترم خارج است و هم در این مجال نمیگنجد. غرض آنکه، شرایط ورزش و خاصه رشتههای نگون بختی مثل فوتبال به گونهای است که نجات و درمان آن نیاز به یک جراحی مفصل و اصلاح اساسی دارد. ادامه این وضع به هیچ عنوان به صلاح ورزش نیست و به نابودی و حیات اسمی و ظاهری آن منجر میشود.