kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۸۳۷۴
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۶

قال رضا

 
 
راوی- نویسنده: منصور ایمانی (صبا)
اسمش رضا بود. بچۀ ناف اصفهان، حوالی مسجدسید، با لهجه‌ای غلیظ و شیرین و تا بخواهی شوخ و حاضر به جواب؛ به نام رضا گچ‌کوب. تا آخرهای سال ۶۰ با هم توی خط «آب تیمور» کیلومتر ۲۰ جادۀ اهواز- خرمشهر بودیم که همان‌جا خدمتش تمام شد و رفت اصفهان، توی حجره کسب و کار پدرش مشغول شد. نه تنها توی‌ دسته، که حتی در سطح گروهان هم هیچ کی از پس زبان رضا برنمی‌آمد. هر بحثی که می‌شد، از علمی و غیر علمی بگیر تا جدل‌‌های سیاسی و غیر سیاسی، هرگز عقب نمی‌ماند. انصافا تو این میدان، برای خودش ذوالفنونی بود. هر کجا هم که حرف کم می‌آورد، مخصوصا پیش نیروهای تازه‌نفس و صفر کیلومتر که هنوز شگردهایش را نشناخته و دستش را نخوانده بودند، فوری روایتی جعل می‌کرد و حرفش را پیش می‌برد. مثلا وقتی که حریف داشت دستش را توی بحث می‌خواباند، فوری برمی‌گشت و بهش می‌گفت: «قال رضا علیه‌السلام و فلان و بهمان!» و به جای فلان و بهمان، حرف خودش را توی روایت جعلی، جا‌سازی می‌کرد! با این ترفند بود که طرف بحثش فکر می‌کرد این فرمایش از حضرت امام رضا علیه‌السلام است، فلذا کوتاه می‌آمد. در حالی که منظورش از «قال رضا» خودش بود؛ رضا گچ‌کوب علیه‌السلام!