ظرفیت کمنظیر جنبش عدم تعهد برای خنثیسازی تحریمها
مجتبی باجلان
ایران از بدو پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تاکنون همواره بر اصول و آرمانهای دینی و انقلابی خود مبتنی بر تبلیغ پیوسته جهان بینی اسلامی، حفظ استقلال خود و دیگر کشورهای جهان سوم از خطر سلطهگری و مبارزه با قدرتهای سلطهگر جهانی تاکید و تصریح کرده است که بخش عمده این مواضع با اهداف و ارزشهای حاکم بر «جنبش عدم تعهد» از بدو تأسیس آن در سال ۱۹۶۱ تاکنون مبنی بر عدم ورود به دو اردوگاه سلطهگر جهانی همسو بوده است.
اما جمهوری اسلامی ایران در مدت 43 سال پس از انقلاب خود همواره دستخوش انواع تحریمهای بینالمللی در زمینههای اقتصادی،سیاسی و نظامی از سوی ایالات متحده آمریکا و همپیمانان شده است. از آنجا که هر دولت، عضوی از یک خانواده بزرگتر جامعه بینالمللی است، به نظر میرسد دفاع از استقلال و حاکمیت و همچنین رشد و توسعه بدون همکاری و تعامل سازنده با کشورهای بزرگ و کوچک بهطور دو جانبه و با نهادهای بینالمللی بهطور دست جمعی میسر نمیباشد و ایران برای پویایی در سیاست خارجی، باید از هر فرصتی برای هماهنگی با گروههای مختلف بینالمللی استفاده کند و از آن جمله، همگام با دیگر کشورها ملتزم به عدم تعهد در مقابل فشارهای بینالمللی نامشروع و دخالت در امور داخلی کشورهای جهان سوم از سوی قدرتهای بزرگ سلطهگر صف واحدی را تشکیل دهد.
اصطلاح عدم تعهد نخستین بار در سازمان ملل توسط یک دیپلمات بلند پایه هندی به نام کریشنا منون در ۱۹۵۳ میلادی به کار رفت. این اصطلاح در سالهای بعد بارها مورد استفاده
جواهر لعل نهرو که دوست نزدیک منون بود، واقع شد اما پایههای جنبش عدم تعهد در ۱۹۵۵ میلادی در باندونگ (اندونزی) در کنفرانس کشورهای آفریقایی- آسیایی بنا شد. کنفرانس باندونگ که به ابتکار سوکارنو رئیسجمهوراندونزی تشکیل شد در «بیانیه ارتقای صلح و همکاری جهانی» تصمیم دولتهای شرکتکننده مبنی بر عدم درگیرشدن در جنگ سرد را اعلام کرد.
این کنفرانس همچنین ایده پنجگانه نهرو یعنی احترام متقابل دولتها به حاکمیت و تمامیت ارضی یکدیگر، عدم تجاوز به صورت تعهد متقابل، عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر، برابری و انتفاع متقابل اعضا و همزیستی مسالمتآمیز را مورد تاکید و تایید قرار داد. ۶ سال پس از اجلاس باندونگ به ابتکار تیتو رئیسجمهوری یوگسلاوی، نخستین کنفرانس سران کشورها و دولتهای عدم تعهد در ۱۹۶۱ میلادی در بلگراد تشکیل شد اما اصطلاح «جنبش عدم تعهد» نخستین بار در پنجمین اجلاس آن در ۱۹۷۶ میلادی مورد استفاده قرار گرفت.
بنابراین جنبش عدم تعهد در ۱۳۴۰ خورشیدی با تلاش رهبرانی چون جواهر لعل نهرو (هند)، احمد سوکارنو (اندونزی) جمال عبدالناصر (مصر) و مارشال تیتو از یوگسلاوی بنیان گذاشته شد.
این جنبش متشکل از ۱۲۰ کشور است و علایق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای در حال توسعه را در سطح جهانی نمایندگی میکند. همچنین در ۱۹۶۱ میلادی و در نخستین اجلاس این جنبش که در بلگراد، پایتخت یوگسلاوی سابق برگزار شد، شرایط عضویت کشورها در جنبش غیرمتعهدها تعیین شد.
بر این پایه کشورهای عضو غیر متعهدها از ائتلاف با قدرتهای بزرگ و عضویت در پیمانهای دفاعی که این قدرتها نیز عضو آن هستند، منع شدهاند. علاوهبر این آنها در بیانیه پایانی اجلاس اول اعلام کردند: هدف ما حمایت از کشورهای مستقل و مبارزه با امپریالیسم است... از این سال به بعد عضویت در جنبش عدم تعهد یعنی اعلام مخالفت و عدم پذیرش سلطه قدرتهای بزرگ و دستیابی به استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نفی استعمار و استعمارگری و تعدیلکننده نظام جهان تلقی شد. عدم تعهد همچنین خود را متعهد به بازسازی ساختار اقتصاد جهانی دانسته بود و پس از فروپاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد، در سالهای آغازین دهه ۱۹۹۰میلادی فرآیند جهانیسازی، تجارت و سرمایهگذاری، بدهیهای خارجی، بیماری ایدز و جرایم بینالمللی به عمدهترین دغدغههای غیرمتعهدها تبدیل شدند.
این جنبش دارای اساسنامه مدون یا یک مقر دائمی نیست. تصمیمات اصلی نیز در اجلاس سران کشورهای عضو این جنبش اتخاذ میشوند. اجلاس سران غیرمتعهدها هر سه سال یکبار برگزار میشود. ریاست جنبش عدم تعهد نیز هر دوره به کشور میزبان اجلاس سران واگذار میشود.
خوشبختانه دولت سیزدهم شعار اصلی خود در حوزه سیاست خارجی را، سیاست خارجی متوازن و گسترش روابط با کشورهای مختلف به گستردگی کشورهای جنبش عدم تعهد در حوزههای سیاسی و اقتصادی عنوان کرده است چرا که توسعه روابط با این کشورها از راهکارهای موثر در مقابله و خنثیسازی تحریمها و جلوگیری از تحقق سیاست برخی از کشورهای غربی علیه کشورمان در عرصه جهانی از سوی مسئولان تصمیمگیر اعلام شده است.
به عقیده کارشناسان استفاده از ظرفیت جنبش عدم تعهد با عضویت 120 کشور آثار و پیامدهای بسیار مثبتی از جمله گسترش روابط تجاری میان ایران با کشورهای عضو، گسترش و توسعه روابط بانکی با غیرمتعهدها، تقویت و توسعه بازاریابی اقتصادی، فعالیت هدفمند رایزنان اقتصادی ایران و انتخاب سفرای قدرتمند از سوی ایران برای حضور در این کشورها، گسترش حملونقل میان ایران و اعضای جنبش عدم تعهد، تلاش برای توسعه گردشگری میان ایران با کشورهای این حوزه و افزایش رفت و آمدهای مستمر دیپلماتیک برای کشورمان به همراه خواهد داشت.
همچنین با توجه به اینکه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد دوسوم جمعیت جهان را تشکیل میدهند، اساساً چنین ظرفیت عظیمی نباید صرفاً یک نشست سیاسی باشد؛ امروز مسائل مختلف از جمله مسائل اقتصادی به مسئله اول کشورها و مردم جهان تبدیل شده است بنابراین کشورهای عضو از جمله کشورمان باید با همه ظرفیت خود برای بررسی راهکارهای مختلف برای بهبود شرایط اقتصادی بهره گیرند.
در واقع جمهوری اسلامی ایران میتواند با ترکیب ارای دیگر اعضا در قالب سیاست مقیاس، از یکسو بر ضریب نفوذ تاثیرگذاری خود در نظام بینالمللی بیفزاید و از سوی دیگر هزینههای خصومت و دشمنی با کشورمان را بالاتر ببرد. جلب حمایت اعضای جنبش در آژانس بینالمللی انرژی اتمی از نمونههای بارز دیپلماسی کنفرانس و سیاست مقیاس است.
جنبش عدم تعهد همچنین امکان موازنهسازی سیاسی- اقتصادی در قالب ائتلاف سازی، بلوکبندی و همگرایی برای مقابله با سیاستهای خصمانه مراکز قدرت جهانی بهویژه آمریکا و غرب را فراهم میسازد. بنابراین امکان استفاده از این فرصت جنبش از هر زمان دیگری بیشتر است. دستکم میتوان از قابلیتهای جنبش برای کاهش فشارهای اقتصادی آمریکا و غرب بهره گرفت.
از سوی دیگر راهبرد عدم تعهد در بستر جنبش غیرمتعهدها جمهوری اسلامی را قادر میسازد تا به متنوعسازی منابع و فرصتسازی سیاسی و اقتصادی برای تامین نیازهای داخلی و به حداقل رساندن وابستگی خارجی دست یابد. زیرا عضویت در جنبش عدم تعهد فرصت بیشتری برای جمهوری اسلامی فراهم میسازد تا از منابع و امکانات اقتصادی، مالی، تجاری و بازارهای بینالمللی استفاده کند.
همچنین جنبش عدم تعهد فرصت و قابلیت لازم برای مشارکت جمهوری اسلامی در مدیریت بحرانهای منطقهای و جهانی را فراهم میسازد و جمهوری اسلامی میتواند با ابتکار گروههای تماسِ موردی، زمینه لازم برای مدیریت این بحرانها را در چارچوب این جنبش مهیا کند. مدیریت بحرانهای مالی و اقتصادی سپس بحرانهای سیاسی میتوانند در دستورکار جنبش قرار گیرند.
خلاصه آنکه بنا به تاکیدات رهبری معظم انقلاب خوشبختانه چشمانداز تحولات جهانی، نویدبخش یک نظام چندوجهی است که در آن، قطبهای سنتی قدرت جای خود را به مجموعهای از کشورها و فرهنگها و تمدنهای متنوع و با خاستگاههای گوناگون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی میدهند.
اتفاقات شگرفی که در سه دهه اخیر شاهد آن بودهایم، آشکارا نشان میدهد که برآمدن قدرتهای جدید با بروز ضعف در قدرتهای قدیمی همراه بوده است. این جابهجایی تدریجی قدرت، به کشورهای عدم تعهد فرصت میدهد تا نقش مؤثر و شایستهای را در عرصهی جهانی برعهده بگیرند و زمینه یک مدیریت عادلانه و واقعاً مشارکتی را در پهنه گیتی فراهم آورند. ما کشورهای عضو این جنبش توانستهایم در یک دوران طولانی، با وجود تنوع دیدگاهها و گرایشها، همبستگی و پیوند خود را در چهارچوب آرمانهای مشترک حفظ کنیم؛ و این دستاورد ساده و کوچکی نیست. این پیوند میتواند دستمایه گذار به نظمی عادلانه و انسانی قرار گیرد.
شرائط کنونی جهان فرصتی شاید تکرارنشدنی برای جنبش عدم تعهد است. سخن آن است که اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتوری چند کشور غربی اداره شود. باید بتوان یک مشارکت دموکراتیک جهانی را در عرصه مدیریت بینالمللی شکل داد و تضمین کرد. این است نیاز همه کشورهایی که مستقیم یا غیرمستقیم از دستاندازی چند کشور زورگو و سلطهطلب زیان دیدهاند و میبینند.